میراث مکتوب- کتاب «مختصات حکمت متعالیه» اثر یدالله یزدانپناه با تدوین و نگارش رضا درگاهیفر توسط انتشارات آل احمد(ع) به بهای 80 هزار تومان عرضه شد.
این کتاب دارای زندگینامه علمی ملاصدراست و به بررسی پنج مختصه اصلی حکمت متعالیه یعنی فلسفیبودن، وجودیبودن، روش اشراقیداشتن، هضم آموزههای اسلامی در حکمت و هضم آموزههای عرفان نظری در حکمت پرداخته است.
مکتب فلسفی پرتوانی چون حکمت متعالیه با نقش آفرینیهای شگرفش، نیازمند بررسی هایی همه جانبه است تا هویت و جوهره آن به شایستگی به دست آید و فهم شود و مؤلفههای اصلی آن بازشناسی شوند، تا با بصیرت بیشتر و دقتی دوچندان بتوان از آن بهره بُرد. از سوی دیگر، برای آن که زوایای گوناگون مکتبی فلسفی، مانند حکمت متعالیه، برای مشتاقان آن بهتر روشن شود، لازم است آن مکتب به صورت کلان و نظاممند بررسی شود. وجود نگاه کلان و نظاممند به هر فلسفه ای، فهم درستی از آن فلسفه را به صورت کلان برای پژوهشگر در آن فراهم میآورد و موجب میشود که زوایای نیمه پنهان و گاه کاملاً پنهان آن فلسفه برای او آشکار گردند. از این رو نویسنده در این اثر در صدد عرضه نگاهی کلان و نظاممند به حکمت متعالیه بر آمده است.
رضا درگاهیفر، نگارنده کتاب مختصات حکمت متعالیه توضیحاتی را پیرامون این کتاب بیان کرده است: استاد سیدیدالله یزدانپناه در سال تحصیلی ۸۶-۸۷ در حوزه علمیه قم درسی را با عنوان مختصات حکمت صدرایی ارائه کردند. مباحث این درس مدتی بعد در حلقهای متشکل از برخی شاگردان فاضل و در محضر استاد، به بحث و بررسی تفصیلی گذارده شد. مجموع محتوای درس و ماحصل این مباحثات به همراه برخی نکاتی که در جلسات درس خارج نهایه الحکمه در سال تحصیلی ۹۲-۹۳ عرضه شد، مواد خام تولید کتاب مختصات حکمت متعالیه را فراهم آوردهاند. این کتاب در پی عرضه تصویری روشنتر از چیستی و روش حکمت متعالیه است تا طالبان و پژوهندگان این حکمت، با نگاهی صحیح و روشنتر بدان بپردازند و تصویری مطابق با واقع از هویت حکمت متعالیه فراچنگ آورند.
این کتاب به بخشی از مباحث «فلسفه حکمت متعالیه» میپردازد و از سنخ مباحث «فرافلسفه» یعنی کاوش و پژوهش فلسفی درباره خود فلسفه است. مختصات حکمت متعالیه ویژگیهای کلان و اصلی حکمت متعالیهاند که مجموعاً به این حکمت اختصاص دارند و آن را از دیگر نظامهای فلسفی دوره اسلامی متمایز میکنند. شناسایی این ویژگیها شناختی جامع و صحیح از حکمت صدرایی به دست میدهد. این کتاب سهم قابل توجهی در معرفی چارچوبهای کلان و اصلی حکمت متعالیه دارد.
دغدغه اصلی استاد، عرضه تصویری روشن و صحیح و به دور از تفسیرهای نامطابق با واقع از حکمت متعالیه و ویژگیهای کلان آن است. برخی حکمت متعالیه را نوعی کلام یا عرفان یا مجموعهای التقاطی از دستگاههای مختلف فکری دانستهاند. مباحث این کتاب نشان میدهد که اینان نظام صدرایی را به درستی نشناختهاند و تصویری نادرست و نادقیق از این حکمت ترسیم کردهاند.
در این کتاب جزئیات فراوانی درباره موضوع و روش حکمت صدرایی عرضه شده و نشان داده شده است که حکمت متعالیه فلسفهای وجودی است که هرچند روش خاصش اشراقی-بحثی است، از دین و عرفان نظری نیز به صورت روشمند بهره میگیرد، بدون اینکه خللی بر فلسفه بودنش وارد آید و به وادی کلام یا عرفان بغلتد.
مختصههای حکمت متعالیه در این کتاب به شیوه مختصاتی عرضه شدهاند، یعنی مختصههایی برای حکمت متعالیه برشمرده شدهاند، که هرچند ممکن است هریک در برخی دستگاههای حکمی دیگر نیز یافت شوند، اما در مجموع و همراه با هم تنها در حکمت متعالیه حضور دارند و مختص بداناند. در این کتاب بسیاری از مباحث با ذکر نمونههایی از محتواهای حکمت متعالیه همراه شدهاند و به متون پرشماری از آثار ملاصدرا ارجاع داده شده است. خواننده در این کتاب تمایز روشنی را میان کلام و فلسفه و میان حکمت متعالیه و حکمت مشائی و اشراقی مییابد و گونه تعامل حکمت صدرایی با متون معارفی دین و کتب عرفان نظری را میشناسد. این کتاب وجه اسلامی بودن حکمت صدرایی را بهخوبی مینمایاند و بر پایه حرکت علمی ملاصدرا، شیوهای را برای هر فلسفه اسلامی و بلکه هر علم اسلامی پیشنهاد میدهد.
افزون بر اینها، در این کتاب به زندگینامه ملاصدرا، که نمایی از حرکت معنوی وی است، پرداخته شده و از این منظر نیز این کتاب اثری متمایز به شمار میرود. فصل نخست کتاب مختصات حکمت متعالیه را میتوان از بهترین زندگینامههای صدرالمتألهین، که تا کنون نگاشته شدهاند، به شمار آورد. استاد یزدانپناه کوشیدهاند تقسیمبندی مناسبی از دورانهای مختلف عمر علمی ملاصدرا و ویژگیهای هر یک به دست دهند و خواننده را با مسیر علمی بنیانگذار حکمت متعالیه آشنا کنند.
یزدان پناه در مقدمه این اثر مینویسد: نوشتار پیش رو در شش فصل سامان یافته است. در فصل نخست به زندگی نامه علمی ملاصدرا نگاهی خواهیم افکند. در فصل دوم مختصه اول حکمت متعالیه یعنی فلسفی بودن آن را تبیین خواهیم کرد. فصل سوم عهدهدار بررسی مختصه وجودی بودن حکمت متعالیه است که از ارکان اصلی این دستگاه فلسفی است. در فصل چهارم به مختصه روشی حکمت صدرایی خواهیم پرداخت و با تفکیک میان روش خاص و عام، زوایای متعدد روش ویژه این فلسفه را برخواهیم رسید. فصل پنجم به حضور آموزههای اسلامی و فصل ششم به حضور آموزههای عرفان نظری در حکمت متعالیه اختصاص یافتهاند.
مختصه نخست یعنی فلسفی بودن و مختصه سوم یعنی روش اشراقی به سان بستر و مجرای حکمت متعالیه اند. مختصه دوم یعنی وجودی بودن به سان محتوایی است که دراین بستر و مجرا ریخته می شود. دو مختصه چهارم و پنجم یعنی هضم آموزههای اسلامی و عرفانی در فلسفه از آن رو که ناظر به واقعاند و ملاصدرا نیز این ویژگی آنها را پذیرفته است، محتوای حکمت متعالیه را تعینی ویژه بخشیدهاند. از همین رو فلسفه ملاصدرا، فلسفه ای اسلامی و راه یافته به ساحت عرفان است. بنابراین حکمت متعالیه فلسفهای وجودی، اشراقی، اسلامی و عرفانی است.