میراث مکتوب – این روزها همه از حقوق پدیدآورنده (تا هفتادوهفت پشت) و ناشر (آنهم احتمالاً همین اندازه) گفتگو و دفاع میکنند و برخی نیز انتقاد دارند. تاکنون کسی پرسیده که خواننده و خریدار کتاب چه حقوقی دارند. خریدار کتابی که کتاب بیکیفیت (ظاهری و باطنی) میخرد چگونه میتواند حق خود را بازستاند؟ آیا میتواند بهمحض درک کلاه رفتن سرش کتاب را به ناشر پس دهد؟ اگر براثر خواندن کتاب احساس خفت و خواری کرد چه؟ اگر فهمید پدیدآورنده و ناشر چگونه به عقلش خندیدهاند چه؟ به چه کسی باید پناه برد؟ آیا باید منتقد استخدام کند که پنبه کلاهبردار را بزند و تازه، پولی اضافی هم به منتقد دهد؟
ناشری دورهای کتاب را منتشر کرده است. هفت جلد نخست را به قطع وزیری منتشر کرد و از جلد هشتم تصمیم گرفت به قطع رحلی منتشر کند. اما نه از جلد هشتم را به قطع رحلی منتشر کند (که به نظر نگارنده آن نیز کمفروشی است) بلکه دوباره از جلد نخست را به قطع رحلی منتشر میکند. خریدار هفت جلد وزیری چاپ اول چهکاری میتواند بکند؟ آیا میتواند هفت جلد نخست را پس دهد و دوره جدید را بگیرد؟ یا اینکه باید همه دوره جدید را بخرد؟ ناشری هفت جلد کتاب را منتشر کرد و سپس پنج جلد مستدرک آن را بجای آنکه مستقلاً منتشر کند دوباره در چاپ اول آمیخت و چاپ جدیدی از کتاب را بیرون داد. آیا خواننده باید بازهم دوره جدید را بخرد؟ ناشرانی دولتی و پرآوازه، کتابهایی را با تغییر نام و قطع و اندک تغییر محتوایی و افزودن عکس و نقشه، نه بهعنوان چاپ دوم، بلکه بنام کتاب جدید منتشر میکنند و عجیب که جایزه هفته و فصل و سال … را نیز میبرند.
شاید گفته شود که کار منتقدان کتاب نهتنها نقد علمی متن بلکه نقد فیزیکی و صوری کتاب هم هست. اما به نظر نمیرسد سر منتقد کلاه رفته باشد تا نوشتن نقد را آغاز کند یا باید کلاه برود تا نقد کند. تازه منتقد جرئت نمیکند با نهادهایی که توان انتشار چنین دورههایی رادارند سرشاخ شود. مگر از نان خود سیرشده است.
آیا کسی هست به این پرسشها پاسخ دهد یا خود باید بتنهایی بهحساب کلاهبرداران برسد؟ هل من ناصرأ ینصرنی؟
محسن جعفری مذهب – عضو هیئت علمی کتابخانه ملی ایران