میراث مکتوب – زبانی که فردوسی در سرایش شاهنامه به کار برده است، از دیدگاه ساختواژه، جمله بندی و آواشناسی ویژگی هایی دارد که آن را از فارسی معیار امروز ایران متمایز می کند.
نخستین نتیجه ای که از این تمایز می توان گرفت آن است که نباید الگوهای گونۀ معیار امروزی را در خوانش شاهنامه دخالت داد، زیرا این کار خواننده را از اصل سخن فردوسی دور می سازد و خواه ناخواه به اصیل پنداشتنِ برخی بیت های نامعتبر و نیز فهم نادرست اثر می انجامد. با خوانش نادرست متن پیداست که هر گونه داوری و اظهار نظر دربارۀ آن راهی به بیراهه خواهد بود.
برای به دور ماندن از لغزشهای این چنینی چاره ای نیست جز نزدیک شدن به زبان فردوسی و هم روزگاران و هم سرزمینانش و به سخنِ دیگر، آگاه شدن از ویژگی های ساخت واژی، نحوی و آوایی نخستین متن های خراسانی سدۀ چهارم و پنجم. در این میان، ویژگی های آوایی که جستار پیش رو به پاره ای از آنها مربوط است، اهمیت ویژه ای دارد، زیرا پی بردن به چند وچون تلفظ کلمه ها که اغلب از قانونمندی های روشنی برخوردار است، در بسیاری از موارد که ملاک ها و موازین دیگر در تشخیص درست از نادرست کارآمد یا قطعی نیستند، می تواند تعیین کننده باشد. آنچه در پی خواهد آمد مواردی است که این تعیین کنندگی را اثبات می کند و نشان می دهد که با آگاهی های آوایی چه گره هایی از متن شاهنامه می توان گشود و از چه لغزشهایی می توان پیشگیری کرد.
متن کامل این مقاله نوشتۀ وحید عیدگاه طرقبه ای که در شمارۀ 62 – 63 دوماهنامۀ تخصصی گزارش میراث منتشر شده است اینجا بخوانید.