میراث مکتوب- دکتر اکبر ایرانی، مدیرعامل مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب، در یادداشتی به سفر نوروزی خود به روستای گُلابَر زنجان پرداخته است.
گرچه حکیم فردوسی میفرماید: “به فرهنگ باشد روان تندرست” اما شمول این سخن را میتوان به تجربههای دیگر زیستی بشر عمومیت بخشید. در وانفسای کرونا که همه توصیه به خانهنشینی میکنند، من طبیعتگردی را چارهای برای تسکین دردها، نگرانیها و افسردگیهای حاصل از عزلتگزینی و حصرخانگی و کاستن اندوه ناشی از از دست دادن عزیزان در دوران کرونا میدانم. ما که برای خرید وسایل و لوازم ضروری، زاد و توشه، نان و نمک و دهها مایحتاج دیگر، البته برای حفظ جسم و صحّت بدن، باید بکوشیم، نیاز داریم به آرایش و پیرایش و نوازش، و به تفریح و تفنن برای کسب آرامش. رفتن به آزمایشگاه به توصیه پزشک و حضور در ادارات هم گاه واجب میشود. کار و شغل هم که داریم و دورکاری هم حدّی دارد و حجمی. بنابراین با رعایت اصول بهداشتی، چه بهتر که حصر را بشکنیم و به قول معروف چون “پریرویی که تاب مستوری ندارد، سر از روزن برآریم” و بر رفع حوایج روحی خود بکوشیم.
حال نوروز آمده و حضرت حافظ هم فرموده “نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی…” و تعطیلات نوروز هم وقت خوشی است برای طبیعتگردی. اکنون که کرونا، کام “صحبت یاران همدل و دیدار دوستان خوشدل” را از همگان گرفته، این تنها دیدار شکوفههای بهاری است که ابرِ غم و اندوه نهفته را از دل میزداید، جان را طراوتی نو میبخشد و غنچۀ امید را در بوستان دل میشکفد.
بر همین مبنا و براساس چنین حکمتی، راهی زنجان شدیم و مسیریاب نشان را به سمت روستای دیدنی “گُلابَر” نشاندار کردیم و روزی بس خوش و خاطرهانگیز را در اوراق عتیق زندگی رقم زدیم.
گُلابَر سُفلی، روستایی است از توابع شهرستان ایجرود استان زنجان. روستایی ییلاقی با قابلیتهای چشمگیر گردشگری. آق قیه، مسجد قدیمی، حمام قدیمی، سدّ گلابر، قرخ پله، قلعه ساسانی، دشت زیبا با تپهماهورهای رنگارنگ، و… بخشی از جذابیتهای توریستی این روستای زیباست. سد گلابر که بزرگترین سد استان زنجان است نیز در فاصله سه کیلومتری این روستا قرار دارد که البته امکان دیدن فراهم نبود. همانجا با پروفسور یوسف ثبوتی که در فیزیکاختر شهره آفاق است و مؤسس دانشگاه تحصیلات تکمیلی زنجان، تماس گرفتم و اظهار علاقه کردم که اگر در زنجان تشریف دارند، برای تبریک عید و تجدید مراتب ارادت خدمت برسم که توفیق دست نداد و اما سفارش کردند که اگر قلاب ماهیگیری همراه دارید بروید که دریاچه سدّ گلابر، ماهیهای کپور هفتهشت کیلویی دارد و با این سخن، قند در دلمان آب کرد و ما که البته بیقلاب بودیم و نگهبان سد هم مأمور بود و معذور، محروم ماندیم از قدم زدن کنار دریاچه.
به هر روی، کنار جاده تابلوی گلابر سُفلی را میبینی و سمت چپ سرازیر میشوی داخل روستا.
سنگفرش کوچههای پیچ در پیچ نظرت را جلب میکند و میفهمی که به توریستی بودن روستا توجه کردهاند. در ضلع جنوبی روستا به صخرهای بزرگ برمیخوری که دست طبیعت چندین حفره بزرگ در وسط و بالای آن ایجاد کرده است. حدود دهپانزده پله فلزی بالا میروی و بعد چهل پله شما را به تارک صخره رهنمون میشود. خنکای بهاری بر بالای این کوهک سنگی، موی بر تن راست میکند و مرا یاد این شعر از مثنوی مولوی می اندازد که:
“گفت پیغامبر ز سرمای بهار تن مپوشانید یاران زینهار
زانک با جان شما آن میکند کان بهاران با درختان میکند”
نوای دلنشین پرستوهای عاشق با پروازهای پیاپی، مرا بر آن داشت که در سکوت طبیعت، از این همه نوا و پرواز، عکس و فیلم بگیرم.
سپس پرسانپرسان راهی مسجد کهنسال روستا شدیم. همسایه مسجد با چای به مهربانی از ما پذیرایی کرد. مساحت مسجد کمتر از سیمتر بود. محرابی با قدمتی بیش از هفتصدسال، با تزئینات و کتیبههای سنگی در دیوارههای داخلی و منقّش به اسامی جلاله و رسولاکرم و آیات قرآن و… . برق داخل قطع بود و به زحمت کتیبهها خوانده میشد. عکسها گرفتیم و شکوه تمدنی ایران دورۀ اسلامی در محراب این مسجد جلوه میکرد. بالای روستا، قلعه خشتی مربوط به دورۀ ساسانی جلوه میکرد و تلاقی معماری ایران باستان و هنر ایران دورۀ اسلامی در این روستای تاریخی کهنسال، صفحۀ زرین دیگری از تاریخ و عظمت ایران را نشان میدهد. … مختصر گفتیم تا مفصل را به چشم ببینید.
به گردش روید و روان را با طبیعتگردی تندرست کنید.