کد خبر:15543
پ
D986D8ACD98520D8A7D984D8AFD988D984D987

نجم‌الدوله، سفرنامه‌نویسی دقیق و بی‌بدیل

احمد کتابی در مقاله‌ای با عنوان «کندوکاوی در سه سفرنامۀ کم نظیر عصر قاجار» به بررسی و تحلیل سه سفرنامه بسیار جالب و خواندنی عبدالغفارخان نجم‌الدوله پرداخته است.

میراث مکتوب- احمد کتابی در مقاله‌ای با عنوان «کندوکاوی در سه سفرنامۀ کم نظیر عصر قاجار؛ نجم‌الدوله، سفرنامه‌نویسی دقیق و بی‌بدیل» به بررسی و تحلیل سه سفرنامه بسیار جالب و خواندنی عبدالغفارخان نجم‌الدوله پرداخته است که این مقاله را در ادامه می‌خوانید.

در دل تاریکی‌های استبداد و اختناقِ دوران پنجاه ساله ناصری، هر ازگاهی، با ظهور شخصیت‌هایی استثنایی و سرنوشت ساز، بارقه‌هایی از روشنایی و امید در دل ایران دوستان دمیده می‌شد؛ امّا دریغا که شمار این نادره مردان اندک بود و از آن مهمتر، مدت تصدی و خدمتگزاری بعضی از آنها بسیار کوتاه بود که نمونه بارز آن، دوران چهارساله صدارت امیرکبیر است.

یکی از چهره‌های بی‌بدیل یا کم‌بدیلِ این دوره که منشاء خدمات بیشماری در حوزه‌های مختلف، به‌ویژه در زمینه‌های علمی و فرهنگی، به ایران‌زمین بوده، عبدالغفارخان نجم‌الدوله است که در نوشتارهایی دیگر، به شرح احوال و آثار او، به خصوص درباره تلاش‌های خستگی‌ناپذیرش برای انجام نخستین سرشماری جمعیت در تهران، تنظیم و چاپ سالیانه تقویم رسمی کشور، تطبیق تقویم‌های قمری و میلادی برای بیش از دوهزار سال، ترسیم نخستین نقشه شهر تهران و نیز تألیف و ترجمه دهها کتاب علمی و درسی پرداخته‌ایم.

در مقاله حاضر، به بررسی و تحلیل سه سفرنامه بسیار جالب و خواندنی او خواهیم پرداخت که هر یک از آنها، آئینه تمام نمایی است از اوضاع نابسامان سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، اداری و فرهنگی عصر ناصری و روایت‌گرِ انسان‌دوستی و وطن‌دوستی بی‌شائبه و دغدغه و نگرانی نویسنده از مداخلات ناروای بیگانگان در شئون داخلی کشور.

* * *

عبدالغفّار خان نجم‌‏الدوله (۱۲۵۵ (یا ۱۲۵۹)- ۱۳۲۶ه.ق)، به حق، یکی از دانشوران تراز اول و مفاخر مسلم عصر ناصری است که به دلایل مختلف، و مخصوصاً به لحاظ جامعیت فوق‏‌العاده و احاطه کم نظیرش بر دانش‏‌ها و معارف گوناگون، شگفت‌‏انگیزترین چهره علمی و فرهنگی دو سده اخیر ایران محسوب می‏‌شود. وی ریاضیدانی مبرّز، منجّمی متبحّر، تقویم‏‌شناسی کارآزموده، مصنف و مولّفی پُر اثر، جغرافیدان و کارتوگرافی ورزیده، آمارشناس و آمارگیری پیشگام، سفرنامه‌‏نویسی دقیق و بصیر و نیز حائز توصیف‌‏ها و عنوان‌های دیگری است که برای اجتناب از طولانی شدن سخن، از ذکر آنها خودداری می‌‏شود.

با توجه به آنچه گفته شد، شگفت نیست که مورخان و تذکره‏‌نویسانِ دوران ناصری از وی، با اوصاف و عناوینی نظیر «ذوفنون» و «ارشمیدسِ عهد و نیوتنِ عصر» یاد کرده باشند.

دریغا! که قدر و منزلت والایِ این شخصیت ارجمند و استثنایی، آن‏گونه که شایسته اوست، برای معاصرانِ نامبرده و نسل‏‌های بعدی شناخته نشده و خدمات بیشمار و بی‏شائبه وی، حتی برای بسیاری از خواص و اهالیِ دانش، مغفول مانده است. ‌نویسنده این نوشتار، حدود بیست سال پیش، به خاطر تدریس «جمعیت‏‌شناسی» در بعضی از مراکز آموزش عالی و علاقه‏ داشتن به بررسی پیشینه آمارگیری‏‌ها و سرشماری‏‌های مربوط به نفوس در ایران، با نام این بزرگمرد دانشی آشنا شد که در اینجا فهرست‏‌وار، به بعضی از آثار و خدمات ارزنده او اشاره می کنم:

 

الف ـ خدمات علمی، فرهنگی و عمرانی

۱- مهمترین و برجسته‏‌ترین خدمت عبدالغفارخان نجم‏‌الدوله ـ در حوزه فرهنگ ـ پیشگامیِ او در ارائه بسیاری از دانش‏‌های نوین به هموطنان خود بود. وی به تصنیف، تألیف، ترجمه و انتشار حدود ۵۰ جلد کتاب علمی همت گماشت. بسیاری از این کتاب‌ها، از نخستین کتاب‌های درسیِ مورد نیازِ شاگردان مدارس جدید ـ از جمله دارالفنون ـ محسوب می‏‌شوند و طیف بسیار گسترده‌‏ای از علوم و معارف گوناگون ـ از حساب و هندسه و جبر و مثلثات گرفته تا هیئت و جغرافیا و نقشه‏‌برداری و جراثقال و نقشه‏‌کشی صنعتی و علم زراعت و نیز فلسفه و حکمت و ادبیات ـ را در برمی‌‏گیرند.

۲- یکی از خدمات علمی بسیار ارزنده نجم‏‌الدوله تنظیم و انتشار رساله کوچک، ولی پرمحتوایی است تحت عنوان «رساله تطبیقیه» که در آن، با تنظیم جدول‏‌های خاص و ارائه دستورالعمل‏‌های ساده، چگونگیِ تبدیلِ سال‌های قمری به سال‌های میلادی و برعکس نشان داده شده است؛ به این ترتیب که غُرِّه (= اولین روز) مُحرّمِ ۱۴۰۰ سال قمری (از ۱ تا ۱۴۰۰ قمری) با روزهایِ مقارنِ آن در ۱۳۵۷ سال میلادی (از ۶۲۲ تا ۱۹۷۹ میلادی) و در مقابل، غُرِّه ژانویه ۲۰۴۲ سال میلادی (از میلاد حضرت مسیح(ع) تا ۲۰۴۲میلادی) با روزهایِ مقارنِ آن در ۲۱۰۵ سال قمری (از ۶۴۱ سال قبل از هجرت نبوی به مدینه تا ۱۴۶۴ قمری) یعنی تا حدود ۱۴۰ سال بعد از وفات نجم الدوله تطبیق داده شده است.

این رساله، در مقام مقایسه با کتاب‌های مشابهی که بعدها تنظیم و منتشر شده است، دست کم از نظر زمانی، تقدم دارد.

۳- نجم‏‌الدوله در حدود ۱۵۰ سال پیش، ضمن توضیحات ارائه شده پیرامون نتایج سرشماری جمعیت تهران در ۱۲۸۴ قمری، برای نخستین بار، از علمِ آمار (یا به قولِ او «ستاتیستیک» statistique) و بعضی مفاهیم آماری سخن گفته و موضوع افزایشِ مداومِ جمعیت در جهان و نظریه معروف مالتوس را درباره روندِ صعودی جمعیت، بر مبنای تصاعد هندسی، عالمانه و نقادانه مطرح کرده است.

۴- نجم‏‌الدوله بنا به دستور ناصرالدین شاه قاجار، نخستین سرشماری جمعیت تهران را در سال ۱۲۸۴ق عهده‏‌دار شد و این کار عظیم و بی‏‌سابقه را فقط با کمک هشت نفر از شاگردان نخبه‌‏اش در دارالفنون، با چنان دقت و مراقبت و احساسِ مسئولیتی به انجام رسانیده است که به راستی، برای سازمان‏‌های عریض و طویلِ متصدیِ آمارگیری امروز ـ با آن همه متخصص و بودجه‌‏های کلان و وسایل و امکانات بی‌‏حد و حصر و کامپیوترهای پیشرفته ـ مایه عبرت است.

گستردگی و گوناگونی و در عین حال، اعتماد پذیریِ یافته‏‌های سرشماری ۱۲۸۴ق به حدی است که برمبنای آنها می‏‌توان تصویری واقعی و گویا از تهرانِ اواسطِ دوران ناصری ترسیم کرد. همچنین نتایج این سرشماری می‏‌تواند موضوع پژوهش‌‏ها و بررسی‏‌های متعدد و متنوع جامعه‌‏شناختی و جمعیت‌شناختی قرار گیرد و محققان اجتماعی را در زمینه‌‏های گوناگون به کار آید.

۵- از دیگر خدمات برجسته نجم‌‏الدوله ترسیم نقشه بسیار دقیقی از شهر تهران است. این نقشه که حاصل بیست‏‌وسه سال کوشش خستگی‏‌ناپذیر او و دستیارانش است، حاویِ اطلاعات و داده‏‌های مبسوطی است که می‌‏تواند پژوهشگران را از روندِ رو به گسترش شهر تهران در واپسین سال‌های دوران ناصری آگاه سازد و در بررسی کالبدشناختی (morphologic) این شهر و تحوّلات بعدی آن و نیز شناخت ساختار اجتماعی و اقتصادی آن در عصر مذکور سودمند باشد. این نقشه هنوز هم، بعد از گذشت حدود ۱۲۰ سال از زمان ترسیمش مورد توجه و مراجعه و استنادِ تهران‌شناسان و تهران‌پژوهان قرار دارد. ناگفته نماند که نجم‌‏الدوله، برای بسیاری از شهرهای دیگر ایران و نیز راه‌های ارتباطی و اماکنِ عمومی آنها هم، نقشه‏‌های دقیقی تهیه کرد.

۶- استخراج تقویم رسمی کشور برحسب سال خورشیدی و انتشار سالیانه آن برای ۴۸ سال متوالی. شایان ذکر است که نجم‌‏الدوله نخستین کسی است که تعبیر «سال هجری شمسی» را که تا آن زمان «سال جلالی» خوانده می‏‌شد، در بالای یکی از صفحات تقویم فارسی سال ۸۰۸ جلالی (مطابق با ۱۳۰۴-۱۳۰۳قمری) درج و در تقویم‏‌های سال بعد ستون جدیدی برای دوازده برج آن (حَمَل، ثور و…) و نیز روزهای ماه‌ها منظور کرد.

۷- نجم‌‏الدوله به دلیل آگاهی از اطلاعات ریاضی و مهندسی، گاهی برای انجام طرح‏‌های عمرانی هم مورد مراجعه و مشورت قرار می‏‌گرفت. از آن جمله، از وی برای مطالعه درباره تعمیر و بازسازی سدّی باستانی بر روی رودخانه کارون در اهواز دعوت شد. نامبرده، به دستور ناصرالدین شاه، در ۲۳ ذیحجه ۱۲۹۸ق برای بررسی باقیمانده‏‌های سد مزبور و برآورد هزینه ترمیم آن، به اتفاق چند مهندس عازم خوزستان شد. هفت سال بعد، دیگر بار، به دستور ناصرالدین شاه، عازم اهواز و شخصاً مأمور بازسازی سد مزبور شد. (سفرنامه‏‌های اول و دوم خوزستان در شرح ماجراهای رفت و برگشت این دو مسافرت و ایام اقامت در خوزستان نگاشته شده‌‏اند.)

این بود شرحی کوتاه درباره آثار و خدمات متعدد و متنوع میرزا عبدالغفار خان نجم‏‌الدوله که به حق، شایستگی او را برای احرازِ لقب «ذوفنون» مسلم می‏‌سازد؛ امّا از آنجا که نگارنده، پیش از این، با تألیف و انتشار دو کتاب، به تفصیل، به شرح احوال و تألیفات و تلاش‌‏های علمی و فرهنگی نامبرده پرداخته است، به همین مختصر اکتفاء کرده، دنباله مقاله را به بررسیِ سه سفرنامه نگاشته وی که از جهات گوناگون در خورِ کمال توجه است، اختصاص می‏‌دهد:

 

 

 

ب ـ سفرنامه‏‌های نجم‌‏الدوله

در میان آثار نجم‏‌الدوله، حداقل سه سفرنامه دیده می‏‌شود که به دلیل اهمیت فوق‏‌العاده پژوهش‏‌هایِ گسترده جغرافیایی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و مردم‌‏شناختیِ مندرج در آنها، شایان تأمل و بررسیِ ویژه است. این سه سفرنامه به ترتیب زمان نگارش عبارتند از: «سفرنامه حج»، «سفرنامه(اول) خوزستان» و «سفرنامه دوم نجم‏‌الدوله به خوزستان».

گرچه هدف و مقصود اصلی از مسافرت‏‌هایِ موصوف در سفرنامه‏‌های مذکور، به ترتیب «زیارت بیت‏الله الحرام» و «بررسیِ امکانِ بازسازی سد اهواز» بوده، ولی این امر مانع از آن نشده است که نجم‌الدوله، در طول سفرهای مزبور، از فرصت‏‌های مغتنمی که در مسیرهای رفت و برگشت و محل اقامت او برای مطالعه شئون گوناگون زندگی مردم پیش می‌‏آمده است، استفاده مطلوب کند. ذهن وقّاد و اندیشه پویایِ این محقق خستگی‏‌ناپذیر، از نخستین لحظات این سفرها تا پایان آنها، لحظه‌‏ای از تکاپو و تجسّس عالمانه باز نایستاده و از کوچکترین و جزئی‏ترین مسائل و وقایع صرف‏‌نظر نکرده است؛ چنان که وی، در اوایل کتابچه حاویِ دستورالعملِ چهارده اصلی ناصرالدین شاه برای اجرای مأموریتش در خوزستان، خطاب به نامبرده، به این معنی اشاره کرده و نوشته است:

«… اگرچه مأموریت خانه‌زاد مطلقاً برای… سدِّ اهواز بوده ولی در ضمن انجام مأموریت، بعضی خدمات دیگر صورت داد که به هیچ وجه منافی مقصود نبوده و اسباب تعویقِ امر منظور نگشت. من‏‌جمله بعد از … بیرون آمدن از دارالخلافه، نقشه عرض راه را از تهران به اصفهان و از آنجا به بروجرد و خرم‌‏آباد و دزفول و شوشتر و اهواز و محمّره و بصره من البدایه اِلی النهایه برداشت و در بلاد کوچک و بزرگ هر جا یکی دو روز توقف نموده، نقشه محیط شهر و معابر و بازار و مسجد و مدرسه و کاروانسرای معتبری که داشته برداشته و چون وارد خاک عربستان و خوزستان گردید، علاوه بر کم و کیف حالت رود کارن (= کارون) و اراضی آن، طولاً و عرضاً، آن ملک را پیموده و سرحدات مملکت ایران و عثمانی را دید و در کنار شط‌‏العرب همه جا سیر نمود و تمام عمارات و خرابه‏‌ها و حالات طوایف عرب و غیره را اطلاع یافت. از حویزه و بسیتین و خفاجیّه الی کنار کرخه و فلاحیّه و رامهرمز و توابع آن، الی سرحد بهبهان و در مراجعت، راه بختیاری را اختیار نمود و محض اطلاع بر احوال آن ملک و ایلاتش و دیدن آب کرن (= کارون) نقشه مفصلی کشید.

پس، از روی اطمینان، می‏‌توان عرض نمود که تا امروز احدی از سیّاحان فرنگی و ایرانی و مأمورین به این دقّت مسیر و گردش نکردند. این چاکر از روز خروج از تهران به سمت مقصد الی خروج از اصفهان، به سمت طهران… راحت و آرام را بر خود حرام کرده، فصل زمستان شبانه‏‌روز در سرما و برف و کوه گردش کرد و فصل بهار عربستان که گرمتر از تابستان ایران است، همه را در جلگه و صحرا و بیابان‏‌های کویر گردش نمود تا اطلاع تمام بر احوال اراضی و ساکنان آن نواحی حاصل کرد. علاوه بر نقشه و این کتابچه که بر طبق دستورالعمل دیگر عرض کرده، نقشه‏‌های دیگر و کتابچه مفصل به‏‌عنوان راپرت از سیاحت خود عرض می‏‌نماید.»

ملاحظات مذکور که مربوط به سفر اول نجم‌‏الدوله به خوزستان است، کم و بیش، درباره دو سفر دیگر وی نیز مصداق دارد.

برای اینکه خوانندگان ارجمند بتوانند بهتر و بیشتر، به گستردگی و ژرفایی پژوهش‌‏های نجم‌‏الدوله و همّت و پشتکارِ کم نظیر او در این زمینه پی‏ ببرند، بی‏‌مناسبت نیست فهرستی از موضوعاتی که کم و بیش، در هر سه سفرنامه وی مورد بررسی قرار گرفته‏‌اند، ارائه شود:

ـ شهرها، قصبات و روستاهای واقع در مسیرهای رفت و برگشت: شامل مشخصاتِ (= طول و عرض) جغرافیایی، وضع پستی و بلندی، شرایط اقلیمی، اوقات شرعی، فواصل و مسافات، آثار باستانی و تاریخی، امامزاده‌‏ها و زیارتگاه‌‏ها، نوع و تعداد بناها، شمار اماکن عمومی (مساجد، حمام‏‌ها، دکان‏‌ها…)، چاپارخانه‌‏ها، کاروانسراها، پل‏‌های دایر و مخروبه و هزینه‌‏های تعمیر آنها، اسامی شخصیت‌‏های برجسته محلی.

ـ وضعیت راه و حمل و نقل: راه‏‌های مالرو، بارانداز منزل‏‌ها، ناامنی، باجگیری و قطع طریق، حیوانات مرکوب و بارکش.

ـ مقدار جمعیت و شمار خانوار.

ـ عشایر مسیر راه: طوایف و تیره‏‌های آنها، سرکردگان و ریش سفیدان، مناطق ییلاق و قشلاق و میزان نفوس یا خانوار هر کدام.

ـ وضع کشاورزی: وسعت اراضی زیر کشت یا قابل کشت، زراعت‏‌های معمول، فراورده‌‏های زراعی و دامی، نحوه آبیاری (اراضی فاریاب و دیمزار)، رودها، کاریزها، چشمه‌‏ها، ضرورت ایجاد نهرها و کانال‏‌های فرعی، لزوم تشویق مردم به زراعت و نخل‏کاری با واگذاری زمین به زارعان، جنگل‏‌ها، و عواقب استفاده بی‌‏رویه از آنها برای تهیه سوخت و ذغال.

ـ وضع تغذیه و بهداشت: نوع غذاها، آب مشروب، بیماری‏‌های بومی و مسری و انگل‏‌ها، ضعف بُنیه و لاغری بسیاری از ساکنان نقاط روستایی و عشیره‏‌ای، جاری بودن فاضل‏اب‌‏ها و فضولات مبال‏‌ها در معابر عمومی، وجود فحشاء در بعضی نقاط و تعداد روسبی‏‌ها.

ـ اوضاع اقتصادی: مشاغل و حرفه‌‏های متداول، محصولات و مصنوعات محلی و بومی، صنایع دستی، نرخ ارزاق عمومی، بهای اراضی و خانه‌‏ها، صادرات و واردات و گمرک، تأکید بر ضرورت خرید کالاهای ساخت کشور.

ـ فرهنگ عام: آداب و رسوم، باورها و مراسم.

ـ چگونگی رفتار دیوانیان و حاکمان با مردم: ظلم و تعدّی حکام، سنگینی مالیات‌‏ها و عوارض، فساد مالی، رشوه‏‌خواری، حیف و میل بیت‏‌المال.

ـ وضعیت قوای نظامی: بنیه ضعیف دفاعی، وضع نامطلوب نظامیان از نظر مواجب، لباس و اسلحه.

ـ مداخلات بیگانگان: به ‏ویژه انگلیسی‏‌ها در شئون داخلی کشور.

۱- سفرنامه حج

این سفرنامه در شرح مسافرت نجم‌‏الدوله به مکه معظمه است که متجاوز از ۹ ماه ـ از شعبان ۱۲۹۶ تا جمادی الاولی۱۲۹۷ق ـ به طول انجامیده است. این سفرنامه نه تنها حاوی انواع اطلاعات سودمند درباره نقاط مسیر سفر نجم‌‏الدوله ـ در ایران، عراق و حجاز ـ در رفت و برگشت است، بلکه به منزله آئینۀ تمام‌نمایی است از اوضاع و احوال اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و آداب و رسوم سرزمین‏‌های یاد شده که در جای‏‌جایِ آن، رهنمودها و پیشنهادهای مفیدی برای رفع نارسایی‏‌ها و دشواری‏‌های گوناگونِ موجود در شئون مختلف کشور و به منظور بهبود وضع معیشت مردم و ترقی و تعالی مملکت ارائه شده است.

«سفرنامه حج» بدین‏‌گونه آغاز می‌‏شود: «خان‏زاد [= خانه‌زاد] بعد از استیذان از خاک پایِ مبارکِ همایون اعلی در بیست‌‏ودوم ماه شعبان ۹۶ به عزم زیارت بیت‌‏الله‏ الحرام، بیرون رفت و در چهاردهم جمادی الاخری ۹۷ به طهران بازگشت نمود…»

نجم‌‏الدوله در مسیر رفت، به ترتیب از شهرهای قم، اراک، همدان، کرمانشاه و قصرشیرین عبور می‏‌کند و با پشت سر گذاردن مرز ایران و عراق ـ در خانقین ـ وارد خاک عراق ـ که آن زمان جزء مستملکات دولت عثمانی محسوب می‏‌گردید ـ شده و سپس به بغداد می‏‌رسد. نجم‌‏الدوله، چند روزی را به زیارت عتبات عالیات سپری می‏‌کند و سپس برای ادامه سفر خود تا حجاز، مسیر دریایی را برمی‏‌گزیند: در بغداد بر کشتی کوچکی سوار شده، از روی دجله به صوبِ بصره حرکت می‏‌کند. بعد از چند روز، به کشتی دیگری انتقال یافته، و در ۲۲ شوال به بصره وارد می‏‌شود. بعد از سه روز اقامت در این شهر، بر کشتی بزرگ‏تری نشسته به سوی بندر بوشهر عزیمت و در مسیر راه از کنار محمّره (= خرمشهر کنونی) عبور می‏‌کند و در ۲۸ شوال به بوشهر می‌رسد. سه روز بعد، از این شهر، با کشتی، به مقصد جده حرکت می‏‌کند و در عرض راه از کنار بندر عباس، جزیره قشم، تنگه هرمز و سپس مسقط و عدن و تنگه باب‌‏المندب می‏‌گذرد و در ۱۸ ذیقعده وارد جده می‏‌شود. بقیه راه را تا مکه، از طریق زمینی، طی کرده و سرانجام در ۲۶ ذیقعده ـ پس از گذشت دو ماه از زمان عزیمت از طهران ـ به مکه معظمه می‏‌رسد.

نجم‌‏الدوله، برای بازگشت به ایران مسیری متفاوت ـ راه خشکی ـ را انتخاب می‏‌کند و پس از سپری کردن روزهای متمادی (حدود ۸۰ روز) در صحاری بی‌‏آب و علف عربستان و تحمل مصائب و مرارت‏‌های فراوان به نجف اشرف می‏‌رسد. وی چند زمانی، در شهرهای نجف، کربلا، کاظمین و سامرا، به منظور زیارت بِقاع متبرکه ائمه اطهار اقامت می‏‌گزیند و سپس از بغداد، از راهی که احتمالاً، کم و بیش، مطابق با مسیر آمدن اوست، عازم ایران می‏‌شود.

سفرنامه کوتاه ولی پر محتوا و خواندنیِ نجم‌‏الدوله درباره مسافرت به بیت‌‏الله الحرام، حداقل، دارای دو ویژگی شاخص و شایان تحسین است:

یک ـ فرصت‌‏جوییِ نویسنده سفرنامه از لحظه به لحظه این مسافرت برای گردآوری و کسب انواع اطلاعات سودمند و دست اول درباره امور و شئون گوناگون شهرها، قصبه‏‌ها و روستاهای واقع در مسیر راه در زمینه‌‏های جغرافیایی، تاریخی، اقتصادی، اجتماعی و غیر آن، همراه با انتقادهایی دلسوزانه از نابسامانی‏‌ها، نارسایی‌‏ها و ناروایی‏‌های موجود در این مناطق و ارائه رهنمودهایی به مسئولان برای رفع آنها. شایان توجه است که نجم‌‏الدوله، حتی درباره شهرها و نقاطی که از کنار آنها با فواصلی عبور کرده است (نظیر خرمشهر، بندرعباس، قشم، هرمز، عدن، …) نیز از ارائه آگاهی‏‌های مختصر، ولی موثق دریغ نکرده است.

دو ـ ملاحظات میهن‏‌دوستانه و عواطف بی‌‏شائبه نامبرده نسبت به هم‏‌مذهبان و هم‌وطنانش و اظهار تأسف و تأثر مکررِ وی از اعمال اقسام خشونت، اجحاف و تبعیض درباره ایرانیان و شیعیان در طول سفر حج و به‌‏ویژه توهین‏‌ها و تحقیرهایی که در جریان این مراسم به آنها می‌شود.

 

۲- سفرنامه خوزستان (سفرنامه اوّل نجم‏‌الدوله)

این سفرنامه شرح و تفصیل نخستین سفر نجم‏‌الدوله به خوزستان، مورخ ۱۲۹۹ق است که به دستور ناصرالدین شاه و به قصدِ بررسیِ امکان بازسازیِ سد باستانی اهواز و برآوردِ هزینه‏‌های ترمیم آن انجام گرفته است. این سفر در بیست‏‌ودوم ذی‌‏الحجه ۱۲۹۹ قمری آغاز و در چهاردهم رمضان همان سال پایان پذیرفته؛ بنابراین ۸ ماه و ۲۲ روز طول کشیده است.

سفر مزبور از تهران آغاز شده و از راه قم و کاشان و اصفهان و بروجرد و خرم‌‏آباد و دزفول به خوزستان منتهی شده و در مسیر بازگشت از راه بختیاری و اصفهان و کاشان و قم، باز در تهران پایان یافته است. متن این سفرنامه، نخستین‏‌بار به تصحیح و اهتمام استاد فقید دکتر سید محمّد دبیرسیاقی منتشر شده و چندی پیش توسط مرکز آثار و مفاخر فرهنگی ایران، با اضافات و الحاقات جدید، مجدداً به زیور طبع آراسته گردیده است.

تا آنجا که نگارنده تحقیق کرده است، از سفرنامه اول خوزستان، حداقل چهار نسخه خطی به شرح زیر وجود دارد:

یک ـ نسخه اصلی سفرنامه همراه با نقشه‌‏های ترسیمی متعددِ ضمیمه آن که به استناد گفته مرحوم احمد کسروی در «تاریخ پانصد ساله خوزستان» به کتابخانه سلطنتی تعلق داشته است.

دو ـ نسخه رونویسی شده از نسخه اصلی که در کتابخانه وزارت دارایی، جزء هشت مجلد «مجموعه ناصری» بوده است.

سه ـ نسخه متعلق به استاد فقید سعید نفیسی مورخ ۱۳۱۵ق که به موجب دست‌نوشته خود آن مرحوم، آن را در خرداد سال ۱۳۱۳ خورشیدی، در حراج کتاب‏‌های مرحوم جهانگیر خان ناظم‌‏الملک، به قیمت ۱۲ قران! خریداری کرده است.

چهارـ نسخه خطیِ متعلق به کتابخانه و موزه ملک که به خط نستعلیق زیبا و خوانایی نگاشته شده و ضمناً حاوی کتابچه دستورالعمل ناصرالدین شاه به نجم‌‏الدوله در خصوصِ سفر اول به خوزستان نیز هست. این نسخه، بنا به دست‌نوشته شادروان احمد سهیلی خوانساری، توسط خود نامبرده، در حراج کتاب‌های مرحوم خلخالی، در سال ۱۳۲۸ خورشیدی، برای کتابخانه ملک خریداری شده است. شایان ذکر است که روانشاد حاج آقا حسین ملک ـ بانی کتابخانه و موزه ملک ـ در ذیلِ نوشته مرحوم سهیلی خوانساری یادداشتی به شرح زیر نگاشته است:

«بسیار کتابِ مفید و جامعی است که بهتر از این نمی‏‌توان در اقتصادیات و سیاست و وقوفِ به احوال و اشخاص و امکنه و استعدادِ اراضیِ آن صفحات به دست آورد.»

ناگفته نماند که استاد ارجمند دکتر سید محمد دبیرسیاقی، چنان که خود نگاشته‏‌اند، به رغم تلاش‏‌ها و تفحص‏‌های بسیار، موفق به دستیابی به نسخه اصلی سفرنامه نشده و ناگزیر، نسخه متعلق به شادروان استاد سعید نفیسی را که تقریباً کامل بوده است مآخذ قرار داده و آن را با رونویسِ نسخه اصلی که در کتابخانه وزارت دارایی مضبوط بوده، مقابله و مقایسه کرده‏‌اند.

چنان که پیش از این نیز اشاره شد، مقصد و مأموریت اصلی نجم‌‏الدوله در سفر به خوزستان، بررسی امکان بازسازی سد باستانی اهواز و برآورد هزینه آن بوده؛ ولی این امر، به هیچ‏‌وجه، مانع از آن نشده است که وی، علاوه بر توجه و پرداختن به هدف و منظور اصلی، از فرصت‏‌های کمیابی که در مسیرهای رفت و برگشت و نیز ضمنِ اقامت در مناطق مختلف خوزستان برای مطالعه و تحقیق در شئون گوناگون زندگی مردم فراهم می‏‌آمده است، به نحو احسن استفاده کند.

به گفته استاد دبیرسیاقی، نجم‏‌الدوله، این مسافر دقیق و خستگی‏‌ناپذیر، آسان آسان، از شهرها، قصبه‌‏ها، روستاها، راه‏ها، بناها، مزرعه‏‌ها، مرتع‌‏ها و ساکنان هر ناحیه و آداب و عاداتِ هر طایفه، دیده برنگرفته و تا آگاهی‏‌ها و دانسته‏‌هایی گرانبها در هر زمینه به چنگ نیاورده و گزیده و نخبه آنها را در یادداشت‏‌های روزانه خود منعکس نکرده است، از نگریستن باز نایستاده و با تحمل انواع رنج‏‌ها و دشواری‏‌ها توانسته است نقشی هر چه بدیع‏‌تر و تصویری هر چه واقعی‏‌تر از دیده‏‌ها و شنیده‏‌های خود بر صفحات کاغذ مصور کند. از این‌‏رو، در سفرنامه‏‌ای که بر اساس مأموریتِ بازدید سدِّ اهواز است، با کمال شگفتی، شاهد گرد آمدن انبوهی از انواع اطلاعات گران‌بها هستیم که برای کسب و ثبت و ضبط آنها، هیچ انگیزه‏ای جز کنجکاوی عالمانه و عِرق وطن‌‏دوستی نویسنده آن قابل تصور نیست.

از جمله اطلاعاتِ مضبوط در سفرنامه می‏‌توان به موضوعات و موارد زیر اشاره کرد: بهای زمین در هر منطقه، آبیاری، دیم‏‌کاری، کاریزها، رودها، سدها، بناهای تاریخی، تاریخچه و بانیان آنها و کیفیت حفظ آن آثار، فرآورده‌‏ها، صنایع، مالیات‏‌ها و عوارض، عادات و آداب و رسوم و مراسم، لباس و رفتار و عقاید مردم، وضع مأموران دولت و چگونگی رفتار آنان و آثارِ مترتب بر اعمال آنها، رجال و شخصیت‏‌های برجسته و بازرگانان شهرها و قصبات میان راه و از همه مهم‌تر موضوع مالکیت اراضی و مسأله مهمِ علاقه‏‌مندی و وابسته کردنِ کشاورزان به زمین از طریق تقسیم اراضی و واگذاری آنها به زارعان با تنظیم سند معتبر به ازای دریافت بهای آن به اقساط طویل‏‌المدت.

با توجه به آنچه گفته شد، اگر سفرنامه مزبور را (همراه با سفرنامه دوم) به منزله دایرة ‌‏المعارف مختصر و مفیدی برای منطقه خوزستان در آن عصر و نیز نقاط واقع در مسیرِ رفت و برگشتِ نجم‌‏الدوله تلقی کنیم، شاید، سخنی به‌گزاف نگفته باشیم.

 

۳- سفرنامه دوم نجم‌‏الدوله به خوزستان

این سفرنامه که نگارنده از حسن تصادف و به‏‌صورتی کاملاً غیرمنتظره، به نسخه خطی مغفول مانده آن در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران دست یافت و با مساعدت‏‌ها و رهنمودهای بی‏‌دریغ استاد فقید جناب آقای دکتر سید محمد دبیرسیاقی ـ مصححِ سفرنامه اول نجم‏‌الدوله به خوزستان ـ توفیقِ تصحیح و انتشار آن را حاصل کرد، شرح دومین سفر نجم‌‏الدوله به خوزستان ـ در سال ۱۳۰۶ق ـ است که این بار نیز، به دستور ناصرالدین شاه و به قصد بازسازی سد اهواز صورت گرفته است. نجم‌‏الدوله خود در بخشی از این سفرنامه درباره انگیزه مسافرت‏‌هایش به خوزستان چنین نگاشته است:

«… [حقیر] طبعاً مایل به هیچ شغل غیرعلمی نیستم و اینکه دو سفر، با کمال رغبت، به سمت عربستان! رفتم جداست. چون سدّ اهواز از بناهای قدیم و بزرگ عالم بوده و امروز صحبت او در افواهِ تمام بزرگان دنیا پیچیده است. حقیر به ملاحظه خدمت به دولت و آبادانی مملکت و بقای نام نیک سال‏‌های دراز در دنیا اقدام نمودم».

سفر دوم نجم‏‌الدوله به خوزستان در ششم ربیع‏‌الثانی ۱۳۰۶ق از تهران آغاز شده و از راه قم، اراک، بروجرد، خرم‌‏آباد و دزفول به خوزستان منتهی گردیده و سپس، در مسیر بازگشت، از طریق دریا تا بوشهر و از آنجا به کازرون، شیراز، آباده، اصفهان، کاشان و قم ادامه یافته و در هشتم شوال همان سال در تهران پایان پذیرفته است. بدین ترتیب مسافرت مزبور، جمعاً حدود ۶ ماه طول کشیده است.

از آنجا که مسیرهای رفت و برگشت نجم‌‏الدوله در این سفر، از نقاط کوهستانی و گردنه‏‌های سخت و صعب‏‌العبور زاگرس وکُتَل‌‏های دهشتناکِ فاصلِ بین بوشهر و کازرون (در آن زمان) می‏‌گذشته و نیز با ملاحظه وضعِ بسیار نامناسبِ راه‏‌ها و وسایل حمل و نقل و نبود تسهیلات لازم در آن ایام، نجم‌‏الدوله، در طول این سفر، همانند سفر اول، متحمل شداید فراوان و مصائب و خطرات سهمگینی شده که شرح مفصل آنها در متن سفرنامه آمده است و در اینجا از دو مورد آن یاد می‏‌شود:

«… چند روز علی‏‌الاتصال جمعی عمله پارودار راه را [در حوالی زاغه از توابع خرم‏‌آباد] می‏‌رُفتند و می‏‌کوبیدند و گاو انداخته، با وجود آن، ارتفاع برف از یک ذرع تا دو ذرع بود. قاطرهای باردار، هر دو قدم می‌‏افتادند و فرو می‏‌رفتند… مکرر در برف فرو رفتیم و افتادیم. هر کس می‏‌افتاد، احدی ملتفت نمی‏‌شد. نوکر به آقا اعتنا نداشت چرا که او خود گرفتار بود… [خلاصه] قیامتی بود! امیدِ نجات نداشتیم. …. چشم‏‌ها و دست‌‏ها غالب معیوب شد. هزار مرتبه توسل جستم به ارواح اولیاء».

و نیز:

«… خلاصه مدت دو ماه سفر طول کشید از طهران اِلی دزفول و اقسامِ صدمات دیدیم از رنج و برف و پرتگاه و خطرِ دزد و خطرِ غرق [در] آب و غیره و الحمدالله به سلامت گذشتیم».

در جای جایِ سفرنامه دوم نجم‏‌الدوله به خوزستان ـ همانند دو سفرنامه قبلی ـ بارها به واقع‌‏نگری‌‏هایی محققانه، ملاحظاتی عالمانه و هشدارهایی دلسوزانه برمی‏‌خوریم که جملگی از وجدان بیدار، انسان‏‌دوستی و وطن‏‌خواهیِ بی‏شائبه و احساسِ مسئولیت شایان تحسین نویسنده آن حکایت می‏‌کند. در اینجا چند نمونه‏ از آنها را می‏‌آوریم: «… در ساعت ۵ به غروب [مانده] سوار شده، رفتیم به تخت جمشید عجب بنایی است! حقیر که خود را قابل توصیف آن نمی‌‏داند… آن قدر عرض می‏‌کند که چنین عالی بنایی امروز در هیچ مملکتی، از آثار قدیم، باقی نیست. سزاوار این است که از هر گونه جواهر گرانب‌ها عزیزترش بداریم. [متأسّفانه] حال بی‏‌صاحب و بدون مستحفظ سالیان دراز است افتاده و فرنگی‏‌ها می‌‏آیند و آنچه ممکن [باشد] و بتوانند، می‏‌کَنَند و می‏‌شکنند و می‏‌برند و آنچه نتوانند از [فرطِ] حسادت و خبث ذات … دستی می‌‏شکنند و می‌‏ریزند؛ چنانچه بسیاری از مجسمه[های] جمشید و سایر[ین] را شکسته و [و یا] حک کرده‏‌اند … (نسخة خطی سفرنامه، ص ۱۵۰-۱۶۰).

«… امروز صبح … رفتیم … سقف شیروانی چهل ستون را تماشا کنیم و در حقیقت تعلیم بگیریم. در طولِ ۳۰ ذرع و عرضِ ۲۰ ذرع شیروانی‏ زده [و ستون‌‏های] حمّال … به کار برده‌‏اند که انسان و هر مهندس مبهوت می‏‌شود [راستی] چه مردم بزرگی داشته‌‏ایم! مهندسین و علمای فرنگی زیاد می‏‌آیند [و] به تماشای این سقف همه مبهوت می‏‌شوند. آثار صنعت قدیم ما از روی چنین ابنیه معلوم می‌‏شود…»(همان، ص ۱۸۱)

«… دو نفر از طایفة قلاوند که والیِ پشتکوه غارت[شان] نموده و ۲۳ نفر [از آنها را] اسیر برده، از آن جمع گریخته [و] آمده‌‏اند به دادخواهی … حکایت می‏‌کردند که والی‏ موازیِ چهل هزار گوسفند و چهارهزار ماده گاو و سه هزار تومان نقد و شصت رأس مادیان و به قدرِ ده هزار تومان جل و پلاس از آنها غارت نموده…»(همان، ص ۲۸)

منبع: روزنامه اطلاعات

 

 

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612