میراث مکتوب- محسن جوادی، استاد و پژوهشگر فلسفه، روز دوشنبه ۲۳ آبانماه ۱۴۰۱ در نشست «امتداد حکمت اسلامی در اخلاق» که در مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی برگزار شد، طی سخنانی گفت: در دوره فارابی تاملات فلسفی خوبی درباره اخلاق رخ میدهد با این وجود ما نسبت به اینکه درباره انسان و توانش حرف بزنیم بدبین شدیم. ما توان انسان را با پایین آوردن الهیات یکی دانستیم و انسان را مقابل خدا قرار دادیم گویی اگر انسان خودش درک عقلی داشته باشد در تضاد با خداست در حالی که فیلسوفانی مانند ابن رشد میگویند هر چه توان عقل را بیشتر قبول داشته باشد منافاتی با آن ندارد و از سوی دیگر هر چه این را تخریب کنید خدا هم تخریب میشود.
او افزود: پس یکی از دلایل اینکه فلسفه امتداد اخلاق شد این بود که روی انسان تمرکز بیشتری شده اما در فلسفه اسلامی کمتر روی انسان کار شده است. ما وقتی میگوییم حکمت به حوزه عمل امتداد مییابد آیا با دین داری تضاد دارد؟ خیر! واقعیت این است که بسیاری از بزرگان شیعی و معتزلی معتقدند عقل قدرت درک اخلاق را دارد. ادیان الهی فرض دارند که سعادت واقعی تهش باید جایی به فیض الهی مربوط شود. این فیض از طریق وحی پیدا میشود و انسان نمیتواند به آن دسترسی داشته باشد. بنابراین تاکید آنها روی عقلانیت منافاتی با فیض الهی و شریعت ندارد.
جوادی گفت: برخی از متکلمان و اشاعره عقل را مرخص میکند و به فیض اصالت میدهد که این مسیر خطرناکی است چون وقتی عقل کنار میرود ممکن است راه برای ایمان باز نشود و گاهی به الحاد ختم شود. ابن رشد به غزالی گفت وقتی خیلی خلاف عقل صخبت میکنی لزوما به ایمان نمیرسی پس این مسیر ریسک داری است.
به گفته این استاد فلسفه، افراد زیادی مانند معتزله و شیعی اصل اصالت عقل را میپذیرند اما به کشف الهی و انکشاف وحیانی هم اعتقاد دارند حال ممکن است این دو گاهی با هم در چالش باشد. در این زمینه باید ببینیم چطور این تعارض را حل کنیم؛ اینکه همیشه اول یا عقل یا نص را غالب کرد ملاک نیست بلکه متناسب با شرایط و زمینه باید اصالت را به عقل یا نص داد.
او در بخش دیگری از سخنانش در پاسخ به این سوال که آیا فلسفه اسلامی میتواند با فلسفههای دیگر درباره اخلاق رقابت کند؟ توضیح داد: هم بله هم نه. اگر آن را فقط در قالب کتابها ببینیم نه! اما اگر فلسفه با اخلاق اسلامی را در مباحث پراکنده در حوزههای مختلف دانش اسلام ببینیم چرا! چون فقه، عرفان، فلسفه و … مباحث اخلاقی مختلفی دارد که میشود از آن استفاده کرد.
جوادی در ادامه درباره تعارض میان فقه و اخلاق سخن گفت و افزود: فقه همان چیزی است که وحی را برای ما تبیین میکند و به نوعی برداشت از وحی است بنابراین مهم است که صحت و استدلالهای فقهی چه باشد. گاهی حکم فقهی به این دلیل است که فقیه درباره یک اصول عملی حکمی پیدا نکرده است! بنابراین گاهی یک دلیل اخلاقی روشن داریم اما گاهی هم حکم اخلاقی مبتنی بر تجربه یا … است پس نمیتوان گفت هرجا یک حکم فقهی با حکم عقلی در تضاد بود یکی را بر دیگری مقدم بدانیم بلکه باید بر اساس شرایط و قراین به یکی غلبه بدهیم. گاهی آن قدر نص روشن است که نمیتوان در آن تردید کرد. در مباحث فقهی نمیشود گفت هر فقهی حکمی استنباط کرد حکم عقلی در برابرش ساقط است و باید مورد به مورد بررسی کرد. حکم اخلاقی مراتب مختلف دارد برخی عقل شهودی است و برخی پیچیدگیهای بیشتری دارد.
او با بیان اینکه یکی از دلایل رونق گرفتن مباحث اخلاقی در غرب این است که غربیها نگران تقدم عقل بر وحی یا برعکس آن نیستند اما در دین ما با یک چشم نمیشود دید! عنوان کرد: من قبول دارم که اگر یک منظر را ببندید روی منظر دیگری تاکید میشود اما اینکه دستاوردش چه میدهد و آیا حذف آن دستاورد بیشتری میدهد بحث دیگری است!
جوادی درباره استفاده از فلسفه برای کودکان برای انتقال مباحث اخلاقی گفت: اگر ما بگوییم فلسفه برای کودک کودکانه کردن فلسفه یا ساده کردن آن است و فقط بگوییم اسلوب بیان و ماهیت جدایی را برای آن در نظر نگیریم آن وقت فلسفه اسلامیمیتواند مضامین اصلی اش یا استدلالهای بنیادینش را در حد فلسفه کودکانه پایین آورد. به طور مثال غربیها الان کتاب هیوم برای کودکان مینویسند و ایدههای سخت را به زبان ساده میآورند. از این منظر فلسفه اسلامی ظرفیت خوبی دارد و به طور مثال میتوان جهت گیریهای ارزشی ملاصدرا را به کودکان انتقال داد. اگر این مسیر را نرویم به سرانجام نمیرسیم و غربیها مباحث فلسفی را داستانی و فیلم میکنند اما ما این کار را نکردیم! بنابراین کار سختی است اگر گاهی حرفی مفهوم نباشد نتیجه عکس میگیریم. من در کتابهای درسی دیدم درباره علت طولی و عرضی صحبت میشود در حالی که شاید برای کودکان قابل فهم نباشد. برخی از فیلسوفان مانند شیخ اشراق به دلیل استفاده از تمثیل و و روایت برای کودکان قابل استفاده است. اکنون حی بن یقظان از آن فیلم ساخته شده است.
این استاد فلسفه در بخش دیگری از سخنانش گفت: در دوره ای یعنی قرن ۴ و ۵ تاملات فلسفی خیلی با جامعه مرتبط بود اما یک اتفاقی رخ داد یعنی حکومتهای استبدادی اجازه تاملات عقلی نمیدادند. مثلا ما ماجرای محنت ابن رشد را داشتیم. او فردی بود که در دربار شاهان موحد بود و خودش فرد مقبول و محترمیبود تا وقتی که درباره عدالت صحبت کرد، رفتند به همان موحدان گفتند که منظور ابن رشد شمایید! آن وقت تبعید شد. بنابراین مهم است که به تاملات فلسفی و عقل اجازه بیان داده شود. جالب است اما هر وقت انفتاحی رخ داده مانند دوره آل بویه تاملات فلسفی رشد میکند البته ممکن است فقط همین یک عامل نباشد اما به هر حال تاثیرگذار است.
او در پایان گفت: امروز در سیستم آموزشی ما خوب است یک ریدینگهای نظری برای برخی از کتابها درست شده و متون فلاسفه آماده شود. این مدل ریدینگها را میشود در فلسفه عملی با موضوعات اخلاقی مانند عدالت، فضیلت، رذیلت و …. تهیه کرد. ما اساسا در فلسفه اسلامی متنی نداریم و شروحی کمی تولید شده است لذا کار سامانمندی در این باره نداشتیم. امروزه تحقیقات روی متن است یکی از علاقه دانشجویان به فلسفه غرب همین است که آنجا ریدینگهای بیشتری آماده است. ما در فلسفه اجتماعی اسلامی اگر چیزی بخواهیم بخوانیم چیست؟ بنابراین باید متون نظری در این باره تهیه شده و روی آن نقد و بررسی شود.
جوادی بیان کرد: ما در فلسفه نظری رشد کردیم چون در این باره متون تولید شده و بعد نقد و بررسی صورت گرفته است بنابراین اگر متونی باشد که حرفهای فلسفی را با موضوعات اخلاقی بیان کند تاثیرگذار است. جالب است الان غربیها بیشتر از ما روی فارابی کار کردند! من دیدم یکی از غربیها با استفاده از کلمه علفهای هرز فارابی آمده درباره آن کتاب و رساله نوشته است. اما وقتی شما نمیخوانید نمیتوانید روی آن کار کنید. متاسفانه روی متون فلسفه اسلامی کار خوبی صورت نگرفته است. امروز افراد حوصله ندارند ده سال شفا بخوانند! لذا نمایهبندی موضوعات با استفاده از این متون باید جدی گرفته شود.
منبع: ایبنا