میراث مکتوب- جاحظ نویسنده نامدار ادبیات عرب در سده سوم هجری، در کتاب «البیان و التّبیین» در توصیف فنّ سخنوری مینویسد: «أخطبُ النّاس الفُرْس و أخطبُ الفُرْس اهل الفارس» (سخنورترین مردمان ایرانیان هستند و سخنورترین مردمان ایران، اهل فارس هستند). هر چند جاحظ نگاه خاص خود را داشت اما با این حال این مانع از آن نمیشد که طریق انصاف در پیش نگیرد و از بلاغت ایرانی و الفاظ زیبا ومعانی پرمایه در زبان فارسی سخن نگوید. اشاره جاحظ به سخنوری مردم فارس، در خود حقیقتی نهفته دارد؛ چه، شهر شیراز که از دیرباز به عنوان سرزمین شعر و ادب شهرهی آفاق بود ؛ به یمن وجود سعدی و حافظ نقش و جایگاهی یکه و بی مانند در جغرافیای ادبی و فرهنگی ایران زمین پیدا میکند. بدون تردید آنچه نابغه گرانمایه حکمت و ادب، سعدی شیرازی برای ما به یادگار گذاشته ترجمان دل ایرانیان است و به تعبیر شادروان رهی معیری «همه گویند ولی گفته سعدی، دگر است».
افصح المتکلمین شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی، استاد پرمایه غزل عاشقانه پارسی است که توفیق یافته عالیترین و زیباترین احساسات آدمی را با محوریت عشق و دوستی به زبان شعر بیان کند و در این راه هیچ سخنوری را یارای هم آوردی با او نبوده است. غزلیات سعدی به واسطه گرایش شیخ به اخلاق و آدمیت و نیک رفتاری- که در «گلستان» و «بوستان» و مواعظ به آنها توجه بیشتری داشته است – از رویکردهای اخلاقی و انسان ساز خالی و بی بهره نیست. غزلیات او به چهار بخش غزلیات قدیم، طیبات، بدایع و خواتیم تقسیم بندی شده است. به نظر میرسد غزلیات قدیم در دوران جوانی و طیبات و بدایع در دوران پختگی و اوج شاعری سعدی سروده شده و خواتیم مربوط به دوران کهنسالی اوست. به اعتقاد بسیاری از سعدی شناسان، آنچه بیش از هر چیز در زبان غزلیات سعدی جلب توجه میکند، مهارت اوست در ورزیدن کلمات، تحرک، صفا و صمیمیت و ذوق سلیم؛ یعنی همان خواصی که زبان او را «سهل و ممتنع» میسازد.
طرفه کاریهای شاعر شیرین سخن شیراز اما فقط محدود به غزلیات او نیست. سعدی معمار بزرگ نثر پارسی و ممتازترین سراینده شعر تعلیمی عرفانی در تمامی روزگاران است. گلستان او نیز شاهکاری است همه، مخلوق طبعِ سخن آفرینِ او. این نیروی فکر و قلم سعدی است که ماحصل سی چهل روز کار تفنّنی شیخ، کتابی از کار در آمده که پس از گذشت بیش از هفت قرن از نگارش آن، هنوز درسرلوحه آثار ادبی فارسی قرار دارد و تا به امروز هیچ نویسندهای یارای آن نداشته که شبیه اش خلق کند.
پژوهندگان هم روزگارِ ما نه تنها به این نکته معترف بودهاند، بلکه سعدی را گـاهی به اتفاق فردوسی پایه گذار زبان فارسی امروزین نیز دانستهاند. مرحوم دکتر حمیدی شیرازی استاد قصیدهی معاصر در جایی گفته است که سعدی، اولین شاعر شیراز است. این سخن البته گزافه نیست. هر چند نخستین سخنوری که در شیراز شعر گفته روزبهان است؛ اما روزبهان بقلی شیرازی را شاعر به حساب نمیآوریم. سعدی شیرازی، نخستین شاعر بزرگ فارس است که از دیدگاهی عمیق و همه جانبه نسبت به فرهنگ ایرانی برخوردار است. سعدی در قرن هفتم، پیاده از شیراز جلای وطن میکند و آنگاه که پس از چند صباحی به این شهر بازمی گردد، خاک شیراز و آب رکن آباد دست از دامنش برنمی دارد و خوشی و تفرّج نوروز شیراز را در شعر خویش یادآور میشود. چشمان شاعران و شعرخوانان تمام قلمرو پهناور زبان فارسی، از کنارههای رود سند و فرارود گرفته تا کنارههای دریای مدیترانه و سیاه و در حقیقت چشم تمام دنیای اسلامی به سوی شیراز خیره میگردد.
شیراز تا قبل از یورش مغول در سال ۶۱۶ هجری قمری، مرکز و مهد ادبیات عرب بود. پس از این حادثه، مرکزیت فرهنگی از خراسان و عراق به غرب ایران منتقل شد. با این انتقال مرکزیت فرهنگی است که شیراز، به مهد شعر و ادب فارسی بدل میگردد.
بنا بر شواهد تاریخی، ایران، سالهایی دهشتناک تر و سیاه تر از دورانی که سعدی در آن میزیسته، از سر نگذرانیده است؛ با این حال صدای پرطنین او در آن روزگار که شدیدترین، خونینترین و بی حاصلترین بیدادهای غیرانسانی شرق و غرب عالم را عرصه ویرانی قرار داده بود، یک اخطار الهی است. سعدی در بیتی از قصاید خود میگوید:
زمین به تیغ بلاغت گرفتهای سعدی /سپاس دار که جز فیض آسمانی نیست (کلیات، ص ۷۰۹)
سخنور بزرگ فارس خطاب به خود میگوید: ای سعدی! اگر گردن کشان و زورمندان تاریخ با تیغ تیز و جنایتهای دهشتناک جهان را فتح کردهاند؛ تو، با تیغ بلاغت و لطف سخن خود، زمین را به تصرف در آوردهای.او با این حال بی درنگ بر خویشتن نهیب می زند که مبادا غرّه شوی و گمان بری آنچه از خامه ات تراوش یافته، نتیجه کوشش و تلاش توست که اینها، همه، فیض آسمانی و الهی است و باید سپاسگزار پروردگار بود.
سعدی آزادهای است که جز بندگی خدا هیچ طوقی بر گردن ندارد.
چنین انسانی، نه با کسی سر ستیزه جویی دارد و نه کسی با او دشمن است:
سعدی افتاده ایست آزاده/ کس نیاید به جنگ افتاده (گلستان)
بزرگ ترین صفاتی که سعدی آدمی را به آن سفارش می کند؛ قناعت و فروتنی و شکرگذاری به درگاه پروردگار است. دومین نصیحت بزرگ سعدی، سفارش به تواضع است . در باب هشتم بوستان می آورد:
تو قائم به خود نیستی یک قدم/ ز غیبت مدد می رسد دم به دم
شاید نقل قول از پژوهنده بزرگ اشعار سعدی، هانری ماسه در باب شیخ بی ثمر نباشد که میگوید: «بی شک فردوسی و نظامی و جلال الدین مولوی رودخانههای عظیمی هستند؛ اما سعدی، انسان را به یاد چشمهای آب شیرین میاندازد که بی سر و صدا و بدون امواج در میان سواحل هموار در جریان است.»(تحقیق درباره سعدی، ص ۳۴۸).
در پایان ضمن تبریک اول اردیبهشت یادروز سعدی، این نوشتار را با ابیاتی از غزلیات شیخ اجلّ به پایان میرسانم:
سعدیا خوشتر از حدیث تو نیست/ تحفه روزگار اهل شناخت
آفرین بر زبان شیرینت/ کائن همه شور در جهان انداخت
منبع: پایگاه اطلاعرسانی انجمن آثار و مفاخر فرهنگی