کد خبر:4509
پ
taghdir-m-1

استاد محمد روشن، شهید بلخی دیگری است

مراسم نکوداشت استاد محمد روشن، مصحح «جامع التواریخ» روز چهارشنبه ۴ دی ماه در مجتمع فرهنگی باغ زیبا برپا شد

میراث مکتوب – مراسم نکوداشت محمد روشن، مصحح «جامع التواریخ» اثر رشیدالدین فضل‌الله همدانی، همزمان با رونمایی از مجموعه سه جلدی آن، چهارشنبه (چهارم دی) در مجتمع فرهنگی باغ زیبا برپا شد. در نشست دوم این مراسم احمد سمیعی گیلانی، عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی، فریدون نوزاد، پژوهشگر تاریخ و احمد اداره‌چی، با مدیریت طهمورث ساجدی، استاد زبان و ادبیات فرانسه دانشگاه تهران سخن گفتند.

تصحیح‌ های روشن کامل و انتقادی هستند

در ابتدا احمد سمیعی گیلانی در این نشست اظهار کرد: با محمد روشن از طریق برادر کوچکترم که با وی هم‌مدرسه ‌ای بود، آشنا شدم. وی در سال ۱۳۱۲ در رشت متولد شد و تحصیلات ابتدایی و دبیرستان را در آن‌جا گذراند. لیسانس را از دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران اخذ کرد و به رشت بازگشت. در بنیاد فرهنگ، مدرک فوق لیسانس گرفت. با مجتبی مینوی همکاری داشت و از آموزش و پرورش به بنیاد شاهنامه فردوسی به سرپرستی مینوی رفت و با ناتل ‌خانلری و مدرس رضوی کار کرد و در مجلۀ «سخن» سردبیری بخش نقد را بر عهده داشت. از ۱۳۵۰ به عضویت در هیئت علمی بنیاد فرهنگ ایران درآمد و در بسیاری از مراکز و پژوهشگاه‌ها فعالیت کرد.

این عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی افزود: استاد روشن از معدود متخصصانی است که نسخه‌ های تصحیح شده ‌اش را به ‌صورت شخصی تهیه می‌کرد و کسی نسخه ای را به وی نمی داد. تصحیح‌ های روشن کامل و انتقادی هستند و از سوی دیگر وی شخصی نقدپذیر نیز هست. جلال آل‌احمد معتقد بود که مصححان، نبش قبر می‌کنند در حالی ‌که تصحیح متون کشف دفینه‌ها و ذخایر ملی ماست و استاد روشن هم در کشف ذخائر ملی سهمی بسزا داشتند.

وی در پایان گفت: جمله ای هست می‌گوید: «تاریخ دروغگوست» و دلیل آن نیز نقل یک روایت خاص به‌شمار می‌رود. تاریخ‌نویس گزارشی می‌دهد که هر قدر که دقیق و نزدیک به واقعیت هم باشد با حقیقت تفاوت دارد. «تاریخ بیهقی» به حقیقت نزدیک شده، زیرا بیشتر حوادث را با ماهیت اصلی به خواننده ارایه می‌کند. آن‌چه تکمیل‌کننده تاریخ به‌شمار می‌رود داستان‌ها و رمان‌ها هستند. مارکس یا انگلس درباره «کمدی انسانی» بالزاک معتقدند که تاریخ واقعی مطالب این کتاب است. آثار «امیل زولا» تصویرکننده جامعه آن دوران فرانسه به‌شمار می‌رود. رمان، حقایقی را نشان می‌دهد که فرای واقعیت هستند. محمد روشن، داستان‌های بسیاری را مطالعه می‌کند که همین مساله باعث شده تا درک خوبی از شرایط دوره‌های مختلف داشته باشد.

روشن از میراث ارزشمند گیلان و ایران است

سپس فریدون نوزاد، پژوهشگر و از خویشاوندان استاد محمد روشن در این مراسم اظهار کرد: با تمام بی‌مهری‌ هایی که به منطقه گیلان شده، این سرزمین کانون آفرینش‌های ادبی و علمی بسیاری بوده است. افرادی چون کوشیار گیلانی، ادیب‌السلطنه سمیعی، ابراهیم پورداوود، محمد بهزاد، عنایت‌الله رضا، فضل‌الله رضا، پروفسور سمیعی، احمد سمیعی گیلانی و طهمورث ساجدی میراث ارزشمند این منطقه هستند. محمد روشن نیز در این دسته جای دارد. خاطره روزی که وی متولد شد امری فرخنده در ذهنم است. هنگامی که روشن به‌ دنیا آمد، ۱۱ سال داشتم و به دلیل نسبت خانوادگی (پسر خاله) به چنین فردی افتخار می‌کنم.
این پژوهشگر و ادیب افزود: محمد روشن آثار ارزشمندش را در اختیار مردم قرار می‌دهد و بسیار دقیق است. هر جا سوالی داشته باشد، می‌پرسد و از پرسیدن نمی‌ترسد. وی به‌ دلیل تشویق‌های استاد پورداوود و محمد معین از رشته حقوق انصراف داد و به تحصیل در رشتۀ ادبیات پرداخت. پس از بازگشت از تهران و سال‌ها تدریس در مدارس رشت، متوجه شد که فضای این شهر دیگر پاسخگوی دغدغه ‌هایش نیست و تهران که صیاد انسان ‌های ارزشمند است، محل زندگی وی شد.
وی افزود: زمانی که به جامع التواریخ می‌رسیم می‌بینیم استاد چه کار ارزشمندی انجام داده اند که افتخاری برای ایران زمین است. استاد روشن بی نهایت در کار تصحیح دقیق است و با دقتی که می‌توان گفت در حد وسواس است مشکلات متن را حل می‌کنند و همان گونه که استاد سمیعی فرودند هرگز از پرسش عار نداشتند.
نوزاد در پایان به ابعاد شخصیتی روشن اشاره کرد و گفت: استاد روشن فردی آزاده، فروتن هستند و در زمانی که در گیلان دبیر بودند آنچنان با شاگردان با رفعت و مهربانی برخورد می‌کردند که هنوز هم ایشان را می‌بینند به دورش حلقه می‌زنند. یکی از ویژگی های استاد سخت گیری در علم است. هم اکنون لغات دخیل در زبان فارسی داریم و متأسفانه با این لغات مبارزه نمی کنیم.

ایرانشناسی ایران مدیون علامه قزوینی است

سپس احمد اداره ‌چی سخنران دیگر این مراسم نکوداشت گفت: استاد محمد روشن، پسر عمه‌ام است. وی از پدری بازرگان و روشن‌بین و مادری از خانواده‌ای کتاب ‌دوست متولد شد. تنها فرزند خانواده به ‌شمار می‌رفت و مادرش با شاهنامه ‌خوانی وی را بزرگ کرد. با راهنمایی استادانی چون پورداوود و فریدون نوزاد، پسرخاله‌اش، ادبیات خواند. ۱۲ سال در دبیرستان‌های رشت تدریس کرد و در همین دوران تصحیح کتاب‌هایی چون «تفسیر سوره یوسف»، «منشآت خاقانی» و «لمعه السراج» (بختیارنامه) را انجام داد. در سال ۱۳۴۷ محمدتقی دانش‌پژوه، وی را به تهران فراخواند و از فروزانفر خواست تا از دانش روشن استفاده کند. حضور محمد روشن در کتابخانه سلطنتی به‌ دلیل مخالفت ساواک طولانی نشد و به بنیاد فرهنگ ایران رفت.

این تاریخ‌ پژوه افزود: آثار محمد روشن در حوزۀ تصحیح بسیارند. تصحیح «تاریخ‌نامه طبری»، «مرزبان‌نامه»،‌ روضه العقول»، «جامع التواریخ»، «شرف النبی» و «شرح التعرف» برخی از تصحیح ‌های وی به ‌شمار می‌روند. شرح تعرف کهن‌ترین کتاب درباره علم تصوف است و از تالیف آن بیش از ۹۰۰ سال می‌گذرد. محمد روشن، همیشه با کتاب، همراه کتاب و سر در کتاب است و به ‌راستی شهید بلخی دیگری است.

طهمورث ساجدی پژوهشگر تاریخ نیز که مدیریت جلسه را بر عهده داشت در این نشست اظهار کرد: اروپاییان متوجه شدند ادبیات چندان نمی‌تواند معرف شرق باشد و اطلاعات کافی در اختیار آن‌ها قرار نمی دهد. نیمۀ نخست قرن ۱۹ میلادی را رنسانس شرق می‌دانند که مکمل رنسانس اروپا در قرن شانزدهم میلادی است. ایرانشناسی ایران مدیون علامه قزوینی است و ایرج افشار وی را نخستین ایرانشناس ملی می‌داند. فردی که توجه ما را به میراث سرزمین‌ مان جلب کرد.

یک عمر همنشینی با کتاب

در پایان این مراسم استاد محمد روشن با قدردانی از تلاش‌های دکتر اکبر ایرانی در برگزاری این نشست اظهار کرد: نخستین کتاب را در سال ۱۳۲۵ در سامره یافتم، هنگامی که با پدر و مادرم به سفر عتبات عالیات رفته بودیم. تمامی کتاب‌هایم را به دانشگاه شهرکرد منتقل کرده‌ام و هم ‌اکنون ۱۷ هزار جلد کتاب در آن‌جا نگهداری می‌شوند. استاد رضا شاد قزوینی، دبیر ادبیات و استاد خط دبیرستان شاپور و استاد فریدون نوزاد که در شعر، ادب و هنر سابقه‌ای درخشان دارد، در زندگی‌ام تاثیر بسیار گذاشتند. رمان خواندن را با آثاری از آلمان و سپس «ماکسیم گورکی»، «جک لندن»، «ویلیام فالکنر»، «هرمان هسه» و «رومن رولان» با ترجمه‌هایی از م. الف به آذین (اعتمادزاده) آغاز کردم.

مصحح جامع التواریخ در ادامه افزود: هرگز یک بیت شعر نگفتم و قصه ننوشتم اما افتخار آشنایی با بزرگانی چون پورداوود، مدرس رضوی، حسین خطیبی و ایرج افشار را داشتم. به لطف ایرج افشار نیز نخستین مطالبم را در دانشگاه تهران منتشر کردم. پس از آن «تفسیر سوره یوسف» را استاد احسان یارشاطر در بنگاه نشر و ترجمه به‌چاپ رساند. در پایان افزون بر تعالیم پدر و مادرم، باید از زحمات همسرم سپاسگزاری کنم.

در پایان این مراسم با اهدای هدایا و لوح تقدیر از سوی مرکز پژوهشی میراث مکتوب و کتابخانه ملی از تلاش‌های استاد محمد روشن قدردانی شد.

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612