کد خبر:18423
پ
irani-akbar-m-2

کار فرهنگ به دست مردم

اگر مردم را ارباب خود بدانیم و خود را رعیت آنان، و اگر مردم را مخدوم بدانیم و خود را خادم و اگرهای دیگر…. پس ما باید با کمک مردم به حلّ مشکلات فرهنگی و هنری جامعه بکوشیم و در انجام آن قادر باشیم.فرض را بر این بگذاریم که مردم (نخبگان آنان) از ما بیشتر می دانند و ما نمایندۀ مردم هستیم برای تحقق منویات برحقّ آنان.

میراث مکتوب – اگر مردم را ارباب خود بدانیم و خود را رعیت آنان، و اگر مردم را مخدوم بدانیم و خود را خادم و اگرهای دیگر…. پس ما باید با کمک مردم به حلّ مشکلات فرهنگی و هنری جامعه بکوشیم و در انجام آن قادر باشیم. فرض را بر این بگذاریم که مردم (نخبگان آنان) از ما بیشتر می دانند و ما نمایندۀ مردم هستیم برای تحقق منویات برحقّ آنان. پس باید مشورت با آنان را سرلوحه کارخود قراردهیم. اگر خطایی از اهل قلمی سر زد یا قصوری از هنرمندی رخ داد، باید با همفکری و همکاری و همراهی دیگر صاحبان فرهنگ و هنر، به ساز و کار مناسب دست یابیم و شرایط بهبود، اصلاح و تدوین مقررات قانونی مناسب را فراهم نمود. خدا می داند در این سالها به اسم ممیزی فیلم و کتاب چه بر سرکتاب و فیلم پدیدآورندگان آنها آمد، چه ستمها که بر عده ای در داوری کتابهایشان نرفت و برغم نامه نگاریها و پیگیریهای این و آن، میخی در سنگی نرفت و احدی پاسخی نگفت. گاه جوایز به کسانی تعلق می گرفت که شایسته آن نبودند. و…. بگذریم.
اصل سهیم کردن مردم در اداره امور فرهنگ و هنر کشور بسیار مقبول و پسندیده و امیدوارکننده است. مردم ولی نعمتند و هرگاه احساس کنند که مورد احترام و اکرام و اعتمادند، همه جانبه دل می دهند و همکاری می کنند. موقعیتها را می سنجند و شرایط و حساسیتها را بهتر از هروقت دیگر درک می کنند. خود را جای متولی امر می گذارند. ناشر در نشر بیشتر دقت می کند، مثلاً متن اثر را پیش از چاپ به دو سه نفر معتمد و خبره می سپارد تا بخوانند و سهوالقلمهای نویسنده یا مترجم را گوشزد کنند. و قس علی هذا در بخشهای دیگر.
در یکی دو سال گذشته، به برکت کاهش کمکهای دولتی، در قصیۀ حصر اقتصادی و تقلیل منابع مالی دولت، در میراث مکتوب تلاشی برای آگاه سازی یا در واقع اطلاع رسانی به مردم علاقه مند به فرهنگ صورت گرفت. هم یادداشتهایی در باره وقف و کمک های مردمی در تاریخ ایران در سایت درج کردیم و هم از دوستان کتابدوست خود خواستیم آشنایان نیکو کارخود را خبر کنند که میراث مکتوب به کمک آنان نیاز دارد، تا مبادا حاصل عمر بیست ساله اش هدر رود و کتب در صف انتظار نشر مانده، فرسوده گردد و تعهداتش به ارباب قلم به تعویق افتد. به لطف خدا و همت یاران بی ادعا، دیری نپایید که ندای هل من ناصر داعیان مخلص، گوش شنوا پیدا کرد. شاید از باب این بود که « سخن کز دل برآید، لاجرم بردل نشیند».
کم کم کار اطلاع رسانی و توجیه خیّرین کتاب شروع شد، جلسات ماهانه دیدار با دوستان میراث که با مائدۀ سنتی آبگوشت نخود و لوبیا همراه بود، جمعی را نمک گیر کرد. در هر جلسه یادی شد از عزیزی که دل میراث را بدست آورده و مبلغی را برای کتابی قبول زحمت فرموده، حالی که این خطوط رقم زده می شود، بیش از 8 نفر از محبّان میراث مکتوب، تقبل هزینه های کتاب یا کتابهایی را از 5 میلیون گرفته تا به 20 میلیون کرده اند. این آغاز یک حرکت مردمی برای همگانی کردن تولید دانش و منابع دانشنامه ای است. طلیعۀ شریک نمودن مردم در نشر متون کهن و آثار مفاخر فرهنگی کشور که سالها در نوبت نشر مانده بودند. این اقدام به ما نشان داد که چه ظرفیتهای بالایی برای جلب مشارکتهای مردمی در تولید فرهنگ و هنر کشور وجود دارد. این بنده صلاحیت این را ندارد که خود را مصداق این شعر حافظ بداند، اما چه می شود کرد از حسن ظن یاران میراث به این خادم:
به خلق و لطف، توان کرد صید اهل نظر
به بند و دام نگیرند مرغ دانا را
مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612