میراث مکتوب- مقتلنگاران مکتوبکنندگان گزارشهای شاهدان از واقعۀ شهادت امام حسین (ع) و یارانش هستند. نخستین گزارش مکتوب از واقعۀ کربلا را لوط بن یحیی بن سعید بن سالم اَزدیِ غامدی مشهور به ابیمِخنَف نوشته است. او در سال 80 هجری قمری، یعنی بیست سال پس از واقعۀ کربلا به دنیا آمده و در سال 157 هجری قمری درگذشته است. بر مبنای سال تولد ابیمِخنف میتوان تخمین زد که نوشتن نخستين مقتل چیزی حدود چهل سال پس از واقعۀ عاشورا آغاز شده و مبنای آن نیز گزارشهایی که از کاروانیان کربلا و بهویژه حضرت زینالعابدین(ع) سینه به سینه منتقل شده و نیز گزارشهای لشکریان عمر سعد از واقعه بوده است.
آنچنان که یکی از محققان برجسته معاصر، در زمینۀ تاریخ تشیع، آیتالله محمدهادی یوسفی غروی گفته است، در دوران ابیمخنف اخبار مربوط به جریان شهادت امام حسین(ع) و یارانشان، در کوفه علاقهمندان فراوانی داشت و وجود افرادی که یا خود در واقعۀ کربلا حضور داشتند یا حوادث آن را با یک واسطه نقل میکردند، وی را بر آن داشت تا به جمعآوری روایتهای این واقعۀ تاریخی بپردازد؛ کاری که در سال 100 هجری قمری آغاز شد.
به گفتۀ غروی: ابیمِخنَف توانست در خلال جمعآوری اخبار مربوط به واقعۀ عاشورا، با 57 نفر از شاهدان این واقعه دیدار و خاطرات آنها را ثبت و ضبط کند. او پس از آن، اخبار حرکت امام(ع) از مدینه، ورود آن حضرت به مکه و عزیمت ایشان به عراق را، همراه با اخبار پس از واقعۀ کربلا و ماجرای اسارت خاندان رسالت، جمعآوری کرد و در کتاب خود آورد.
مقتل ابیمخنف مستقیماً به دست شاگردش هشام بن محمد بن صائب کلبیِ کوفی (متوفی به سال 204 یا 206 هجری قمری) رسید و او که از معاصران حضرت امام رضا(ع) بود، اخباری را که از دیگران دربارۀ واقعۀ عاشورا دریافت کرده بود با امانتداری تمام به انتهای آن اضافه کرد.
حدود 100 سال بعد، یعنی اواخر قرن سوم، مقتل ابیمخنف مبنای گزارش ابوجعفر طبری در کتاب «تاریخ طبری» از واقعۀ کربلا و وقایع مربوط به سالهای 60 و 61 هجری قرار گرفت. بر این پایه است که به گفتۀ محققان، با این وجود که مقتل ابیمخنف امروز در دسترس ما نیست، اما میتوانیم با نگاهی به تاریخ طبری، مفاد اصلی این مقتل کهن را در اختیار داشته باشیم.
حدود صد سال بعد از طبری، یعنی اواخر قرن 4 هجری قمری، کتاب ابیمِخنَف و مقتل دیگری که هشام کلبی آن را نوشته بود به دست شیخ مفید، عالم نامدار شیعه، رسید و او در قسمت دوم کتاب «الارشاد» خود، که دربارۀ تاریخ زندگی معصومین(ع) نوشته شده است، مفصلاً از «مقتل ابیمِخنَف» بهره برد. البته شیخ مفید در ابتدای کتاب خود تصریح میکند که اخبار مربوط به واقعۀ کربلا را از این مقتل و نیز کتاب مورخی به نام ابوالحسن بن محمد مدائنی (متوفای سال ۲۱۸ یا ۲۲۰ هجری قمری) آورده است، اما به گفتۀ یوسفی غروی، انطباق محتوای این بخش از کتاب ارشاد با تاریخ طبری نشان میدهد که عمدۀ نگاه شیخ مفید برای نگارش ارشاد، به «مقتل ابیمِخنَف» بوده و کمتر از کتاب مدائنی بهره برده است.
امروز کتابی با نام «مقتل ابیمخنف» چاپ و توزیع میشود که بر مبنای پژوهشهای محققان، سند معتبری ندارد و مملو از روایات مجعول و غیر قابل اعتماد است. بنا بر ارزیابی غروی، به نظر میرسد کتابی که با نام مقتل ابیمخنف ارائه شده است، در حدود قرن 10 هجری قمری و کمی قبل از آغاز حکومت صفوی، در شهر شادگان، واقع در استان خوزستان، با حمایت حکومتی به رهبری سید صلاح مشعشعی، تدوین شده باشد. او همچنین میگوید: «هم اکنون نیز، در همان منطقه، تعدادی از افراد، ظاهراً بر اساس نذر، این کتاب را با قلم رونویسی میکنند و در اختیار مردم قرار میدهند». غروی در ابتدای کتاب «وقعه الطّف» که بازسازی مقتل ابیمخنف است، به 25 غلط فاحش این کتاب دستنویس اشاره کرده است.
یکی دیگر از مقاتل مشهور و نسبتاً معتبر، کتاب «لهوف» سید بن طاووس، از علمای شیعه قرن 7 هجری قمری است؛ کتابی که عموماً با استفاده از مقتل خوارزمی نوشته شده و جزو مقتلهای معتبر است. خوارزمی، که مقتل او مورد استفاده سید بن طاووس قرار گرفته، مقتل خود را با استفاده از «کتاب الفتوح» احمد بن اعصم کوفی، از معاصران طبری، به رشتۀ تحریر درآورده است.
از مقاتل مهم دیگری که در دوران متأخر نوشته شده است، میتوان به مقتل معتبر و نسبتاً مفصل معتمدالدوله، فرهادمیرزای قاجار اشاره کرد. او عموی ناصرالدین شاه و رئیس ایل قاجار بود و با مراجعه به بیش از 70 منبع تاریخی، مانند کتاب ارشاد شیخ مفید و حتی مراجعه به آثار مورخان اهل سنت، مقتلی نوشت و نامش را «قَمقام زَخار و صَمصام بتار» گذاشت. این مقتل، اثری مفید، قابل استفاده و نسبتاً جامع است.
چندی بعد شیخ عباس قمی نیز برای عمل به وعده استاد خود، مرحوم محدث نوری، کتاب «نَفَس المَهموم» را به زبان عربی نوشت که بعدها مرحوم آیتالله شعرانی آن را به فارسی ترجمه کرد و سپس ترجمههای نسبتاً خوب دیگری نیز از آن ارائه شد. با این حال، محدث قمی بعد از نگارش کتاب مشهور «منتهی الآمال»، درباره زندگی معصومین، علیهم السلام، به اصلاح برخی روایات کتاب قبلی خود پرداخت و تصریح کرد که در صورت اختلاف در روایات نقل شدۀ دو کتاب، اخبار و روایات «منتهی الآمال» ارجحیت دارد.
در دورۀ معاصر، مقتل «مُقَرَّم» اثر سیدعبدالرزاق موسوی نجفی را میتوان از مقاتل معتبر دانست که توسط مرحوم استاد عزیزالله عطاردی به فارسی ترجمه شده است.
همچنین مهدی پیشوایی، با کمک 10 نفر از دانشآموختگان رشتۀ تاریخ مؤسسۀ آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، «مقتل جامع سیدالشهداء(ع)» را در دو جلد منتشر کردند که یکی از جامعترین و محققانهترین آثار در زمینۀ مقتلنگاری است که در این حوزه ارائه شده است و در آن میتوان اخبار مربوط به تمامی روایتهای نقل شده در مقاتل و استنادات مربوط به آنها را مورد مداقه و بررسی قرار داد.
آیتالله محمدهادی یوسفی هروی که خود نیز کتابی با نام «مقتل سیدالشهدا» را در سال 1395 به بازار کتاب فرستاده است، در پیشگفتار آن اثر در باب آسیبشناسی مقتلنگاری و دیگر انواع تاریخنگاری شیعی میگوید: بیشتر نگاشتهها دربارۀ تاریخ اسلام و تشیع و شیعه و پیشوایان آنان، دچار این کاستی است که یا تراوش قلم غیرشیعیان است، یا مبتنی است بر منابع غیرشیعی. کاستی دیگر آنکه، نگاشتههای کهن شیعیان نیز تاریخ خالص نیست و آمیخته است با نقل فضایل و ذکر مناقب و معجزات و دیگر امور غیبی، آن هم بدون تعیین تاریخ دقیق وقوع هر یک. سومین اشکال اینکه گزارشهای ایشان بر حسب توالی سالیان مرتب نیست و از این رو، بیشتر از قبیل تراجم و شرح حال است تا ذکر تاریخ. ایراد چهارم اینکه نوشتههای تاریخی متأخر و معاصر، اغلب از قبیل تحلیل تاریخی است و بیشتر مبتنی است بر متون فاقد تحقیق و گزینش مستند و مستدل، و جای یک متن تاریخی آنچنانی را گرفته است. حال آنکه تحلیل فرع بر تحقیق، و در واقع تعلیل متن تحقیقی است. نکته پنجم و پایانی آنکه در نوشتههای متأخرات معاصر برای مراجعه به منابع، به جای عنایت به کهنترین منابع شیعی و ترجیح آن، کوشش شده تا با انباشت و تکثیر کمی منابع هر چه بیشتر، حتی بدون تمییز دقیق میان سابق اصلی و لاحق فرعی و شیعی و جز آن، تأیید مطلب کنند. و البته میدانیم که آمیختهشدن گزارشهای تاریخی با اخبار و روایات فضایل و مناقب و امور غیبی، بدون التزام به ذکر وقوع هر یک، و سعی در استناد بیشتر به منابع غیرشیعی، ناشی از رویکرد دفاعی عقیدتی شیعه بوده است.
منبع: ایبنا