کد خبر:18421
پ
irani-akbar-m-1

کتابسازی ادامه دارد….

قصۀ پر غصۀ کتابسازی و مقاله سازی و فربه کردن رزومه های علمی گویا تمامی ندارد و ظاهراً بنا نیست که گوش شنوایی وجود داشته باشد. گویا بناست بعضی افراد برای خود کرامت و حرمت قائل نباشند که همچنان تعمداً تیرشان به خطا می رود و از همت دیگران برای خود مقاله می سازند و هر هفته کتابی را در سلسله ای پرطمطراق بر پیشانی کتابی دیگر می گذارند و خود گمان می کنند که چون کبک، اگر سر در برف فروکنند، دیگران دیده بر هم می نهند و از خطای آنان چون گذشته شان در می گذرند.

میراث مکتوب – قصۀ پر غصۀ کتابسازی و مقاله سازی و فربه کردن رزومه های علمی گویا تمامی ندارد و ظاهراً بنا نیست که گوش شنوایی وجود داشته باشد. گویا بناست بعضی افراد برای خود کرامت و حرمت قائل نباشند که همچنان تعمداً تیرشان به خطا می رود و از همت دیگران برای خود مقاله می سازند و هر هفته کتابی را در سلسله ای پرطمطراق بر پیشانی کتابی دیگر می گذارند و خود گمان می کنند که چون کبک، اگر سر در برف فروکنند، دیگران دیده بر هم می نهند و از خطای آنان چون گذشته شان در می گذرند.

مقالات تکراری!

تردیدی نیست که کتابسازی به قدری مذموم است که اهل تحقیق و نگارش نباید خود را در مواضع اتهام آن قراردهند. چندی پیش دوست شفیقی زنگ زد و گفت فلان مقاله ای را که در آینه میراث چاپ کرده اید، از مقدمه فلان کتاب برداشته و اسمی نبرده. بررسی موضوع را به آقای عسگر بهرامی ویراستار دقیق النظر نشریه سپردم. رفت کتاب مذکور را بررسی کرد و گفت: خیر انتحالی در کار نبوده و تنها اشکال نویسنده این بوده است که کمی بیشتر بررسی نکرده تا هم به این اثر اشاره کند و هم از مطالب مفیدی که در مقدمه آن بوده بهره گیرد.
اما گاهی دیده می شود همزمان مقاله ای دو سه جا برای داوری و چاپ ارسال می شود و نیز دیر یا زود در ردیف مجموعه مقالاتش هم چاپ می شود، و بسا تعمدی هم در این کار نبوده، مع ذلک وی باب اتهام را علیه خود مفتوح کرده است و باید پذیرای تبعات رفتار نسنجیده اش باشد. اما حقیقت این است که اصل بر برائت و صحت عمل فرد است، مگر آن که خلافش ثابت شود. البته متأسفانه گاه در جامعه ما، خلاف این موضوع رایج است. اصل بر متهم بودن است. لذا وقتی کسی در موضع اتهام قرار می گیرد، هر قدر که بگوید و سوگند یاد کند و خود را بریء الذمّه کند، فایده ای ندارد و گوش کسی بدهکار نیست و آیا نمی داند که: « ما یلفظ من قول الا لدیه رقیب و عتید»ق/18. پس باید از رفتار های شبهه انگیز پرهیز کرد. «اتقوا مواضع التهم» را آویزه گوش نمود.
اما به رغم اطلاع رسانیها و افشاگریهایی که شده، هنوز عده ای دیدۀ عبرت بین ندارند و بر طبل خطا و خلل کار خویش می کوبند، تا نانی به کیسه آرند و نامی در سیاهۀ رزومۀ اعمال خود گذارند. غافل از آن که، چاهی که خود کنده اند، به سر در آن فرو خواهند افتاد. اینان نمی دانند یا بنا ندارند بدانند یا اصلاً می پندارند که کسی در این وانفسا کاری به کار آنان ندارد. به آسانی ناشری پیدا می کنند که 100 نسخه چاپ می کند، ناشر هم راحت از ارشاد مجوز می گیرد، ارشاد هم اگر گیر بدهد به چند کلمه و جمله معلوم الحال گیر می دهد! کاری ندارد که این کتاب انتحال است، خرافه است یا کسی بدون زحمتی و رنجی نسخه ای را از اینترنت کش لود کرده، یا رفته از کتابخانه ای تصویر نسخه ای را گرفته و بدون مقدمه و مؤخره علمی به دست ناشر سپرده است، کتاب هنوز چاپ نشده، سایتی خبرش را میدرجد که : بدین وسیله به اطلاع می رساند فلان کتاب از سلسله یا مجموعۀ کذا به بازار نشر عرضه شد. مدیر سایت هم بررسی نمی کند که آیا واقعاً این کتاب چاپ شده یا نه؟ اگر شده، آیا ارزش معرفی در آن سایت را دارد یانه؟ چه، گاهی تبلیغ این گونه کارها، مصداق اشاعه غلط کارهای نابسامان است و دیگران را گمراه می کند. دیده شده که مثلاً فلانی هر هفته یک مقاله می نویسد، دیگری هر هفته در فلان سایت خبر نشر کتاب جدیدش را اعلام می کند، یا مثلاً فلانی در سمت جدیدی که گرفته رزومه بلند بالایی را درج کرده که دهها کتاب ومقاله نوشته و چند زبان می داند و … اما وقتی در اینترنت جست و جو می کنی، دریغ از یک مقاله و کتاب، نه از مقاله و نه از کتاب خبری نیست که نیست. حضور این گونه افراد در جامعه فرهنگی کشور، در بین محافل علمی و سیاسی تعجب آور نیست؟ آیا این موضوع حکایت از آن ندارد که زمینه برای این کارهای غیر اخلاقی و حضور این افراد شیاد، خصب است و حاصلخیز و باید اقدامی همگانی و ملی برای از بین بردن این اعمال و رفتارهای زشت صورت گیرد تا هر کسی آسوده خاطر، شب را صبح نکرده پایان نامه ای را آماده دفاع می کند، در این بازار کسادی کتاب، کتابی بر سبیل دیجیتال، را راهی چاپ می نماید، یا مقاله ای را چند جا چاپ می کند، یا بامقالات دیگران، بی اذن آنان، برای خود کتاب درست کند و بی رنج و مشقتی، از نردبان مقاله دیگران، به سطوح عالیه دانشگاهی راه می یابد و از استادیاری به دانشیاری و از دانشیاری به استادی متنعم می گردد، مقدمه های آبکی بر نسخه ای یا کتابی می نویسد و به دست ناشری علمی می سپارد تا رزومۀ فربه تری را برای راهیابی به کتاب گینس فراهم سازد. چرا نشریات نقد، سایتهای فرهنگی، متولیان و مؤسسات علمی ساکتند؟آیا نمی دانند در جامعه چه اتفاقی افتاده و آفتی درحال شیوع است که اگر چنین است لابد خانه از…. و اگر می دانند که سکوت روا نیست و چاره ای باید.
…………………………………………..

نظر کاربر: سید سعید میرمحمد صادق
یکی از بیماری های فرهنگی دوران ما کتابسازی است که مدرک سازی نیز به ان افزوده شده است و آنچه فراموش شده است اخلاق پژوهش است. نمی دانم در بازار اهل فرهنگ چه روی داده است که اینگونه جوهر فروشان، کیمیا فروش شدند و شرم از مطاع خود نمی کنند. برخی آمار آثارشان از سال و ماه گذشته، در حال حاضر به نشر یک کتاب در هفته دست پیدا کرده اند. با مطالعه سرگذشت نامه برخی افراد درمی مانیم که چرا اندیشمندی با این کارنامه، مستور از نگاه اهل فرهنگ بوده، اما وقتی برای آشنایی هرچه بیشتر جستجو می کنیم، متوجه میشویم این آثار به چاپ نرسیده و فقط برای خالی نبودن رزومه درج شده است. تسلط به زبانهای مختلف، اخذ مدرک از دانشگاه های ناشناس و عنوان رشته هایی ناشنیده و یا خیلی کلی همچون دکترا در رشته خاور شناسی از دیگر بی اخلاقیهای فرهنگی این گونه افراد است. در قدیم اینگونه افراد را میرزا قشمشم می گفتند زیرا بیش از آنجه بودند خود را جلوه می دادند. انسانهایی با سرهای بزرگ اما تهی از تفکر و عقل. بهتر است. بعد از چاپ ویژه نامه کتاب سازی در مجله گزارش میراث فکر می کنم جای یک ویژه نامه به عنوان اخلاق پژوهش خالی است.

نظر کاربر:صدرالدین شیرازی
دکتر ایرانی چون همیشه معضلات مهمی را گوشزد کرده اند که تنها از چون ایشانی بر می آید. ما دانشجویان شاهد موسمی در دانشگاه ها هستیم که موسم انتشار مقالات است و احیانا کتب است در این هنگامه استادان گرام از خواب زمستانی بیدار شده و نیازی شدید در انتشار ما فی الضمیرشان احساس کرده که تنها نوای آن حفظ مسند علمی شان باشد ولا غیر. یکی از علل رکود علمی در هر جامعه ای مشکل مذکور است که ساخت نوشتارهایی دانش روی و جهل باطن اند و اگر تنها نگاهی به رزومه ی استادی چون رضا داوری اردکانی بیاندازیم آثار ایشان را بری از ساختن و بازتاب یک روند پویا می یابیم که هر کدام از انها تاثیری پس از انتشار خود داشته اند و نه چون برخی که نویسندگانشان هم یادی از ایشان ندارند.

نظر کاربر: احبا
شنبه 30 شهريور 1392
احسنت جناب ایرانی عزیز ما شااله بر این همه دریات و مردانگی تان شاید به مذاق عده ای خوش نیاید که حتما هم چنین است. ولی به مولا عرض میکنم که شهامت و مردانگی شما تحسین میکنم شاید بنده با برخی نظرات حضرت عالی موافق نباشم ولی به شرافت و وجدان می گوییم که این کار شما در رونمایی دستان کتاب دزدان اتوکشیده، را جامعه فرهنگی (واقعي) هرگز فراموش نخواهد کرد. از دوستان و همشهریان قدیمی

نظر کاربر:اکبر شریف زاده
دوشنبه 8 مهر 1392 –
به معضل اساسی اشاره داشتید جناب دکتر ایرانی عزیز متاسفانه این کتاب سازی در حال حاضر از آفت های پژوهشی است که البته برخی موسسات فرهنگی و بیشتر دانشگاهها نیز به آن دامن می زنند وقتی تمام هم و غم مدیران و مسئولین به رزومه است طبیعی است برخی افراد برای پرکردن آن نیاز به کتاب سازی دارند. نسخه ای در دست تصحیح داشتم که استادی بی درنگ به تایپیستش داده و عینا به چاپ رساندند. هرچند اهل تحقیق ایشان را می شناسند ولی متاسفانه چشم بیشتر حضرات به رزومه است که فلان شخص صد عنوان تصحیح دارد. امید که به اعتدال در نوشتار و تالیف و تصحیح نیز برسیم.

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612