میراث مکتوب- استاد خلیل مستوفی، کتابشناس و نسخهشناس برجسته مکتب استاد حائری، درگذشت.
استاد خلیل مستوفیفرد فرزند محمدرضا در سال 1320 در تبريز، محله کهنه خیابان (چهار راه منصور)، متولد شد. در سال 1327 در مدرسه کمال شروع به تحصیل کرد. از اوایل نوجوانی همزمان با تحصیل، فعالیت خویش را در حوزه کتاب در تبریز ـ مهد فرهنگ و تمدن ایران زمین بویژه در حوزه کتاب و چاپ و نشر ـ آغاز نمود. هجرت خانواده به تهران و از طرفی عشق و علاقه به کتاب و نسخههای خطی باعث شد زادگاهش را ترک كند و با حضور در پایتخت کشور، ضمن ادامه تحصیل، فعالیتاش را بیشتر و رسمیت بخشید. با راهنمایی و پیشنهاد کتابفروشی سروش(1)، به مدت ۵ سال در کتابفروشی ادبیه با جدیت تمام کار کرد و در کتابشناسی و نسخهشناسی تبحر پیدا کرد، و عنوان جوانترین صاحبنظر و کارشناس را به دست آورد.
استاد مستوفی حدود سال 1345 شمسی «کتابخانه مستوفی» که نقش «موسسه کتابفروشی و انتشاراتی» را داشت، بنا نهاد. اين کتابخانه محل رفت و آمد استادان بزرگ و صاحب نام دانشگاههای سراسر کشور، رجال کتابدوست و علاقهمندان به کتاب، به ویژه نسخههای خطی کشور بود، بخصوص در گذشته که اساتید دانشگاه بیشتر دغدغه مطالعه و جمعآوری کتابهای نفیس و تکمیل کتابخانه شخصی خویش را داشتند، در کتابخانه استاد گرد هم آمده و به بحث، نقد و نظر در مورد مقالات و کتابهای تألیف و چاپ شده، و نسخههای خطی میپرداختند و آنقدر این بحثها شیرین و جذاب بود که کنترل زمان از دست میرفت و خوردن ناهار فراموش میشد و خیلی وقتها برای نشستن استاد در کتابخانه صندلی خالی وجود نداشت و ایشان ایستاده، ناظر بحث بوده و تلمذ میکردند.
استاد مستوفی از محضر اساتید برجسته و ممتاز کشور در حوزه نسخهشناسی و کتابشناسی از جمله: جلالالدین همایی (1278- 1359)، جلالالدین محدث ارموی (1281- 1358)، سیدمحمد محیط طباطبائی (1281- 1371)، مجتبی مینوی (1282- 1355)، بدیعالزمان فروزانفر (1288- 1349)، محمدتقی دانشپژوه (1290- 1375)، رکنالدین همایونفر (1297- 1379)، عباس زریاب خویی (1298- 1373)، محمداسماعیل رضوانی (1300- 1375)، عبدالوهاب وصال متخلص به نورانی (1302- 1373)، سیدعبدالله انوار (1303- )، پروفسور عدنان صادق ارزی ( – 1990م)، علینقی منزوی (1302- 1390)، احمد منزوی (1303- 1394)، عبدالحسین حائری (1306- 1394)، محمدحسن سمسار (1313- )، و … بهرهمند گردیده است. اما استاد مستوفی همیشه از استاد عبدالحسین حائری به عنوان مهمترین و موثرترین استاد خویش نام میبرد، به ایشان عشق میورزید و خودش را همیشه شاگرد مکتب استاد حائری معرفی مینمود، این دو (استاد حائری و استاد مستوفی) حدود نیم قرن به صورت تنگاتنگ در کتابخانه مجلس شورای اسلامی همکاری تنگاتنگ داشتند. استاد حائری نیز به شاگرد و همکاری مثل استاد مستوفی افتخار میکرد، تا جایی که هیچ جلسه کارشناسی را بدون حضور استاد مستوفی برگزار نکرد و او را عضوی از خانواده خویش میدانست و مصمم بود مستوفی را «وصی» خویش قرار دهد.
استاد مستوفي خودش را هميشه شاگرد كوچكي در مكتب استاد بزرگش استاد حائري ميداند. استاد مستوفي با اكثر كتابخانههاي بزرگ همكاري دارد، ولي كتابخانه مجلس براي ايشان يك دانشگاه بود. در هر جلسهاي كه براي تقويم كتابها در خدمت استاد حائری حضور مییافت، دريايي از اطلاعات جديد را كسب مینمود. استاد مستوفي نقل ميكند: «ناگفته نماند گاهي اوقات استاد حائري خاطراتي تعريف ميكردند كه شايد هيچ كس از آنها اطلاعي ندارد خاطراتي راجع به حضرت امام رحمه ا… و ساير بزرگان كه اگر به رشته تحرير بياورند چندين جلد كتاب خواهد بود». استاد مستوفي با اساتيد زيادي همكاري نموده، اما معتقد است: «استاد حائري در فن كتابشناسي و شناسايي نسخههاي خطي بي نظير هستند و تمام اساتيد اين رشته تبحراستاد را قبول دارند».
عشق به جمعآوري نسخههاي خطي بهويژه انگيزه و تعصب قوي براي جلوگيري از خروج نسخههاي خطي كشور به خارج از كشور باعث شد، تا استاد جوان به شهرهاي ايران از جمله: تبریز، مهاباد، اروميه، كرمانشاه، کرمان، قم، اصفهان، شیراز و … مسافرت نمايند. اين عشق و علاقه آن چنان در استاد شعلهور شده بود كه مسافرتهاي متعدد به شهرهاي داخل كشور و جمعآوري نسخههاي خطي داخل، او را قانع نكرد و ايشان تصميم گرفت براي جمعآوري آثار مكتوب خطي در حوزه اسلام و ايران به ويژه زبان فارسي به كشورهاي هند و پاكستان سفر كند. استاد در حدود سالهاي 1350 الي 1357 قريب بيست سفر به هند رفت؛ حاصل اين مسافرتها و جستجوها جمعآوري هزاران نسخه خطي فارسي و عربي، چاپ سنگي و مرقعات نفيس بود. البته بر اهل فن پوشیده نیست که تخصص استاد مستوفی در حوزه کتابشناسی و نسخهشناسی مهمترین پشتوانه ایشان در این مسافرتها و فعالیتها بود.
از جمله امتيازات و محاسن برجسته استاد مستوفی اين بود كه منابع خريداري شده از داخل و خارج از كشور را اكثرا به كتابخانههاي دولتي از جمله كتابخانه مجلس شوراي ملي، كتابخانه مجلس سنا، كتابخانه حضرت آيتاللهالعظمي مرعشي نجفي، كتابخانه مركزي دانشگاه تهران، کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی و … عرضه ميكردند.
استاد پس از تلاش فراوان برای جمعآوری نسخههای خطی کشور و خارج از کشور و عرضه آنها به کتابخانههای دولتی و مهم کشور، فعاليت خويش را بسوي انتشار میراث مکتوب، به ويژه نسخههاي خطي تصحيح شده توسط اساتید برجسته کشور، جنبه هنری نسخههای خطی و اسناد سوق داد و از سال 1360 الی 1380 به بعد در چاپ و انتشار بيش از 20 عنوان كتاب نفيس در اين حوزه اهتمام جدي به خرج داد.
تجربه، تخصص و اشراف کامل استاد مستوفی در حوزه کتابشناسی و نسخهشناسی، به انضمام ویژگیهای انسانی و حرفهای از قبیل: دقت، امانتداری، رعایت حقالناس و بیتالمال، صداقت و … سبب گردید تا استاد در زمینه کارشناسی (کتابشناسی و نسخهشناسی) و تقویم آثار هنری، نسخههاي خطی و چاپهای نفیس از سرآمدان روزگار گردید و مورد اعتماد وزارتخانهها، سازمانها و کتابخانههای مهم کشور قرار گرفت؛ تا جایی استاد بعد از سال 1380 فرصتی برای فعالیت انتشاراتی در کتابخانه مستوفی نداشت.
فقط به عنوان نمونه، خاطرهای که در ادامه میآید نشانگر اشراف استاد به کتابشناسی و نسخهشناسی در عنفوان جوانی دارد: استاد در تاریخ 22/10/1387 در گروه فراهمآوری مخطوطات سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران که مدیریت آن به عهده نگارنده بود، نقل نمودند: «بسیار جوان بودم که برای عرضه نسخههای خطی خریداری شده از مهاباد به کتابخانه مجلس سنا، در زمان ریاست دکتر عباس زریاب خویی رفته بودم، سیدحسن تقیزاده، رئیس وقت مجلس سنا، و حاج اسماعیل امیرخیزی، از رؤسای سابق مدرسه دارالفنون، در آنجا حضور داشتند، رئیس کتابخانه مجلس سنا مرا به حاضران معرفی نمود و آنها با تعجّب گفتند به چهره و سن و سالش نمیخورد که نسخه خطی بشناسد؛ تقیزاده به امیرخیزی اشاره کرد و گفت: شما معلم هستید ایشان را امتحان کنید. امیرخیزی پرسید: پسرم بگو ببینم تذکره هفت اقلیم مال چه کسی است؟ جواب دادم: امین احمد رازی و قسمتی از آن در هند چاپ شده است. امیرخیزی به تقیزاده گفت: کاملاً وارد است و من نمره عالی میدهم. تقیزاده گفت: حاج اسماعیلآقا شما به دانشآموزان ممتاز پری ( کلمه فرانسوی به معنای جایزه) میدهید! حاج اسماعیل فرمود: بلی، یک چیزی در نظرم گرفتم؛ رو به من کرد و گفت بیائید منزل چند تا کتاب است ببینید، جایزه را نیز در منزل تقدیم خواهم کرد. پنجشنبه همان هفته رفتم و نسخه خطی تذکره هفت اقلیم امین احمد رازی، که بسیار هم نفیس بود، به من هدیه (جایزه) دادند. من میخواستم قبول نکنم، گفتم: حاج آقا کتاب باید دست اهلاش باشد حیف است کتابخانه ناقص شود. ایشان گفت: نه، این مال شماست و به اسم شما کنار گذاشتهام. بعدها همین کتاب به قلم جناب آقای جواد فاضل، نویسنده و محقق و جزو اولین کسانی که در چاپ صحیفه سجادیه و نهج البلاغه با ترجمه فارسی اهتمام جدی داشته، تصحیح و توسط انتشارات علیاکبر علمی در 3 جلد منتشر شد».
استاد مستوفی از سال 1345 تا آخرین لحاظ زندگی خویش با: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی؛ سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی؛ کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی؛ سازمان میراث فرهنگی و گردشگری؛ موزه قرآن؛ سازمان اسناد کتابخانه ملی ایران؛ سازمان کتابخانهها، موزهها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی؛ انجمن آثار و مفاخر فرهنگی؛ کتابخانه بزرگ حضرت آیت العظمی مرعشی نجفی (ره)؛ در زمینه نسخههای خطی همکاری نمودهاند. استاد در یکی دو سال اخیر فعالیت خویش را کاهش داده بود، اما این توفیق را داشت که آخرین ابلاغش را به عنوان خادم ثامنالائمه حضرت امام رضا (ع) در حوزه کتابشناسی و نسخهشناسی از آستان قدس رضوی دریافت کرده بود. ابلاغ و حکمی که به آن عشق میورزید و یکی از توفیقات این خادمی حضور استاد در جلسه کارشناسی آثار فاخر و ارزشمند شیخ عباس قمی بود که به کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی واگذار گردید.
استاد مستوفی با انگیزه تشویق دیگران به اهداء کتاب و منابع اطلاعاتی بهویژه نسخههای خطی و چاپ سنگی به کتابخانههای مهم کشور، تعداد 73 جلد نسخه خطی، چاپ سنگی و منابع نفیس در سال 1387 به کتابخانه ملی ایران و تعداد 500 جلد کتاب نفیس را در سال 1397 به کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی اهداء نمودهاند.
از تلاشهای استاد مستوفی در کتاب و کتابخانه، بهویژه کتابشناسی، نسخهشناسی و … در مناسبتهای متعدد توسط مدیران فرهنگی ارشد کشور، همایش و کنگرهها تجلیل شده است. سال 1379 در اوّلین «آئین بزرگداشت حامیان نسخ خطی» به عنوان کارشناس برجسته و ممتاز، آبان سال 1388 در هفته كتاب به عنوان كتابفروش برتر و … و آخرین مورد آن به عنوان واقف کتاب توسط تولیت معزز آستان قدس رضوی در چهارمین همایش تجلیل از وقفین استان قدس رضوی در 12 دی ماه 1398 در مشهد مقدس بود.
استاد مستوفی بعد از حدود 60 سال خدمت ماندگار به فرهنگ مکتوب کشور، ساعت 12 روز پنجشنبه اول اسفند 1398 درگذشت و در روز جمعه دوم اسفند با حضور شخصیتهای علمی و فرهنگی کشور، شاگردان، دوستان، همکاران و خانوادهاش در قطعه 4 بهشتالزهراء همنشین پدر و مادر خویش شد.
نویسنده: دکتر علی صادقزاده وایقان، پژوهشگر نسخههای خطی سازمان کتابخانهها، موزهها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی
پینوشت:
1- کتابفروشی سروش متعلق به شادروان حاج حسین سروش، اهل تبریز، یکی از بزرگترین کتابفروشیهای ایران بود که 2 شعبه داشت: یکی در تبریز (بازار شیشهگرها) و دیگری در تهران (بازار سلطانی).