میراث مکتوب – در چند دهۀ اخیر که مطالعه و تحقیق در باب نگرشها و نگارشهای کلامی معتزله با کشف دستنوشتهای جدید در حوزۀ کلام معتزلی سرعت بیشتری یافته است، تصحیح و نشر متون کلامی این مکتب نیز مورد توجّه افزونتر معتزله پژوهان قرار گرفته و شاهد ویراستهای متعدّد از مکتوبات کلامی معتزله بوده و هستیم.
روشن است که کشف و نشر آثار کلامی معتزله، به دلیل همسانیها و قرابتهای قابل توجّه فکر کلامی امامیّه با آنها در برخی زمینهها، تا چه اندازه برای ما اهمیّت دارد. چنانکه میدانیم اندیشۀ کلامی متکلّمان امامی مکتب بغداد، از آغاز شکلگیری تا پیش از ظهور کلام فلسفی در امامیّه، در بسیاری از موضوعات و مسائل، پیوندی عمیق با آراء و نظرات متکلّمان معتزلی به ویژه بَهشَمیان داشته است. همین پیوند فکری و شباهت در نگرشها بطور طبیعی در نگارشهای کلامی امامیّه و معتزله نیز بازتاب یافته و در نتیجه، سنّت نگارشی تقریباً یکسانی را در میان متکلّمان امامی و معتزلی ـ اعمّ از زیدی و غیر زیدی ـ رقم زده است. در این سنّت نگارشی، موضوعات و مسائل کلامی در یک ساختار مشخّص و با روشی خاص مورد بحث و بررسی قرار گرفته و با استفاده از مجموعه مصطلحاتی تعریف شده، به رشتۀ تحریر درآمده است. چُنین است که در نهایت، متون کلامی امامی در مکتب بغداد ـ که در اینجا مرادمان از آن، کلام امامی بَهشَمی یعنی مکتب کلامی شریف مرتضی (م 436 ق) و شاگردان و تابعان اوست ـ از تشابه ساختاری و محتوایی چشمگیری در بسیاری از بخشها با آثار کلامی معتزلۀ بَهشَمی بصری ـ یعنی شاگردان و پیروان ابوهاشم جُبّایی خاصّه قاضی عبدالجبّار معتزلی (م 413 ق) و دانش آموزان مدرسۀ وی در ری ـ برخوردار است. در واقع، وجود سنّت نگارشی واحد در میان متکلّمان امامی و معتزلی بَهشَمی موجب شده است که متون کلامی مکتب امامی بغداد و نگاشتههایی از این دست در مکتب معتزلی بصری، متونی «همخانواده» را تشکیل دهند که نه تنها از حیث ساختار و درونمایه، بلکه از جهت جملات و عبارات نیز در مواضع مختلف به میزان زیادی شبیه و ناظر به یکدیگر باشند. طبعاً چُنین شباهتی میتواند و باید به مدد محقّقانی که قصد تحقیق در متون کلامی مکتب امامی بغداد و مکتب معتزله را دارند، بیاید و یاور آنها در فهم و حتّی تصحیح اینگونه نگاشتهها باشد. بنابراین پُر واضح است که کشف و احیای هر نسخۀ خطّی از متون معتزله به چه میزان باید نزد پژوهندگان کلام امامی از ارزش و اهمیّت برخوردار باشد. جای خوشوقتی است که در زمان غَفلت بیشتر محقّقان مسلمان از این میراث ارجمند و سست همّتی آنان در راه کشف و احیای آنها، مستشرقان و معتزله پژوهان غربی در سالیان اخیر به تحقیق دربارۀ معتزله روی آورده، در پیِ یافتن دستنوشتهای باقیمانده از آثار کلامی آنان برآمده و با جدیّت و تلاش به احیاء و انتشار اینگونه آثار دست یازیدهاند. امّا اکنون شایسته است که به بررسی چند و چون نشر متون معتزلی که از سوی این مستشرقان عرضه شده است، نیز پرداخته شود و عیار کار آنها در زمینۀ تصحیح آثار یادشده سنجیده شود. موضوع مقال حاضر بررسی و نقد تصحیح یکی از همین آثار کلامیِ معتزله است که در دوران اخیر ویراستی از آن نیز به تصحیح یکی از محقّقان غربی منتشر شد.
کتاب المجموع فی المحیط بالتکلیف ـ که گاهی الکتاب المجموع فی المحیط بالتکلیف نیز خوانده شده است ـ از آثار کلامی بسیار مهمّ ابو محمّد حسن بن احمد بن مَتَّوَیه1 متکلّم برجستۀ معتزلی بصری بَهشَمی قرن پنجم هجری، بشمار میآید که وی آن را بر اساس تعالیم استادش، قاضی عبدالجبّار معتزلی (م 415 ق)، گردآوری و تدوین کرده است. در سال 1965 میلادی همزمان دو ویراست از جلد نخست این کتابِ چهار جلدی منتشر شد که در این گفتار به معرّفی آنها پرداخته و ملاحظاتی را در باب هر یک بیان میکنیم. پیش از بررسی دو ویراست یادشده، بیان چند نکته دربارۀ فراهم آورندۀ این کتاب، ابن مَتَّوَیه معتزلی، و سایر آثار وی سودمند به نظر میرسد.
.متن کامل این نوشتار را اینجا بخوانید