میراث مکتوب- احمد خامهیار در یادداشت کوتاهی که در سایت حلقۀ کاتبان منتشر کرده به معرفی گزارشی تاریخی دربارۀ ارتباط میان سنتهای خانقاهی و آیینهای عزداری عاشورا پرداخته و این یادداشت را به دکتر محمد مشهدی نوشآبادی تقدیم کرده است. در ادامه متن این یادداشت را میخوانید:
در اینکه سنّتهای صوفیانه ایرانی از پس از دورۀ ایلخانی تا دورۀ صفوی و قاجار، تأثیر چشمگیری بر گسترش آیینهای سوگواری عاشورا و دهۀ محرم داشتهاند، تردیدی نیست. نیز شاید از دید عموم پژوهشگران حوزۀ تاریخ اجتماعی ایران پوشیده نباشد که حسینیهها و تکیههای عزاداری کنونی، از دل خانقاهها و تکیههای دراویش بیرون آمدهاند.
بهترین (و شاید تنها) پژوهشی که در ایران در این موضوع (لااقل در قالب کتاب) انجام شده، کتاب تصوف ایرانی و عزاداری عاشورا: نقش صوفیه، اهل فتوّت و قلندریه در بنیانگذاری آیینهای محرم اثر دکتر محمد مشهدی نوشآبادی است که اخیراً از سوی نشر آرما، در سال ۱۳۹۶ منتشر شده است.
طبیعتاً از مهمترین شواهد بر این مسئله آن است که تکیهها در اصل بناهایی مخصوص درویشان بوده و هنوز هم در شهرها و سرزمینهای قلمرو امپراتوری عثمانی، تکیههای فراوانی منسوب به مشایخ و طریقتهای صوفیه باقی مانده است. در ایران نیز میتوان نمونههایی از خانقاهها و تکیههای دراویش را سراغ گرفت که به مرور زمان به حسینیهها و تکیههای عزاداری تغییر کاربری دادهاند (نظیر حسینیه عشقعلی قم).
با این حال، به جهت کمبود منابع تاریخی فارسی در ایران که در آنها به تاریخ اجتماعی توجه شده باشد و آگاهیهای مفصلی دربارۀ ارتباط میان سنّتهای خانقاهی و آیینهای عزاداری محرم به دست دهد، گزارشهای تاریخی فراوانی در این زمینه به دست ما نرسیده است. از اینرو در صورت یافتن چنین گزارشهایی در منابع تاریخی، باید برای آنها ارزش ویژهای قائل شد.
از معدود گزارشهای تاریخی نادر و در عین حال مغفول در این زمینه، گزارشی است که رضیالدین محمد بن ابراهیم تاذفی حلبی، معروف به ابن حنبلی (۹۰۸-۹۷۱ق)، در کتاب خود دُرّ الحُبَب فی تاریخ اعیان حلب، که از مهمترین تواریخ محلی حلب و منبعی بسیار ارزشمند برای مطالعۀ تاریخ اجتماعی این شهر در روزگار مؤلف آن به شمار میآید، به دست داده است.
ابن حنبلی در شرح حال فرّخبیگ رومی (درگذشته ۹۶۷ق)، کدخدای حلب در دورۀ عثمانی، دربارۀ وی چنین گزارش داده است که: «سعی فی اخراج حُکمٍ شریف بمنع القلندریة من إبراز منکرهم فی عشر المحرّم لاسیّما فی یوم عاشوراء منه». بر مبنای این گزارش، فرّخبیگ با تلاشهای خود، موفق به صدور فرمانی از دربار عثمانی مبنی بر ممنوعیت اعمال «منکر» و نامشروع طائفۀ قلندریه در دهه محرم، به ویژه در روز عاشورا شده بود (درّ الحبب، ج۲، ص۱۳).
اگرچه در گزارش فوق، اشارهای به نوع اعمال منکر طایفۀ قلندریه در حلب نشده است، اما به قرینۀ اینکه مختصّ دهۀ محرم و به ویژه روز عاشورا بوده، میتوان نتیجه گرفت که این اعمال، آیینهای مرتبط با عزاداری امام حسین(ع) بوده که از نگاه ابن حنبلی، به عنوان یک عالم اهل سنّت، «منکر» و نامشروع به شمار آمده است.
آنچه میتواند مؤید نتیجهگیری فوق باشد، گزارش تاریخی دیگری از ابن طولون صالحی (درگذشته ۹۵۳ق)، مورخ برجستۀ دمشق در سدۀ دهم هجری است که در کتاب خود مفاکهة الخَلان فی حوادث الزمان (ص۱۹۸) در ذیل حوادث سال ۹۰۷ق، یعنی در تاریخی نزدیک به دورۀ زمانی گزارش ابن حنبلی، به عزاداری قلندران و عجمها در روز عاشورا به شیوۀ شیعیان اشاره کرده است. (متن گزارش وی چنین است: «في يوم عاشوراء اجتمع جماعة من أوباش الأعجام والقلندرية، وأظهروا قاعدة الروافض من إدماء الوجوه وغير ذلك…»).
گفتنی است مشهدی نوشآبادی یک فصل از کتاب خود تصوف ایرانی و عزاداری عاشورا را به نقش قلندریه در برپایی آیینهای شیعی، و فصل دیگری از آن را به قلندرنامهها اختصاص داده است.
منبع: حلقۀ کاتبان – گنجینه