کد خبر:13952
پ
فاقد تصویر شاخص

چرا جامع‌التواریخ نخستین تاریخ جهانی با معنای صحیح علمی است؟

در قرن نوزدهم مستشرقان اروپایی ارزش جدید «جامع التواریخ» را به عنوان تاریخ مفصّل جهان کشف کردند.

میراث مکتوب- رشیدالدین دولتمردی فاضل بود که علی‌رغم مشغله دیوانی و وزارتش در دستگاه سه پادشاه ایلخانی، به تالیف چندین اثر علمی و تاریخی ماندگار پرداخت. علاوه بر این، در تأسیس بنیادهای عظیم خیریه با اهداف آموزشی، مذهبی و فرهنگی همت گماشت که اتفاقی کم‌نظیر در تاریخ ایران است. او بزرگ‌ترین بنیاد خیر خود را که در حومۀ تبریز احداث کرد «ربع رشیدی» نام نهاد. یکی از وظایف این مجموعه، کتابت مصنفات خود رشیدالدین، از جمله اثر سترگ وی به نام جامع التواریخ بود که سالانه باید یک نسخه به فارسی و یکی به  عربی تولید می‌شد.

نسخه‌ای که اکنون منتشر شده کهن‌ترین نسخۀ فارسی جامع التواریخ است که در سال 714 ق/1314 م در ربع رشیدی کتابت شده است. یک قرن بعد این کتاب به کتابخانۀ شاهرخ پادشاه تیموری راه یافته، و چون بخش تاریخ پیش از اسلام آن افتاده بوده، شاهرخ به مورخ نامدار دربار خویش، حافظ ابرو، فرمان تکمیل نسخه را می‌دهد. حافظ ابرو بخش قبل از اسلام کتاب را با مجمع التواریخ خود جایگزین کرده و به دست خود آن را می‌نویسد. بنابراین قسمت اول این کتاب، قدیمی‌ترین نسخه از جلد اول مجمع التواریخ حافظ ابرو است. با محمدرضا غیاثیان که بر کتاب «جامع الواریخ» رشیدالدین فضل‌الله همدانی (کتابت 714 ه.ق) مجمع التواریخ حافظ ابرو (کتابت 829 ه.ق) نسخه برگردان دستنویس به نشانی H.1653 کتابخانه کاخ طوپقاپی‌سرایی (استانبول)» مقدمه و پژوهش نوشته گفت‌وگو انجام داده‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

در ابتدا دربارۀ پژوهش‌تان بر «جامع التواریخ» فضل‌الله همدانی و «مجمع التواریخ» حافظ ابرو توضیح بدهید.
تحقیق من درباره نسخه­‌های جامع التواریخ و مجمع التواریخ از سال 2011 در کشور آلمان شروع شد که در اصل موضوع رساله دکتری‌­ام در آنجا بود. رشته تحصیلی من در آلمان تاریخ هنر اسلامی بود و به همین دلیل همواره بر روی نسخ خطی مصوّر کار کرده‌­ام. امروزه چهار نسخه جامع‌ التواریخ که در «ربع رشیدی» و تحت حمایت خود مؤلف (در حدود سال‌های 714 تا 717 ق) کتابت شده‌­اند برای ما به یادگار مانده است. نقاشی‌های این نسخه­‌ها را می‌توان بزرگ­ترین حجم آثار به جا مانده از نگارگری ایران در سده­‌های آغازین مصورسازی کتب دانست. تمام این نسخه‌­ها در خارج از ایران هستند و در این سال­‌ها این فرصت را داشته‌­ام که آنها را از نزدیک در کشورهای مختلف ببینم. تحقیقات من بیش از آنکه به این نسخه‌­ها به عنوان شاهکار هنر کتاب‌­آرایی ایلخانی بپردازد، به برگرفت آنها در دورۀ تیموری معطوف بوده است.

هر چهار نسخۀ جامع التواریخِ کتابت شده در ربع رشیدی به کتابخانۀ شاهرخ پادشاه تیموری راه یافته و در آنها تغییراتی اعمال شده است. می­‌توان گفت که همان‌طور که شاهرخ به دنبال تقلید فعالیت­‌های غازان‌خان بود، حافظ ابرو نیز به طور آگاهانه راه رشیدالدین در سدۀ پیشین را دنبال کرد، چرا که می­‌گوید: «صد سال هست در این فن، کتابی که مشتمل جمیع طوایف باشد کسی مدوّن نکرده و اگر کرده نیز نبشته بدین دیار نرسیده و مطالعه نیفتاده است». با این اوصاف عجیب نخواهد بود که بگوییم مجمع التواریخ حافظ ابرو نیز با هدف مشابهی تألیف شد و نقاشی­‌های آن نیز ملهم از نقاشی­‌های جامع التواریخ است. مهم­ترین تفاوت این دو اثر در این است که مجمع­ التواریخ حجمی حدود سه تا چهار برابر جامع التواریخ دارد.
 

«جامع‌ التواریخ» و «مجمع‌ التواریخ» دربرگیرندۀ کدام دورۀ تاریخی است؟
رشیدالدین جامع‌ ­التواریخ را در دهۀ اول سدۀ هشتم قمری به سفارش غازان­‌خان و اولجایتو در سه مجلد بدین تفصیل تألیف کرد: جلد نخست که «تاریخ مبارک غازانی» نام دارد به تاریخ مغولان و ترکان اختصاص دارد. جلد دوم شامل دو بخش بوده که بخش اول آن در باب تاریخ اولجایتو از بین رفته است. بخش دومِ جلد دوم شامل تاریخ از زمان خلقت آدم تا انقراض عباسیان در سال 656ق، و نیز تاریخ غزنویان، سلجوقیان، خوارزمشاهیان، سلغریان و ضمیم‌ه­ای در باب فاطمیان و اسماعیلیان است. آخرین فصل جلد دوم به تاریخ اقوام و ملل غیرمغول شامل ترکان، چین، بنی‌­اسرائیل، افرنج و هند اختصاص دارد. جلد سوم، اثری جغرافیایی بوده که به جای نمانده است.

حافظ ابرو مجمع‌­ التواریخ خود را در چهار مجلد بدین شرح تألیف کرد: جلد نخست تاریخ پیش از اسلام؛ جلد دوم: تاریخ اسلام تا انقراض عباسیان؛ جلد سوم از تاریخ صفاریان آغاز می‌­شود و به تاریخ آل سلجوق و ایلخانان می­‌پردازد. جلد چهارم که ارزشمندترین بخش مجمع‌ التواریخ است «زبدة التواریخ بایسنغری» نام دارد و به وقایع پس از مرگ ابوسعید بهادر تا زمان ترور نافرجام شاهرخ در 23 ربیع‌الثانی 830 ق اختصاص دارد.

سابقۀ پژوهش دربارۀ نسخۀ جامع‌ التواریخ به کدام دورۀ تاریخی برمی‌گردد و چه کسانی در این اثر سترگ پژوهش کرده‌اند؟
سابقۀ پژوهش دربارۀ این نسخه به دهۀ سوم قرن بیستم میلادی برمی‌گردد که محمد آقااوغلو، محقق ترک، سه نقاشی ایلخانی این کتاب را چاپ کرده و آن را به عنوان قدیمی‌ترین نسخۀ جامع‌ التواریخ معرفی کرد. در سال 1955 ریچارد اتینگهاوزن در مقاله‌ای به بررسی نقاشی‌های دورۀ تیموری این نسخه پرداخته و سبک تصویرسازی کتاب تاریخی در دربار شاهرخ را معرفی کرد. در سال 1965 گونر اینال در پایان‌نامۀ دکتری خود در دانشگاه میشیگان، نقاشی‌های ایلخانی این کتاب را مورد مطالعه قرار داد. پس از آن محققان زیادی توجه خود را به این نسخه معطوف کرده اما به دلیل در دسترس نبودن آن، عموماً به نظرات اتینگهاوزن و اینال ارجاع داده و کسی مجال بررسی دقیق و موشکافانۀ آن را نداشته است. بنابراین تاریخچۀ دقیق مهاجرت‌های این کتاب و دستکاری‌های مالکان بعدی در آن نامعلوم بوده و به همین دلیل حقایق بسیاری در مورد پیچیدگی‌های خاص آن پوشیده مانده است. از هفت سال پیش مجذوب این نسخه شدم و به بررسی اصل آن و نیز چند نسخۀ مرتبط دیگر در مجموعه‌های عمومی و خصوصی کشورهای اروپایی پرداخته‌ام و توفیق این را داشته‌ام که تصاویر مشوّش آن را مرتب، افتادگی‌ها را مشخص و جابه‌جاشدگی اوراق را اصلاح کنم.

در جلد کتاب آمده مجلد اول جامع‌ التواریخ، قرار است این اثر در چند جلد به چاپ برسد؟
این کتاب چاپ عکسی نسخه‌­ای است که در کتابخانۀ کاخ توپکاپی (به شماره خزینه 1653) نگهداری می‌شود. بخش تاریخ پیش از اسلام این نسخه، مجمع‌­ التواریخ حافظ ابرو است که به دست خود او نوشته شده است و مابقی بخش­‌های آن تألیف رشیدالدین است. در سال 1968 مسئولان کاخ توپکاپی به دلیل حجم زیاد کتاب (435 برگ در قطع بزرگ) تصمیم گرفتند تا کتاب را به چهار مجلد تقسیم کنند: جلد اول شامل مجمع‌­ التواریخ و سه جلد دیگر جامع‌­ التواریخ. انتشارات میراث مکتوب نیز به دلیل حجم زیاد کتاب تصمیم گرفت این چهار مجلد را در سه جلد منتشر کند.
 

 

برگی از نسخه خطی جامع‌التواریخ

چند نسخه از جامع‌ التواریخ امروزه به دست ما رسیده است؟ و آیا نسخه‌های جامع‌ التواریخ کامل هستند؟
تعداد نسخه‌­هایی که امروزه به دست ما رسیده شاید به حدود صد نسخه نیز برسد. دکتر اوسامو اوتسوکا، استاد دانشگاه توکیو، جدیدترین تحقیق در مورد شناسایی نسخ خطی جامع‌ التواریخ در موزه‌­های دنیا را انجام داده است. اما هنگامی که صحبت از قدیمی‌­ترین نسخه‌ها می­‌شود، تعداد آنها به تعداد انگشتان دست نمی‌­رسد و همگی ناتمام هستند و افتادگی زیاد دارند.

امروزه چهار نسخه از جامع‌ ­التواریخ که محصول ربع رشیدی بوده باقی مانده که متأسفانه هیچ کدام کامل نیستند؛ بدین معنی که نه تنها تمام اوراق آنها به دست ما نرسیده است بلکه در زمان استنساخ نیز کامل نشده بودند. محتوای هر چهار نسخه شامل قسمت‌­هایی از بخش دوم جلد دوم است. یکی از آنها نسخه‌­ای به زبان عربی است که در دو بخش در کتابخانۀ دانشگاه ادینبرو در اسکاتلند و مجموعۀ خلیلی در لندن نگهداری می‌شود. دو نسخه­ نیز به زبان فارسی در توپکاپی با شماره‌­های خزینه 1653 و 1654 محفوظ هستند. نسخۀ چهارم نیز به تازگی توسط بنده کشف شده که 31 برگ از آن در کتابخانۀ شاهرخ در نسخۀ خزینه 1653 درج شده و حدود 65 برگ آن در نسخه‌­ای دیگر جای داده شده که امروزه در بیش از 60 موزه و مجموعۀ خصوصی در سراسر دنیا پراکنده شده است. هر چهار نسخۀ مذکور مصور بوده و به جز نسخۀ نویافته همگی دارای انجامه‌­های تاریخ‌­دار هستند.

از جلد اول جامع‌­ التواریخ (یعنی تاریخ مغولان) نیز نسخه‌­ای نامصور موجود است که در زمان حیات رشیدالدین در سال 717ق در بغداد کتابت شده است. این نسخه به شماره روان 1518 در توپکاپی استانبول است.

پیش‌تر میراث مکتوب مجموعه جامع‌ التواریخ را با تصحیح محمد روشن به چاپ رسانده بود. آیا از آن منبع نیز برای این پژوهش یاری گرفته‌اید؟
بله تاکنون هفده مجلد از کتب منتشر شده از سوی انتشارات میراث مکتوب به جامع ­‌التواریخ اختصاص داده شده و تصحیح جدیدترین آنها (دورۀ سه جلدی تاریخ ایران و اسلام) بر اساس همین نسخه خزینه 1653 بوده است.

این اثر که شما پژوهش آن را بر عهده گرفته‌اید تصحیح کدام نسخه برگردان جامع‌ التواریخ است؟ این پرسش را برای مجمع‌ التواریخ نیز پاسخ دهید.
نسخه­‌ای که اکنون توسط انتشارات میراث مکتوب به صورت چاپ عکسی منتشر می­‌شود کهن‌ترین نسخۀ فارسی این اثر به تاریخ 714 ق است. ویژگی متمایز این نسخه (خزینه 1653) تغییراتی است که یک قرن بعد در کتابخانه شاهرخ در آن صورت می­‌گیرد. از آنجایی که بخش‌­هایی از کتاب، از جمله تاریخ پیش از اسلام آن، مفقود شده بوده، شاهرخ مورخ دربار خویش حافظ ابرو را به تکمیل بخش‌­های از بین رفته کتاب می­‌گمارد. حافظ ابرو در مقدمۀ کتاب تصریح کرده که به شاهرخ پیشنهاد داده که بخش تاریخ ماقبل اسلام را از مجمع التواریخ خود جایگزین کند و پادشاه موافقت می­‌کند. با این توصیف، خزینه 1653 را می­‌توان نسخه‌­ای از مجمع-جامع‌ التواریخ به حساب آورد که تاریخ پیش از اسلام آن مجمع‌ التواریخ و سایر بخش­‌های آن جامع التواریخ است.
 

 

محمدرضا غیاثیان 

برخی از تاریخ‌پژوهان بر این باورند که حافظ ابرو از آثار حمدالله مستوفی استفاده مستقیم کرده بدون اینکه کوچکترین اعتباری به مستوفی بدهد یا حتی نامی از او بیاورد. شما که بر «مجمع التواریخ» پژوهش کرده‌اید نیز این براین باور هستید؟
من بیشتر روی بخش پیش از اسلام مجمع‌ التواریخ کار کرد‌ه‌­ام ولی اینکه گفته‌اند نامی از مستوفی نیاورده صحیح نیست چرا که در چند جای کتاب نام منابع مختلفی را که از آنها بهره برده از جمله مستوفی را ذکر کرده است. به عنوان نمونه: مقدمۀ مدرسی زنجانی در مجمع التواریخ السلطانیه، ص 14. معمولاً نیز سنت مورخان سده‌­های میانی ایران این نبوده که به طور مداوم در جای جای کتاب به منابع خود ارجاع دهند و این سنت آن‌هاست نه انتحال.

کدام نسخه از جامع التواریخ اعتبار بیشتری دارد و تاریخ‌پژوهان می‌توانند به آن مراجعه کنند؟
برای جلد اول (تاریخ مبارک غازانی) نسخه روان 1518 در استانبول. همچنین نسخه­‌های کتابخانه رامپور هند و کلکته و نیز نسخه 1113 در کتابخانه ملی فرانسه. برای بخش پیش از اسلام، نسخه 1654. برای سایر بخش‌­های جلد دوم نسخه‌‌های 1653 و 1654 و نسخه عربی. 
 

               ربع رشیدی در شمال تبریز

نسخه «جامع التواریخ» یا «تاریخ رشیدی» که در کاخ گلستان نگهداری می‌شود و از آثار ارزشمند و کهن تاریخی ثبت شده در فهرست میراث جهانی یونسکو است به گفته برخی تاریخ‌پژوهان نثری ساده و روشن دارد و از لحاظ ادبی، تاریخی و حتی نگارگری باعث شده تا به عنوان سندی معتبر و با ارزش شناخته شود. تفاوت این نسخه‌ها با دیگر نسخه‌های جامع‌ التواریخ چیست؟ 
دو نسخه جامع‌­ التواریخ در کاخ گلستان است که یکی از آن‌ها در سال 1004 ق در دربار گورکانان هند با 305 برگ و 98 مجلس نقاشی کتابت شده است. قطع بزرگ و کیفیت نگاره‌­های این نسخه حکایت از اهمیت تاریخ مغولان جامع‌ التواریخ برای کورگانان دارد که خود از نسل تیمور بودند. نسخه دوم نیز در سال 1074ق در دوره صفوی در 612 برگ استنساخ شده است.

پژوهشگران تاریخ بر این نظر متفق‌القول هستند که جامع‌ التواریخ نخستین تاریخ جهانی با معنای صحیح علمی است؟ آیا این دیدگاه مورد قبول شما نیز هست که به تازگی نسخه‌ای از جامع‌ التواریخ را پژوهش کرده‌اید؟
چنین تعبیری از جامع التواریخ نه توسط مورّخان هم عصر رشیدالدین یا مورّخان بعد از او، بلکه توسط مستشرقان اروپایی قرن نوزدهم رواج یافته است. تقریباً تمام مورّخان ایرانی، جامع التواریخ را به عنوان «تاریخ مغولان» می‌شناخته‌اند و نه تاریخ عمومی عالم. تنها در قرن نوزدهم بود که مستشرقان اروپایی ارزش جدید این اثر را به عنوان تاریخ مفصّل جهان کشف کردند. پیش از رشیدالدین نیز تلاش­‌هایی برای نوشتن تاریخ عالم صورت گرفته ولی هیچ کدام وسعت و ژرفای جامع التواریخ را ندارند که از چین تا اروپا را در بر بگیرد.

منبع: ایبنا

 

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612