کد خبر:39049
پ
IMG-20240227-WA0006-3

«چشمۀ خروشان»؛ یادنامه‌ای برای ایران‌دخت میرهادی

مهدی بِه‌خیال، نویسنده و از فعالان فرهنگی همدان، یادنامه‌ای برای ایراندخت میرهادی، پزشک و هنرمند را با نام «چشمۀ خروشان» تدوین کرده است.

میراث مکتوب- مهدی بِه‌خیال، نویسنده و از فعالان فرهنگی همدان، یادنامه‌ای برای ایراندخت میرهادی، پزشک و هنرمند را با نام «چشمۀ خروشان» تدوین کرده است. کار انتشار این یادنامۀ قابل اعتنا برای زنده‌ نگه‌داشتن نام ایراندخت میرهادی را نشر ماهریس بر عهده داشته است. در این نوشتار کوتاه نگاهی کرده‌ایم به این یادنامه.

ایراندخت میرهادی در یک جمع‌بندی، پزشک، بازیگر (تئاتر)، نویسنده (داستان‌نویس، نمایشنامه‌نویس)، شاعر و نقاش بود. او مفتون و دلباختۀ زندگی بود. شیفتۀ کار، عاشق کوه و دشت و صحرا. به طبیعت عشق می‌ورزید؛ به انسان‌ها دوچندان. میرهادی دقیقاً وصف «یک سر و هزار سودا» بود… . دوست و بیگانه از این همه تلاش در حیرت بودند. او به قول خودش «هول هولکی» بود. در همه چیز عجول بود. در کتابت تند تند می‌نوشت، کج و معوج، خوانا یا ناخوانا، اهمیتی قائل نبود؛ گویا مهم فقط نوشتن بود. در نسخه‌های طبابت شهرۀ آفاق بود. در پوشش که دیگر أظهر‌ من الشمس بود؛ همۀ این‌ها از سرِ پُرشور و بی‌قرار او حکایت می‌کرد… با اینکه خانه‌ای شلوغ داشت… اما تنها بود. از بام تا شام در خدمت بیماران بود. اما اینها همه ماجرا نبود.

این سطور بخشی از مقدمه‌ای است که مهدی بِه‌خیال برای یادنامه ایران‌‌‌دخت میرهادی با نام «چشمۀ خروشان» نوشته است. ایران‌دخت میرهادی، شصت و نه سال زندگی کرد، در خانواده‌ای اهل فضل و دانش به دنیا آمد. نقاشی و موسیقی را آموخت. پس از دیپلم برای فراگیری علم طب به اروپا رفت. اقامت او در اروپا مقارن با جنگ جهانی دوم شد. به اتریش رفت و در آنجا با همسر هنرمند و اروپایی خود آشنا شد و ازدواج کرد. در سال ۱۳۲۵ با همسرش به ایران بازگشت، بعدها به همدان رفت. از همسر اروپایی خود جدا شد اما در ازدواج دوم نیز ناکام ماند. او در سال ۱۳۶۸ در مطب خود و با عارضۀ ایست قلبی از دنیا رفت. علاوه بر طبابت از ایراندخت میرهادی رمان، قصه‌ها و شعرهایی به یادگار مانده است.

برای ایران کار می‌کنیم

توران میرهادی، خواهر ایراندخت، که متخصص آموزش و پرورش کودکان در ایران نام گرفت، در یادداشتی که در این یادنامه از وی به چاپ رسیده است، معتقد است، «خواهرم با نوشتن و سرودن شعر در روزهای سخت زندگی در همدان، خود را تسکین داده بود. او قرآن را با خط خوش رونویسی کرده بود. ما هرگز در زمینۀ هویت ایرانی خودمان متزلزل نشدیم. مادر، از روز نخست مبنا را بر این گذاشت که ما بچه‌های این سرزمین هستیم و باید برای این سرزمین کار کنیم».

از منظر توران خانم، خواهرش (ایراندخت) یکسره خودش را وقف کار و نجات زندگی مردم کرد. در زمان جنگ جهانی دوم در آلمان تحصیل می‌کرد و فجایعی که در آنجا دیده بود و روحیۀ خاص خودش ایجاب می‌کرد که سخت کار کند. به همین سبب مادر یکی‌یکی فرزندان او را نزد خودش آورد و آنها را همان‌گونه بزرگ کرد که ما را بزرگ کرده بود».

توران میرهادی در جای دیگری از یادداشت خود اذعان می‌کند که زن جوانی (ایراندخت) که از اروپا به ایران برگشت، یک زن فرسوده از جنگ بود، یک مادر داغدار بود که فرزند کوچکش را از دست داده بود و یک دانشجوی طب بود که با خودش عهد کرده بود، آنچه از دستش برمی‌آید برای زنده نگه‌داشتن انسان‌ها انجام بدهد. او مطلقاً به فکر خودش نبود. تمام ظواهر زندگی در نظرش بی‌اهمیت جلوه می‌کرد.

در یادنامه «چشمۀ خروشان» یادداشت‌های دیگری نیز به چاپ رسیده است که هر یک از زاویه‌ای به بیان خاطرات و بررسی شخصیت ایراندخت میرهادی پرداخته‌اند.

در بخش دوم «همۀ بچه‌های مامان» فرزندان ایراندخت خانم یادداشت‌هایی درباره مادر خود نگاشته‌اند. شیرین، فهیمه، فرهاد، آذر، فرید و فرزندانش از همسر دوم او به بیان ویژگی‌هایی از مادر خود پرداخته‌اند. اشعار ایراندخت میرهادی و مکاتبات وی مطالب پایانی «چشمۀ خروشان» است.

یادنامۀ ایراندخت میرهادی با نام «چشمۀ خروشان» به اهتمام مهدی به‌خیال از فعالان فرهنگی همدان از سوی نشر ماهریس منتشر شده است.

مریم مرادخانی

چشمه خروشان

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612