کد خبر:40861
پ
4562

اسنادی از فرهنگ و گویش زردشتی

نشست «اسنادی از فرهنگ و گویش زردشتی» در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.

میراث مکتوب- نشست «اسنادی از فرهنگ و گویش زردشتی» با سخنرانی حمیدرضا دالوند، محمد جعفری قنواتی، فرزانه گشتاسب و با حضور نویسنده کتاب، مهرداد قدردان و به دبیری علمی، شاهین آریامنش در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.

در ابتدای نشست آریامنش طی سخنانی گفت: اسناد بسیاری از فرهنگ و آداب و رسوم و سنت زردشتی بازمانده و به امروز رسیده است که بررسی و پژوهش درباره آنها و نیز انتشار آن اسناد پرتوهای ارزنده‌ای بر این فرهنگ می‌اندازد.

آریامنش با یادی از محمدابراهیم باستانی پاریزی استاد سرشناس تاریخ گفت: استاد زنده‌یاد باستانی پاریزی آرشیو را «مارشیو» می‌نامید و بر این باور بود که برخی همچون مار بر اسناد چنبره می‌زنند و اجازۀ پژوهش درباره آنها را نمی‌دهند که شوربختانه هنوز نیز چنین است و دسترسی به سند و تصویر و چیزهایی از این دست در ایران به‌آسانی شدنی نیست و پژوهشگران برای استفاده از این اسناد و تصویرها باید نه هفت خوان بلکه هفتاد خوان را سپری کنند و پس از آنکه از واپسین خوان نیز گذشتند با چیزی روبه‌رو می‌شوند که کیفیتش درخور نیست.

او درباره دسترسی به اسناد در کشورهای دیگر گفت: اگر به کتابخانه‌ها و مرکزهای اسناد و موزه‌های کشورهای پیشرفته نگاهی بیندازیم می‌بینیم که همه یا بسیاری از اسناد و تصویرها را در وبگاه خودشان با کیفیت بالا بارگذاری کرده‌اند و هر کسی به‌آسانی می‌تواند آنها را دریافت کرده و از آنها بهره ببرد. چنانکه موزه هنر متروپولیتن نیویورک یا مؤسسه اسمیتسونین یا کتابخانه دانشگاه هاروارد تصویرهای با کیفیتی از آثار باستان‌شناختی ایرانی و ناایرانی و اسناد و تصویرهای ارنست هرتسفلد باستان‌شناسی که در ایران به کاوش پرداخت و چیزهایی از این دست را بارگذاری کرده‌اند و به‌آسانی می‌توان آنها را دریافت و استفاده کرد.

آریامنش با اشاره به انتشار آلبوم عکس‌خانه کاخ گلستان در فضای مجازی گفت: آلبوم عکس‌خانه کاخ گلستان که به‌تازگی منتشر شده نشان می‌دهد چه آثار ارزنده‌ای در کشور هست که هر کدام پرتوی درخشان بر تاریخ ایران می‌افکنند و هر کدام از این تصویرها چگونه می‌تواند تاریکی‌های تاریخی ما را در این دوره روشن کند اما شوربختانه برخی آنها را در کنجی نگهداری می‌کنند و اجازه دسترسی آسان به آنها را نمی‌دهند. امیدواریم که همچون موزه‌ها و کتابخانه‌های معتبر جهان، این اسناد و تصویرها با کیفیت درخور و ارزنده در وبگاه موزه‌ها و کتابخانه‌های ما قرار گیرد تا همگان به‌ویژه پژوهشگران از آنها بهره ببرند.

او در پایان گفت: پژوهش مهرداد قدردان را ارج می‌نهیم که توانست اسنادی را زنده کند و با چاپ آنها، دست‌کم متن اسناد را از گزند روزگار حفظ کند. فرهنگ بهدینان شریف‌آباد اردکان یزد در سه دفتر منتشر شده که دفتر یکم: آداب و رسوم کهن و گویش نام دارد. دفتر دوم که شامل سندهایی است به سرگذشت دبستان جمشیدی به‌عنوان خاستگاه فرهنگی مردمان روستای شریف‌آباد اردکان پرداخته است و دفتر سوم گرمابه نام دارد که بررسی حمام‌های شریف‌آباد می‌پردازد. دو سازه که یکی در سال ۱۳۲۴ خورشیدی و دیگری پس از پایان کارکرد گرمابه نخست در سال ۱۳۵۷ خورشیدی به بهره‌برداری رسیدند.

بوی گُل سرخ؛ اشاره به ایزد سروش است

گشتاسب، در نقد و بررسی کتاب فرهنگ بهدینان شریف‌آباد اردکان یزد گفت: بخش نخست کتاب فرهنگ بهدینان شریف‌آباد اردکان یزد، تحلیل داده‌هاست که دربردارنده چند بخش است: میراث موبدان و آداب و رسومی مانند جشن‌ها و رسوم درگذشتگان و آداب کهن. در بخش میراث موبدان، یکی از مهم‌ترین مطالبی که به آن پرداخته شده، بحث آتش و آتشکده‌های این روستا است. شاید مهم‌ترین سخنی که می‌توان به آن اشاره کرد، بحث آتش آذرفرنبغ است که می‌دانیم یکی از سه آتشکده مهم زرتشتیان در زمان ساسانیان بوده است. برپایه نظریه‌ای که هست آتش آذرفرنبغ به روستای شریف‌آباد منتقل و نگهداری شده است. ما در مورد آن سه آتشکده بزرگ ساسانی یعنی آذرفرنبغ، آذرگشسب و آذربرزین‌مهر با این سؤال روبه‌رو هستیم که مکان‌شان کجا بوده است؟ و پس از اسلام، آتش این آتشکده‌ها به کجا منتقل شده و چه سرنوشتی پیدا کرده است؟

وی افزود: این مسئله را پیشتر مری بویس مطرح کرده بود که آتش آن سه روستا که حتماً برای خودشان آتشِ بهرامی داشته‌اند از کاریان فارس به فسا و پس از مدتی جابه‌جایی، به یکی از این سه روستا رسیده است. به‌هر روی، آتش آذرفرنبغ به سه مثلثِ احمدآباد، تُرک‌آباد و شریف‌آباد رسیده و بعد همراه با آتش بهرام ِ هر یک از این روستاها، در شریف‌آباد نگهداری شده است. هم‌اکنون در روستای شریف‌آباد سنگی هست که یادگار یکی از آتشکده‌هاست. مهرداد قدردان آمده‌اند و همه مطالبی را که در مورد آتشکده آذرفرنبغ در کتاب‌های تاریخی و آثار بویس وجود داشته، دوباره ارزیابی کرده‌اند و با اطلاعات شفاهی‌ای که از مردم روستای شریف‌آباد به‌دست آورده‌اند، سنجیده و ارزیابی کرده‌اند و در کتاب خود تاریخچه کاملی از آتشکده آذرفرنبغ و سرنوشت آن ارائه داده‌اند که بسیار مهم است.

گشتاسب افزود: به گمان من، انتقال آتش آتشکده آذرفرنبغ به روستای شریف‌آباد، یا آن مثلثی که گفتیم، به نکته مهمی اشاره می‌کند و آن این است که موبدانی در آن مثلث وجود داشته‌اند و سپس‌تر در شریف‌آباد متمرکز شده‌اند که جزو رده‌های مهم و بزرگ موبدان بوده‌اند. به‌خاطر این‌که می‌دانیم آتش آذرفرنبغ، در طبقه‌بندی آتشکده‌ها، آتش متعلق به موبدان بوده و کسانی که مراقبت و نگهداری از این آتش را برعهده داشته‌اند، جزو رده مهم موبدان بوده‌اند. این را ما از چند اطلاع دیگر هم به‌دست می‌آوریم. مثلاً اینکه تُرک‌آباد به روستای موبدنشین شهرت داشته است. در کرمان هم این را داریم. در روستاهای زرتشتی‌نشین کرمان روستای قناتستان به روستای موبدان شهرت داشته است. در روستاهای یزد هم روستای موبدنشین داشته‌ایم.

گشتاسب درباره جایگاه آتش آذرفرنبغ گفت: واژه شاه‌آذرخرو همان واژه آذرفرنبغ است. یکی از نیایشگاه‌هایی که در شریف‌آباد هنوز هم وجود دارد، به همین نام خوانده می‌شود. برپایه بررسی‌ای که در کتاب قدردان شده، آتش آذرفرنبغ احتمالاً در این جایگاه قرار داشته و همراه آتش بهرام‌های دیگر، در یک‌جا، در آتشکده اصلی و بزرگ شریف‌آباد، قرار گرفته است. اطلاع دیگری که داریم از خودِ موبدان شریف‌آباد است؛ از نام‌های آن‌ها و رد پای سنت‌های زرتشتی که آن‌ها را چگونه منتقل کرده‌اند. می‌دانیم یک موبد بزرگ که سنت موبدان زرتشتی را به هند می‌بَرد و به پارسیان می‌آموزاند، موبد جاماسب ولایتی بوده است. او از خاندان موبد مرزبان بوده و این موبد مرزبان از شمار خاندان‌های مهم موبدان شریف‌آباد بوده است. جاماسب ولایتی استاد داراب کومانا بود؛ یعنی همان موبدی که انکتیل دوپرون سه‌سال در در نزد او سنت زرتشتی را یاد گرفت. می‌دانیم که دوپرون چه کار بزرگی کرده و چه اثری در انتقال کتاب اوستا به اروپا و ترجمه و چاپ آن داشته است. بنابراین این نکته هم اهمیت دانش موبدان شریف‌آباد را نشان می‌دهد.

وی افزود: نکته دیگر که باز شناسای دانش موبدان شریف‌آباد است، بحث دست‌نوشته‌های اوستاست. پس از این‌که مزداپور مقاله مهم «چند دست‌نویس نویافته اوستا» را در سال ۱۳۸۷ نوشت و چاپ کرد، گروهی به سرپرستی پروفسور کانترا به ایران آمدند و دست‌نوشته‌های نویافته را که بیش از صد دست‌نویس است، بررسی کردند. حاصل آن بررسی‌ها آن بود که می‌خواهند ویرایش جدیدی از اوستا به‌دست بدهند. آن دست‌نوشته‌ها در کتابخانه‌های ایران و خانه‌های مردم پراکنده بود. مهم‌ترین آن‌ها نیز متعلق به موبدان شریف‌آباد بوده است. یکی از خاندان‌هایی که بسیار نقش مهمی در کتابت دست‌نویس‌های اوستا داشته، خاندان موبد مرزبان بوده است. باید توجه داشت که اوستایی که گِلدنر فراهم کرده برپایه دست‌نوشته‌های پارسیان هند بوده و خیلی کم از اوستاهای ایران استفاده کرده است.

گشتاسب ادامه داد: از همه این سخن‌ها که در کتاب مهرداد قدردان آمده، می‌توان این نتیجه را گرفت که منطقه‌ای که شریف‌آباد در آن قرار دارد، چه نقش مهمی در حفظ میراث موبدان زرتشتی داشته است. اهمیتی هم که موبدان شریف‌آباد داشته‌اند، شاید در درجه اول به‌شمار آید. یک نمونه دیگر که شاید دیگران کمتر به آن توجه داشته‌اند اما مهرداد قدردان به آن پرداخته است، بحث میراث موبدان از راه وقف‌نامه‌ها است که در انجمن زرتشتیان شریف‌آباد وجود دارد. در کتاب مهرداد قدردان این‌ها بررسی و آگاهی‌های تازه‌ای ارائه شده است. اما پیشنهاد من این است که نام‌های موبدان شریف‌آباد و تعدادشان آورده شود و آن نام‌ها با اثری مانند روایات داراب هرمزدیار سنجیده شود. دیگر موبدانی هم که در محله موبدانِ بزرگ ساکن بوده‌اند، اهمیت دارند. از این راه است که جایگاه موبدان شریف‌آباد و تغییراتی که در عناوین آن‌ها شده، مشخص می‌شود و خواهیم دانست که عنوان‌هایی مانند هیربد چه تغییری کرده و اینکه آیا در شریف‌آباد عنوان دستور دستوران داشته‌ایم؟ و آتش‌بند و ده‌موبد هر کدام چه کاری برعهده داشته‌اند و کارهایی که موبدان به آن پرداخته‌اند غیر از اینکه مثلاً فتوا می‌داده‌اند یا پاسخ نامه‌ها را می‌نوشته‌اند و اوستا را کتابت می‌کرده‌اند چه بوده است؟

گشتاسب به گزارش آیین‌های شریف‌آباد که در کتاب مهرداد قدردان آمده است، اشاره کرد و گفت: در بخشی از کتاب نیز به آداب و رسوم روستای شریف‌آباد پرداخته شده است که بسیار اهمیت دارد. اهمیت و ارزش آن در این است که جشن‌هایی در شریف‌آباد برگزار می‌شود که برخی از آن‌ها کاملاً منحصربه‌فرد است. به این معنی که رد پای آن‌ها را فقط در این روستا می‌یابیم. برای نمونه، گهنباری که در شریف‌آباد برگزار می‌شود با گهنبارهای روستاهای زرتشتی‌نشین یزد تفاوت دارد. این، خیلی مهم است. هیرمبا هم تنها در شریف‌آباد برگزار می‌شود. اهمیت آن در این است که جشن سده‌ای که در منابع اسلامی از آن اطلاع داریم، در دهم بهمن‌ماه برگزار می‌شود، اما جشن هیرمبا در ۲۵ آذر برگزار می‌شود. مری بویس که در این باره مقاله مستقلی نوشته است، اشاره کرده که هر دو جشن با عدد صد ارتباط دارند. برداشت بویس این است که اینکه ما صد روز به پیشواز نوروز برویم، یک نگاه مثبت‌اندیش و خوش‌بینانه نسبت به آینده است که سازگار با روحیه زرتشتیان است. جالب است که جشن هیرومبا تنها در روستای شریف‌آباد مانده است.

این سخنران سپس افزود: جشن مهرایزدی هم که در روستای شریف‌آباد برگزار می‌شود، خیلی خاص است. سنت‌های قدیمی، فقط جشن مهرگان را حفظ کرده‌اند. رسوم پنجه با فروردینگان آخر سال کاملاً متفاوت است. رسمی که در شریف‌آباد هست، تنها در این روستا باقی مانده است. در کتاب مهرداد قدردان به جزییاتی اشاره شده که به هیچ‌وجه در کتاب مری بویس نیست. آن جزییات بسیار اهمیت دارد. یکی از جزییات، واژه‌های آیینی است که ثبت آن‌ها خیلی مهم است. مهرداد قدردان این کار را انجام داده‌اند. یا خوراک‌های آیینی، یا اشاره‌ای که شده که روستاییان شریف‌آباد باور دارند که بوی خوشی که در گُل سرخ هست به ایزد سروش تعلق دارد. یا سیر و سداب در سمت چپ موبد قرار می‌گرفته است که اشاره‌هایی نمادین است.

جامعه زرتشتی، تصویری زنده از گذشته باستانی ماست

دالوند در سخنرانی خود گفت: ما ایرانیان دچار انقطاع تاریخی نشدیم و هم زرتشتیان و هم مسلمانان ایران، حافظ سنت‌های پیشین خود بوده‌اند. خوشبختی دیگری هم که در سنجش با دیگر جامعه‌ها داشته‌ایم این بوده که بخشی از جامعه ایرانی این فرصت را فراهم آورده تا به‌گونه عینی بدانیم که گذشته ما چگونه بوده است. جامعه زرتشتی، تصویری زنده از گذشته باستانی ماست.

وی افزود: یکی از ویژگی‌های خوب جامعه زرتشتی آن است که همواره جامعه‌ای پاک بوده است و بسیار معتقد به عدالت و انسانیت و معتقد به خداوند. ازهمین‌رو، هیچ‌گاه گذشته ایران آن‌گونه نبوده که سر افکنده باشیم. اگر به نقش تاریخی جامعه زرتشتی نگاه کنیم خواهیم دانست که میراثی است که نمی‌توان از آن چشم پوشید و ما مدیون و مسئول هستیم در برابر این سنت و میراث زرین و پُرافتخار. پس هر کاری که در جهت شناسایی، شناساندن، حفظ و ترویج و نگهداری این سنت انجام بگیرد چه به‌دست جامعه زرتشتی، چه به‌دست ایرانیان مسلمان و چه به‌دست غیر ایرانیان درخور تقدیر است.

دالوند در پایان گفت: دستوران شریف‌آباد و تُرک‌آباد، در روزگار خودشان، شأنیت تاریخی‌شان را دریافته‌اند و بصیرت و فهم تاریخی داشته‌اند. اگر آن فهم تاریخی نبود، کاری نمی‌کردند. هر موبدی، در هر روزگاری که حفظ میراث گذشته کرده است، تنها یک کتاب نیافریده، بلکه یک جریان ساخته و نوشتن را امری الهی دانسته است. این کار، بازتاب‌دهنده زمان اوست و نیز نیاز زمان. آنها تکلیف خودشان را در برابر تاریخ‌شان انجام داده‌اند. اگر ما فهم تاریخی از میراث ایرانی داشته باشیم می‌توانیم بقا پیدا کنیم، اما اگر از تاریخ و سنت‌ها و ادبیات‌مان دست بکِشیم، قطعاً شکست خواهیم خورد.

مهاجرت دستوران‌دستور از فارس به منطقه کویری ایران

قنواتی در ادامه این نشست گفت: این کتاب، در سنجش با بسیاری از کتاب‌هایی که در حوزه آداب زرتشتیان نوشته شده، به نظرم چند پله بالاتر و ارزنده‌تر است. پژوهشگر آشنا با چارچوب تحقیق بوده است. به سخن دیگر، می‌دانسته که چه کار می‌خواهد بکند و نخواسته زود به نتیجه برسد. این، برای یک محقق بسیار اهمیت دارد. پژوهشگر توان تحمل رنج‌های یک تحقیق علمی را داشته است و می‌داند که تحقیق علمی نیازمند رنج‌کشیدن و تلاش‌کردن است و دوندگی.

قنواتی ادامه داد: به گمان می‌رسد که مهاجرت دستوران‌دستور از فارس به منطقه کویری ایران، بسیار آگاهانه انجام گرفته است. وجود سه زیارتگاه پیر سبز، پیر هریشت و پارس‌بانو، این نکته را تأیید می‌کند. هنگامی‌که آتشکده‌های اصلی به سبب حمله اعراب کارکرد خود را از دست دادند، زیارتگاه‌ها عاملی برای تجمع و تمرکز بهدینان شدند. خود فرهنگ موجود در منطقه کویری هم کمک کرده است؛ چون مردمی که در کویر زندگی می‌کنند اهل مدارا و تساهل هستند.

شریف‌آباد، جایگاه سنت‌های خراسان و سیستان است

مهرداد قدردان، نویسنده کتاب سه‌جلدی «فرهنگ بهدینان شریف‌آباد اردکان یزد» گفت: شریف‌آباد مهم است چراکه فرهنگ و سنت‌هایی که در آنجا به‌جا مانده اهمیتش را نشان می‌دهد. زمانی که موبدموبدان به حاشیه کویر می‌آید سنت شیز از راه خراسان و سیستان و کرمان به حاشیه کویر راه پیدا می‌کند. از طرف جنوب نیز ارتباط وسیعی میان موبدان شریف‌آباد و کرمان بوده است و موبدان‌شان مرتب دادوستد داشته‌اند. این دادوستد را تنها و تنها در ارتباط میان شریف‌آباد و کرمان می‌بینیم و بدین‌گونه سنتی از خراسان و سیستان به شریف‌آباد منتقل می‌شود. سنت شیز از راه از راه قم و نطنز و اردستان هم به عقدا می‌آید. آشتی‌دهنده آن بخش‌هایی که به‌احتمال از نُدوشن آمده، پیربانو (پارس‌بانو) است و آتش در مثلث نُدوشن- پارس‌بانو- عقدا قرار می‌گیرد. منطقه هفتادُر در مسیری است که میان عقدا و تُرک‌آباد است. موبدان، این‌جا باید بوده باشند. هفت آتشکده هفتادُر آثارشان هنوز هست و چهارتای آن‌ها پیدا شده است. سنت‌ها از این راه می‌آمده و سپس رسیده به تُرک‌آباد و احمدآباد و شریف‌آباد، در سده هشتم قمری.

قدردان درباره شکل‌گیری روستاهای تُرک‌آباد، احمدآباد و شریف‌آباد، گفت: بانیان سه روستای تُرک‌آباد، احمدآباد و شریف‌آباد، آل مظفر بوده‌اند. شاه‌شجاع، پسر امیر مبارزالدین محمد (از آل مظفر)، خود و خانواده‌اش اصالتی میبدی دارند. پدر امیر مبارزالدین، شرف‌الدین بن منصور میبدی بوده که در اصل از خواف آمده بودند و ریشه آن‌ها به اعراب مهاجری برمی‌گردد که در خواف جایگیر شده بودند. آن‌ها حکومت میبد و یزد را می‌گیرند و سپس امیر مبارزالدین‌محمد فارس و کرمان و بخش‌های بسیاری از ایران را تصرف می‌کند. پسران و دختران او این منطقه را آباد می‌کنند و کاریز می‌زنند. شریف‌آباد را شرف‌الدین محمد برادر شاه‌شجاع می‌سازد؛ تَرکان‌خاتون یکی از خواهران شاه‌شجاع تُرک‌آباد را می‌سازد و احمدآباد را یکی از نوادگان امیرمبارزالدین. این، در سده هشتم بوده است. موبدموبدان در روستای موبدنشین تُرک‌آباد مستقر می‌شود. در تُرک‌آباد قطعاً آتشکده داشته‌ایم و آتش کاریان در آنجا بوده، اما شعله‌ای از آن را به شریف‌آباد می‌آورند و مستقر می‌کنند که همان آذرفرنبغ است.

او ادامه داد: آثار دو خانواده دستوری که در شریف‌آباد مستقر می‌شوند، هنوز هست و مکاتبات و اسناد و دفتر موقوفاتشان را بررسی کرده‌ام. آنها وقف‌نامه و گهنبار داشته‌اند. شعله آتشکده در شاه‌آذرخرو در شریف‌آباد قرار می‌گیرد.

وی گفت: در سال ۱۲۲۷ خورشیدی که آغاز پادشاهی ناصرالدین‌شاه قاجار است، آخرین نفرات تُرک‌آباد از دست می‌روند و دیگر زرتشتی‌ای در آن‌جا نداریم. شصت نفر بوده‌اند که از پرداخت چند ریال جزیه ناتوان می‌مانند و تغییر دین می‌دهند. برخی نیز در همان حوالی احمدآباد دست به مهاجرت می‌زنند و انگشت‌شماری از آنها هم به یزد می‌روند و بقیه به شریف‌آباد می‌آیند. این هم در حوالی سال ۱۲۳۵ خورشیدی باید بوده باشد. چرا می‌گوییم ۱۲۳۵؟ چون مانکجی در همین سال دخمه شریف‌آباد را می‌سازد. پیش از آن شریف‌آبادی‌ها و احمدآبادی‌ها از دخمه تُرک‌آباد استفاده می‌کردند. دخمه تُرک‌آباد کاملاً با دخمه‌های دیگر فرق دارد و استودان‌سپاری است. موبدانی که در فارس بوده‌اند، استودان‌سپاری داشته‌اند و کوه‌سپاری. می‌دانیم که زرتشتیان شریف‌آباد جنین از دست‌رفته را در کوه سرخ کوه‌سپاری می‌کردند.

این پژوهشگر تاریخ برای استوار کردن استدلال خود، افزود: اینکه مانکجی در ۱۲۳۵ در شریف‌آباد دخمه می‌سازد، نشان می‌دهد که احمدآباد دیگر خالی از سکنه بوده است. آنها به شریف‌آباد می‌آیند و دختران و پسران‌شان با شریف‌آبادی‌ها ازدواج می‌کنند. هنوز خانه‌های احمدآبادی‌هایی را که به شریف‌آباد آمده‌اند، می‌شناسیم و می‌دانیم کدام‌هاست. بدین‌گونه داشته‌های فرهنگی احمدآباد به شریف‌آباد منتقل می‌شود. به‌جز دو خانواده که از نسل هشتم وششم در شریف‌آباد بوده‌اند، بقیه مهاجر هستند. خاندان خرمشاه از خرمشاه یزد آمده‌اند و از جعفرآباد و خراسان هم در شریف‌آباد مستقر شده‌اند و دیگر جاها.

قدردان در پایان سخنانش گفت: کار من این بوده که اسناد بازمانده در شریف‌آباد را جمع‌آوری و ضبط و ثبت کنم. اسناد فراوان دیگری هست از انجمن ناصری یزد و انجمن زرتشتیان از ۱۳۱۰ خورشیدی تا ۱۳۷۶ و وقف‌نامه‌هایی که از خانه دستور نامداری به‌دست آمده که خیلی مهم هستند. باید این اسناد گردآوری شوند و کار سختی پیش روی ماست. درباره پیر سبز و پیر هریشت و پیر پارس هم باید پژوهش کرد. پژوهش درباره پیر پارس را چند ماه است که آغاز کرده‌ام. البته همه این کارها نیاز به حمایت و پشتیبانی دارد.

اسناد را باید با امانت‌داری به آیندگان سپرده شود

سهراب سلامتی، رئیس انجمن زرتشتیان شریف‌آباد مقیم مرکز، در پایان نشست گفت: از اینکه در جمع استادان هستم، بسیار خوشحالم. ما سال‌ها در پی این بودیم که اسناد و مدارک به‌جا مانده را حفظ کنیم تا به‌دست آیندگان سپرده شود. این اسناد در خیلی از خانه‌های زرتشتیان یزد هست. تعدادی هم البته به سرقت رفته و دیگر دور از دسترس است. به‌هررو، مهرداد قدردان خواهش کردیم که ما را در این کار یاری کنند. ایشان نیز چنین کردند و ما سپاسگزارشان هستیم. از این پس نیز پیگیر گردآوری اسناد بازمانده هستیم. امیدواریم با کاری که انجام می‌دهیم، اسناد با امانت‌داری به آیندگان سپرده شود. اگر چنین نکنیم، به مرور زمان اسناد از میان می‌روند.

منبع: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612