میراث مکتوب – از خدمت های عظیم و در عین حال مستمر مرحوم ایرج افشار رحمه الله علیه، همّتِ و توجّهی بود كه برای ترتیب دادن مجالس یادبود و تألیف و تدوین یادنامه برای بزرگانی از اهل علم و ادب كه به عالم باقی رحلت میكردند، می باشد و این مطلب آنچنان مسلَّم و به اصطلاح عامیانه «جاافتاده» بود كه همواره همین كه یكی از بزرگان وفات می یافت، همه منتظر بودند كه كی ایرج افشار مجلس یادبود او را منعقد میكند ، یا كی نمایشگاهی از اثار مطبوع و مخطوط بازمانده از او را می گشاید
ذكر نام بزرگانی كه ایرج افشار (كه اكنون به حقّ و به شایستگی خود ایرج افشاریكی از ان بزرگان است)چنان مجالس و مراسمی را برای آن ترتیب داده است به دراز میكشد ولی در و دیوارِ كتابخانه مركزی دانشگاه و سالن های آن بر این مطلب بهتر گواهی می دهد، و خدا را شكر كه چندی است این مرد فاضل و محقق ارجمند دكتر اكبر ایرانی دامت عزّته و إفاضاته در این باره از سرمشقی كه ایرج افشار ترسیم فرموده اند به خوبی پیروی می كند. خدا ایرج را بیامرزاد و به دكتر ایرانی عمری دراز مرحمت فرماید
گرچه عمر دست خداست و بندگان خدا مقهوراویند، ولی من بنده یقین دارم كه تجلّد و خویشتن داری و یا به قولِ امرئ القیس و حضرت خواجه حافظ: «تجمّل و یا تغافلی» كه مرحوم ایرج افشار در فقدان جوان نازنین ناكامش بابك كه خداش بیامرزاد ،از خود نشان می داد، و به فرموده حافظ با استغنا و حكمتی قادر، با انكه ان همه درد نهان داشت مجال آهی نمی داشت ولی: «شب نباشد كه ز هجر تَو دلم خون نشود» وصف او بود، جگر او را میگذاخت، و بی شك آن غم و اندوه نیز در مرگ او مؤثر بود، و خدا داناتر است.
استاد احمد مهدوی دامغانی
از كتابِ یاد عزیزان در برگ ریزان (ص 87)