میراث مکتوب- میرشمسالدین ادیبسلطانی دانشیمرد عرصههای فلسفه و نگر و ترجمه، از پایهگذاران کوشش نظاممند برای بازسازی، بهسازی و پویایی زبان علمی و فلسفی فارسی در دوران معاصر بود. او در امتداد جریان فکری فرهنگستان اول و تداوم سنت زبانسازیِ علمی با محوریت استادان پرویز ناتلخانلری و غلامحسین مصاحب میاندیشید، اما مسیر خود را بهشیوهای فنیتر ادامه داد. در آثار او، زبان فارسی نه فقط ابزار ترجمه، بلکه بستر اندیشیدنی خودآیین و خودبسنده است. یکی از ظریفترین نمودهای این نوآوری زبانی، پیشنهاد و تثبیت اصطلاح «ایرانیک» است.
پیشزمینه تاریخیِ پسوندِ «ئیک» در فرهنگستان
پیش از ادیبسلطانی، این پسوند در دوره فرهنگستان اول (۱۳۱۴–۱۳۲۰) با محوریت استاد پرویز ناتلخانلری و در کنار پژوهشهای غلامحسین مصاحب بهعنوان پسوندی علمی و صفتساز در زبانشناسی تاریخی بهکار رفته بود. خانلری در تاریخ زبان فارسی (چاپ ۱۳۵۴، ج ۱، ص ۲۸–۲۹) برای نامیدن شاخههای زبانهای ایرانی، از واژههایی چون «پارسیک» (برای Middle Persian) و «پهلوانیک» (برای Middle Parthian) استفاده کرد. این صورتها تلفیقی از بنیاد ایرانیِ واژه و پسوند اقتباسیِ ‑ic/‑ique بودند و نشاندهنده کوشش در راستای استقلال و روزآمد شدن اصطلاحات علمی بر پایه زبان فارسی بودند. مصاحب نیز در دایرةالمعارف فارسی، ذیل مدخلهای «پارسیک» و «پهلوانیک»، با همان منطق زبانی عمل کرد و تثبیت کاربرد این پسوند را در متون علمی فارسی شتاب بخشید. این سنتِ واژهسازی، زمینهای مهم برای پذیرش و بازآفرینی فلسفی پسوندِ –ئیک نزد ادیبسلطانی فراهم آورد.
پس از آثار مربوط به فرهنگستان اول در دهه ۵۰، در آثار چاپشده پس از دهه ۱۳۶۰، بهویژه در آثار فلسفی و ادبی که ادیبسلطانی ترجمه یا ویراست کرده بود، اصطلاح «خط ایرانیک» جایگزین italic شد. او خود در مقدمه برخی آثار توضیح میدهد که انتخاب این واژه جنبه نمادین نیز دارد: «ئیک» در زبان فارسیِ معیار، به شکل تاریخی با واژههای علمی یونانی و پهلوی پیوند میخورد و نشانگر خصلت مفهومی-وصفی است؛ از اینرو، واژه «ایرانیک» نهفقط یک معادل فنی، بلکه نمادی از استقلال زبان علم فارسی در برابر واژگان اروپایی بود. ناتلخانلری و سپس مصاحب نیز در دهههای ۱۳۲۰ و ۱۳۳۰ کوشیده بودند این پسوند را برای ساخت معادلهای فنی و مفاهیم فلسفی بومی کنند، اما تا پیش از کار ادیبسلطانی هنوز در حد نوشتارهای واژهنامهای باقی مانده بود. مرحوم ادیب با نفوذ در جامعه فلسفی و کتابسازیِ علمی، آن را به کاربرد عملی رساند. به این معنا، «ایرانیک» در فضای زبانی معاصر فقط یک واژه تایپوگرافیک نیست، بلکه بیانی از خودآگاهی فرهنگیِ زبان فارسی در قلمرو کتابسازی و تفکر فلسفی است.
در مقدمه ترجمه جُستارهای فلسفی برتراند راسل ادیبسلطانی توضیح میدهد که در ویرایش خود میان صورتهای نگارش معمول و شکل «ایرانیک» تمایز گذاشته است. همچنان که پیشتر اشاره شد او بهجای اصطلاح Italic، واژه «ایرانیک» را اینجا وضع میکند و مینویسد: «من برای تمایز نامها و مفاهیم بنیادین، گونهای از خط را که در زبانهای فرنگی ایتالیک نامیده میشود، با نامِ پارسیِ ایرانیک آوردهام. این واژه را از آنرو برساختم که زبان پارسی نیز باید در ساختار نوشتاری خود توان نامگذاری و سبکسازی داشته باشد.» (ادیبسلطانی، ۱۳۶۲، ص)
او تأکید دارد که انتخاب این نام، صرفاً برگردان لفظی نیست بلکه کنشی فلسفی در برابر «وابستگی زبانی» است.
تحلیل تاریخیِ واژه نشان میدهد که «ایرانیک» در کاربرد ادیبسلطانی دقیقاً و تنها جایگزین چاپیِ italic نبوده است. او گاه در متنهای ویرایشی خود از دو سطح معنا استفاده میکند:
۱. ایرانیک بهعنوان نشانه گرافیکیِ تمایز.
۲. ایرانیک بهمنزله مفهومی از «سبک اندیشیدن ایرانی».
به بیانی دقیقتر، «ایرانیک» در سبک نگارش او ترکیب آگاهانه تایپفیسِ ویژه و خودآگاهی زبانی است؛ بههمینسان که در آثارش از علائم جدید نگارشی یا معادلسازیهای نحوی چون «همانا که»، «بایستیگی» یا «شناسوار» بهره میبرد.
مرحوم محمد حیدریملایری در مقاله مهمِ خود توانمندسازی زبان پارسی (در درگاه بنیاد دانشنامه آریانا، ۱۳۸۱/۲۰۰۲) بهصراحت از کار ادیبسلطانی یاد میکند و مینویسد: «پیشنهاد او برای واژههایی چون ‘ایرانیک’ نه تقلید از باختر که آفرینش درونزاد است؛ وی زبان پارسی را توانمند میدید که در خود آنچه لازمه نامیدن است دارد.» (حیدریملایری، ۱۳۸۱، بند ۷)
ریشه فنی در صنعت چاپ
حیدریملایری در همان گفتار با عنوان «توانمندسازی زبان پارسی» توضیح میدهد که نخستین کاربرد ثبتشده پسوندِ «ئیک» در حوزه صنعت حروفنگاری نیز بوده است. او مینویسد: «در حدود نیم قرن پیش، در کارگاههای حروفچینی فارسی، برای نخستین بار گونهای قلم تازه ساخته شد که نسبت به خطّ کرسی اندکی مایل بود و در قیاس با حروف مستقیم، جلوهای نرمتر داشت. سازندگان آن، برای تمایز با “ایتالیک”، نام ایرانیک را برگزیدند.» (حیدریملایری، ۱۳۸۱، بند ۹) نکته ظریف آن است که ادیبسلطانی، چنانکه از بافت تاریخی برمیآید، از همین جریان فنی الهام گرفت، امّا معنای آن را از سطح تایپوگرافیک به سطح زبانشناختی و هستیشناختیِ نوشتار ارتقا داد. او «ایرانیک» را نه فقط خطی مایل، بلکه نشانهای از مایلبودن اندیشه به خودبسندگی فارسی میدانست؛ چیزی شبیه به آنچه خودش در واژههایی چون ریاضئیک یا منطقئیک بسط داد.
گستر شِ پسوند «ئیک / یک» در ترجمهها و علوم طبیعی
با گذر از مرحله فلسفی و زبانشناسی صرف، از دهه ۱۳۶۰ ش به بعد، حضور پسوند «ئیک / یک» در ترجمهها و تألیفات علمیِ فارسی بهویژه در حوزههای فیزیک، شیمی و زیستشناسی نشانهای از روند مشابهی با پروژه ادیبسلطانی است؛ یعنی تمایل به فارسیسازیِ علمی همراه با دلالت فرهنگی.
چند محور اصلی در این گسترش دیده میشود:
الف. در فیزیک و علوم پایه
در متون دانشگاهیِ دهه ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰، بهویژه ترجمههای وابسته به مرکز نشر دانشگاهی، توجه به واژهسازیهای بومی با پسوند ئیک افزایش یافت:
نریک ⟶ (از energetic و energy)، برای بحثهای مربوط به انرژی؛ بهکاررفته در کتابهای فیزیک عمومی و ترجمههای آثار رزنیک و هالیدی.
پرتوئیک ⟶ در مباحث اپتیک.
حرارتئیک ⟶ در ترجمههای نخستین از ترمودینامیک.
در بسیاری از این موارد، وامگیری از منطق ادیبسلطانی آشکار است: واژهسازان با افزودن پسوند ئیک به ریشه فارسی، به جای حفظ واژه فرانسوی یا انگلیسی، سعی کردند قالبی فلسفیتر و درونزاتر بسازند. این امر در همان زمان در مقالات «فرهنگستان دوم زبان و ادب فارسی» نیز بازتاب یافت.
ب. در زیستشناسی و زیستفیزیک
در ترجمههای زیستشناسی (مانند ترجمههای دکتر محمدحسین گنجی و دکتر محمود بهزاد) و متون آموزشی انتشارات مدرسه و دانشگاه تهران، پسوند ئیک وارد واژههایی چون:
زیستیک (در برابر biological)
صدائیک (از acoustic)
فرگشتیک (در برابر evolutionary)
شد. این واژهها نهتنها واژگان بومی برای مفاهیم طبیعی فراهم کردند، بلکه ساختار واژهگزینیِ فارسی را بهسوی همان الگویی سوق دادند که در حوزه فلسفه با «ایرانیک» آغاز شده بود: بنیادگذاری پیوند میان واژه و منشأ فرهنگیِ آن.
ج. پیوند نظری با پروژه توانمندسازی زبان
محمد حیدریملایری در مباحث متأخر خود (در دهه ۱۳۹۰) تصریح میکند که این گسترش پسوند یک در علوم، بخشی از همان روند توانمندسازی است که در حوزه فلسفه به دست ادیبسلطانی آغاز شد. او در یکی از یادداشتهایش درباره واژهسازی علمی مینویسد:
«پسوندِ –یک، چه در واژههایی چون ایرانیک و منطقئیک و چه در واژههایی چون زیستیک و فیزیکئیک، نمونهای از گذار زبان پارسی از تقلید به آفرینش است.» (حیدریملایری، ۱۳۹۲، پژوهشهای زبان فارسی، ص ۴۶)
کاربرد واژه ایرانیک را در چهار سطح میتوان ردیابی نمود:
در سطح فرهنگستان اول: پسوند «ئیک» در پارسیک و پهلویک، نخستین بار توسط پرویز ناتل خانلری در تاریخ زبان فارسی، برای معرفی زبانهای فارسی میانه به کار گرفته شد.
در سطح فنی: «ایرانیک» در حروفنگاری فارسی (دهه ۱۳۳۰)، برای نامگذاری فونتی مایل مشابه ایتالیک استخدام شد.
در سطح زبانی فلسفی: از حوزه زبانشناسی تاریخی و اصطلاحات فنّی به حوزه فلسفه زبان پارسی و متافیزیک نوشتار وارد شد؛ جایی که واژه دیگر صرفاً نام چیزها نیست، بلکه شیوه بودنِ چیزها در زبان است.
در سطح علوم نظری: شاگردان مشرب زبانیِ ادیب، به ویژه در مرکز نشر دانشگاهی در ترجمه علوم نظری برای واژگان تخصصی مانند energetic از معادلهای دارای پسوند ئیک همچون پرتویک استفاده کردند.
از پهلوانیک و پارسیک تا ایرانیک، پرتویک و زیستیک، یک خطِ تکاملی مشخص دیده میشود: تبدیل پسوندِ ئیک از ابزاری صفتساز به نشانه استقلالِ فرهنگی و معرفتیِ و خودبیندگی زبان فارسی.
منابع و ارجاعات
راسل برتراند. مقالات فلسفی. ۱۳۶۲. تجمه ادیبسلطانی. تهران: میرکبیر
خانلری، پرویز ناتل. ۱۳۵۴. تاریخ زبان فارسی (ج ۱). تهران: دانشگاه تهران.
مصاحب، غلامحسین .۱۳۴۵. دایرةالمعارف فارسی. تهران: سازمان انتشارات فرهنگستان.
حیدریملایری، محمد .۱۳۸۱. «توانمندسازی زبان پارسی». درگاه بنیاد دانشنامه آریانا، بندهای ۷ و ۹.
اکرمی، موسی. ۱۳۹۹. در بزرگداشت میرشمسالدین ادیبسلطانی.
منبع: ایبنا