میراث مکتوب- فرستاده باید که دانا بود / به گفتن توانا و بینا بود
برپایی نکوداشت دکتر علیاشرف مجتهدشبستری، بزرگداشت فرهنگ دوستی، دیپلماسی موفق فرهنگی و معرفی الگوی دیپلماسی خردورزانۀ ایرانی است.
سفیرکبیری که با کیاست، سیاست کرد و با هوشمندی بحران زمانه را مدیریت نمود، همدل اهل فرهنگ و شعر و ادب بود و برای علاج پارۀ تن ایران کوشید و با مردمان جوشید و نام نیکی از خود به یادگار گذاشت.
شبستری در حدّ وُسع خود در تأمین امنیت و آرامش مردم چندین دهه در بندِ حاکمیت کمونیست، کوشید و نه در لباس یک دیپلمات، بلکه در چهرۀ سفیر صلح و دوستی و فرهنگ چنان آوازهای یافت که شیفتگانش نام فرزندانشان را از بن جان شبستری گذاشتند، حکایتی آشنا که در سفر اخیرمان به تاجیکستان به همراهی وهمقدمی فرزانۀ ایرانمدار دکتر ژاله آموزگار و دکتر علیاشرف صادقی و شبستری و دیگر اساتید، خود با چشم شاهدش بودیم.
و اما باید از خود پرسید چه شد که پس از شبستری راه و روش و منش فرهنگی وی متوقف گردید؟ چه شد که روابط دوجانبه، چندی رو به افول گرایید و دوپارۀ تن از هم گسست؟ و البته صد شکر که دوباره شبستری برای پیوند مغز و استخوان دل و جان به میدان آمد و گفت و گو کرد و امروز خوشبختانه شاهد پیوندهای سیاسی و اقتصادی رو به افزایش هستیم. امید که در حوزۀ فرهنگ و هنر و رسانه و آموزش خط نیاکان هم به کامیابی دوچندان دست یابیم و جبران مافات کنیم و دست از راههای طی شده و روشهای ناکام گذشته بشوییم.
اگر نظام مدیریت سیاسی و دیپلماتیک کشور، مبتنی بر فرهنگ و هنر ریشهدار می.بود و مدیران دیپلماسی سیاسی و فرهنگی کشور، بر مدار شایستهسالاری و کاردانی و زباندانی و ادبشناسی انتخاب میشدند و با زبان شعر و ادب و گویش محلی باشندگان آن دیار آشنا میشدند، به قول حافظ آنجا که «احباب حاضرند، به اعدا چه حاجت است»، کاری که شبستری بدان توفیق یافت. شبستری هم دیپلمات بود و هم رایزن فرهنگی و هم دوستی که با گویش تاجیکی با تاجیکان گپ میزد، چه اساس ارتباط، اعتماد است و اعتماد موجب تقویت همدلی و تعمیق پیوندهای همهجانبه میشود و شبستری ذاتاً این را بلد بود. شوربختانه مشکل اصلی ما در کشور همواره فقدان مدیریت پایدار و عدم رجحان نخبگان بوده است، نکتهای که امام علی علیهالسلام از آن بیممان میدهد و تأخیر افاضل بر فرومایگان را آسیب بزرگ مدیریت برمیشمارد.
شاید به همین دلیل است که ما نتوانستیم صدها دیپلمات فرهنگی و سفیران صلح و دوستی مثل شبستری تربیت کنیم، کسانی که مردم ایران را نمایندگی کنند، نه نمایندۀ جناح و سلیقهای خاص باشند که تا دری به تخته میخورد، خویش و قومی کارنادان و زباننابلد برای مأموریت سیاسی و فرهنگی خارج کشور گسیل میشود که به عمر سیسال فعالیت و خدمت در میراث مکتوب کم ندیدهام از چنین امور. گره کار اینجاست که هزینۀ چندانی برای ارزیابی و سنجش و بازنگری و نظارت بر عملکردها نمیکنیم و درنمییابیم که اینها موانع پیشرفت و توسعه است و مدام مشکلاتمان را فرافکنی میکنیم و به گردن عامل خارجی میافکنیم و این و آن را عامل صهیونیست تیتر روزنامه میکنیم، غافل از اینکه در برابر آیینۀ راستنما، خود شکن آینه شکستن خطاست».
و اما میراث نوشتاری و تمدنی ایران، سابقه و حافظۀ درخشان چندین هزارساله دارد، ولی باید بدانیم که ارزش ما به آنچیزهایی است که تولید میکنیم، افتخار به گذشته لازم است اما کافی نیست، بازسازی گذشته و درس گرفتن از تاریخ و بازتولید تمدنی وظیفۀ ماست تا نشان بدهیم ما که بودهایم و چرا اکنون به اینجا رسیدهایم و ناکامیم. شوربختانه ما بسیار هزینه کرده و میکنیم، اما نه درجهت تولید بلکه برای مصرف تولیدات دیگران و بازخواست هم نمیشویم چون مفهوم مسئول بودن را درنیافتهایم.
اکبر ایرانی
مدیرعامل مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب
۲۴ دیماه ۱۴۰۳