ميراث مكتوب- دكتر محمد سرور مولايي از افغانستان معتقد است: هر برگي كه پيدا بشود از آثار پيشينيان ما، چراغي است كه در صحنۀ اين فرهنگ روشن مي شود. در پرتوي اين چراغ مي شود حلقه هاي ناپيوسته را به هم پيوند زد. كوشش و كشش تازه در عرصۀ تحقيق و تجسس به راه انداخت.
وي كه در هفتادمين نشست مركز پژوهشي ميراث مكتوب با عنوان «چهره گشايي از نسخه برگردان دستنوشتي نويافته از تاريخ هرات» سخن مي گفت، افزود: من اعتقاد دارم اون اشتراكي كه بين فرهنگ ما هست، با هيچ عاملي، نه ضعيف مي شود و نه از ميان مي رود. هركه آمده از آن طرف به اين طرف با حسّ ديگري آمده . صورتش ممكنه حالتي باشه كه زياد به فرهنگي ها نخورد، ولي در عمق جان خودش بدون هيچ گونه تحصيلي و درسي، اون عُلقه هارو پيدا مي كنه. همين طور از اين طرف، هركي رفته به خراسان بزرگ، هرچه را كه در حافظه داشته يا خوانده در آن جا به عينيت مي بينه.
ما به عنوان شاگردان ادب و تاريخ و فرهنگ در فهرست منابع مختلف، نام بسياري از از بزرگان را ديده ايم و خوانده ايم و آثارشون رو و وقتي كم كم آشنا شديم، رفتيم سراغ آن چه كه موجود هست و آن چه كه نيست و گفته مي شود حوادث روزگار آن هارو از دسترس ما بيرون برده است. همۀ ما در سينۀ خودمون مجموعه اي از ناياب ترين و ناب ترين و زيباترين آرزوهارو داريم. هر برگي كه پيدا بشود از آثار پيشينيان ما، چراغي است كه در صحنۀ اين فرهنگ روشن مي شود. در پرتوي اين چراغ مي شود حلقه هاي ناپيوسته را به هم پيوند زد. كوشش و كشش تازه در عرصۀ تحقيق و تجسس به راه انداخت.
وي ادامه داد: اين كتاب را دوبار خواندم با شوق. خواندم و ديدم كه بر اساس بررسي اي كه كردند، احتمال دادند اين كتاب تأليف شيخ عبد الرحمان فاني هروي باشد. من مي گويم تا نسخۀ كاملي از اين نسخه پيدا نشده كه آغاز و پايان داشته باشه، يا اسناد ديگري پيدا نشود، به اين احتمال سر فرو مي آورم و رد نمي كنم. در آغاز باب پنجم كتاب، علي الخصوص در آغاز باب ششم، وقتي در فضايل هرات صحبت مي كند، دوباره برمي گرده مؤلف به فكر فضائل و مفاخر خراسان. كما اين كه، آن چه پيش از اين آمده در باب چهارم، همۀ آن ها مربوط مي شود به حوزۀ خراسان بزرگ. از بلاد عرب بگيريد تا سلسله هاي حاكم خراساني در دوران اسلامي در صدۀ سوم و چهارم و پنجم تا زمان تأليف كتاب. اعتقاد من اين است كه مؤلف مي دونسته ارتباط هرات و خراسان چيست. جايگاه و موقعيت هرات در خراسان، در شهرهاي خراسان چيست. به همين دليل كتاب را وقتي مطالعه مي كنيد، مي بينيد آستين بالا زده و يكبار در وصف خراسان، از احاديثي كه صحت و صغمش را خودش هم ترديد داره كه صحيح هست يا نيست، از اون جا، شروع مي كنه به توصيف خراسان. خراسان را اول براساس چهار جهتي كه در عالم هست، شرق و غرب و شمال و جنوب تقسيم مي كنه. بعد امتياز جهت هاي غرب و شرق را بر شمال و جنوب بيان مي كنه و بعد امتياز خود شرق را بر غرب كه الزاما بر سه جهت ديگر، امتياز داره، بيان مي كنه و اينو ربط مي ده به خور، خورشيد، خراسان و ريشۀ اين را توجيه مي كنه و بعد مي گه امتياز خراسان بابت اينه.
دكتر محمد سرور مولايي همچنين گفت: در حال حاضر در اين ساختاري كه موجود هست، يك نقصي در اين كتاب هست كه منو به حيرت وا داشته. شما كتاب را به دقت بخوانيد صفاريان، طاهريان و سامانيان به تصديق سال هايي كه اميرانشان حكومت و سلطنت كردند، وقايع شون ذكر مي شه، ارتباط شون با هرات هم كم و بيش اگر هست در قلم مؤلف به كتابت مي آد، اما از محمود غزنويان در اين كتاب خبري چندان نيست. يك نكته اي كه اين مؤلف نقل مي كنه از محمود غزنوي در هرات، مربوط به سال هاي اول حكومت محمود غزنوي و زمان وزارت أبُل عباس استراييني است. اونم در ارتباط با اين كه يك پيرمردي در هرات سكته مي كند در زماني كه حكومت محمود بود در سال اول، عاملان أبُل عباس استراييني و محمود، بازاريان هرات را بسيار اذيت كردند. حتي در يك روز يك بازاري و دكان دار را هجده بار، به هجده دليل و به هجده نام، به دستگاه استيفا بردند كه از او مواجب بگيرند. اين قيد شده، خوبه، اما بعد از اين، هيچ چيز ديگري نيست . من در مي مانم در توجيه اين كه چرا نيست. احتمال اين است، نسخه اي كه در دست ما رسيده، بخش غزنويانش را نداشته، يعني افتادگي دارد.