ميراث مكتوب- سيد محمد عمادي حائري در شصت و نهمين نشست مركز پژوهشي ميراث مكتوب، گفت: در تفسير شهرستاني، يك نظام دوگانه يا يك نظام دوتايي يا مزدوج لحاظ شده، محكم در برابر متشابه و ناسخ در برابرمنسوخ.
وي در اين نشست كه با عنوان « نقد و بررسي كتاب مفاتيح الاسرار و مصابيح الابرار (تفسير شهرستاني)» روز دوشنبه 2 دي ماه 87 در اين مركز برگزار شد، افزود: نخستين كسي كه به اسماعيلي بودن تفسير شهرستاني توجه داد، مرحوم محمد تقي دانش پژوه بود. برخلاف آن چيزي كه تصور مي شود كه شهرستاني در واقع يك سني اشعري مذهب است، از اين تفسير بر مي آيد كه او يك اسماعيلي باطني گراست. بعد از ايشان هم، اين نظريه را مبتني بر تنها نسخه موجود اين اثر، آقاي اذكائي در مقدمه چاب عكسي بسط داد و تقريبا همگان پذيرفتند كه اسماعيلي بودن شهرستاني، محل ترديد نيست، اما تأويل نزد اسماعيلي، خودش يك داستان خيلي مفصل دارد و در ادوار گوناگون هم، تفاوت هايي داشته است. ترديد را به شكل برجسته در آثار ابوحاتم رازي كه در واقع يك داعي بزرگ اسماعيلي، اما مخالف مكتب اسماعيليان فاطمي مصر است، مي توان ديد تا حميدالدين كرماني و ناصر خسرو و نزاري هاي ايراني. تأويلي كه مثلاً حميد الدين كرماني و ناصر خسرو مي كنند، ويژگي بارزش اين است كه ما بايد فقط و فقط تأويل را از امام طلب كنيم، همان امام معصومي كه از ديد خودشان داشتند، اما شهرستاني در كتاب بوته تأويل، در واقع سعي مي كند كه براي تأويل يك چهار چوبي قرار بدهد كه بدون دسترسي به امام معصوم هم بشود آيات قرآن را تأويل كرد.
عمادي حائري ادامه داد: سبك و سياق فيلسوفان كلاسيكي مثل ناصر خسرو و حميد الدين كرماني اين است كه بايد ببينيم امام چي گفته و عيناً آن را اخذ كنيم. يعني از ظاهر الفاظ نمي شود يك قواعدي وعظ كرد براي اينكه ببينيم كه در وراء اين آيات چي هست، اما شهرستاني مي گويد ما مي توانيم قواعدي وعظ كنيم كه خودمان به تأويل بپردازيم، بدون اينكه الزاماً به امام معصوم دسترسي داشته باشيم. نكته ديگر اين كه در تفسير شهرستاني، يك نظام دوگانه يا يك نظام دوتايي يا مزدوج لحاظ شده، محكم در برابر متشابه و ناسخ در برابرمنسوخ. آقاي ماير عقيده اش اين است كه شهرستاني در واقع يك اسماعيلي صرف نيست، بلكه انديشه او تلفيقي از اشعري گري و گرايش هاي شيعي است. به تعبير ما مي شود گفت كه مجتهد، انديشه چند وجهي دارد، عين ابن ابي جمهور كه تلفيقي تصوف و حديث و عرفان را با هم دارد. ايشان معتقد است كه شهرستاني تلفيقي از اصول اشعري و كلام شيعي و فقه شافعي است.
وي همچنين گفت: به نظر من، ملل النهل نمي تواند آيينه تمام نماي عقايد شهرستاني باشد،چون معمولا نويسندگان ملل النهل سعي مي كردند، يك جنبه بي طرفي به خودشان بگيرند. شما كتاب سعد بن عبد الله اشعري كه از اعاظم شيعه است و ديگر در تشيع او جاي ترديدي نيست، را ببينيد. ايشان ظاهر قضيه خيلي ملايم و بدون اينكه به كسي حمله اي بشود، راجع به فرق ديگر بحث مي كند. همان طور نوبختي يا ابوحاتم راضي كه در واقع در تشيع اسماعيلي آنها ترديدي نداريم. در بخش پاياني كتابي كه درباره غلو نوشته، اين قدر در واقع با تسامح و تساحل بر خورد كرده كه خيلي ها اصلاً شك كردند كه اين تأليف مال او باشد يا اينكه ابو حاتم اساساً شيعي مذهب باشد و شما در بيان الاديان هم اين را مي بينيد. با اين حال، بررسي اينكه ببينيم قديمي ترين آثار يك فرد كدام و در واقع سال شمار آثار يك فرد را در نظر بگيريم و سعي كنيم كه تحول انديشه او را از آن طريق پيدا كنيم، كار بسيار مناسبي- و هر چند دشوار – به نظر من شدني است. آقاي ماير معتقد است: « انتشار اولين چاپ مصصح تفسير شهرستاني به همت دكتر آذر شب، يكي از گوهرهاي نادر تاريخ فكري مسلمانان را از كنج فراموشي به در آورده است. در بخش هايي از اين اثر كه به تحليل آثار قرآني مي پردازد، خواننده امروزي، نظامي پيجيده و جامع را براي ورود به قلمرو معاني متعالي قرآن مي يابد، اجزاء اين نظام همان مفاتيحي است كه در عنوان تفسير آمده است . اين نظام پيجيده، متن رمز آلودي را از پس ظاهر قرآن بيرون مي كشد و فهمي عميق و غير منتظره يعني فلسفه منسجم و قطبي مدفون در دل آيات را عرضه مي دارد. اين تفسير از روند تمثيلي اكثر تفاسير اشاري كه معاني قرآن را، با زندگي اخلاقي و نفساني برخي عارفان تطبيق مي دهند، به دور است.
وي تاكيد كرد: شيوه تفسيري شهرستاني، تمثيلي نيست، بلكه تماماً تعبيري است به اين معنا كه او حقايق را با حقايق تنسيخ مي كند. به عبارت ديگرقرآن را با مبادي ساختارها و پويش غائي نظام الهي رمز گشايي مي نمايد. بنابر اين تأويل او به رغم رمز آميز بودنش، به طرز غريبي غير نمادين و حتي تحصيلي است. نگارش اين تفسير كه متأسفانه كامل نيست، در سال هاي واپسين عمر شهرستاني صورت گرفته و بينشي را كه او در طلب حقيقت در گذر زمان بدست آورده، در خود گنجانده است. مقام و آثار شهرستاني نشاني از روح تصوف زمانه در خود ندارد، بلكه هويت مذهبي به غايت التقاتي شهرستاني كه در فروع از شافعيه، در اصول از اشعريه و نهايتاً در كلام عالي و تعبير باطني قرآن قوياً از عرفان شيعي متأثر است را، نمايان مي سازد، البته بايد توجه داشت كه عرفان شيعي در نظر ماير با عرفان مصطلح ما متفاوت است. شهرستاني در حمد و ثناي آغازين كتاب مي گويد كه امامان، مكمل ملائكه هستند، اگر ملائك وسيله تنزيل آيات هستند، امامان و علماي صادق نيز وسيله تأويل آن هستند، هر دو آنها براي تكميل مدار بزرگ وحي از خداوند به خداوند، نقشي بسيار مهم دارند و هر دو وظيفه اي الهي را انجام مي دهند. شهرستاني در همان ابتداي مقدمه اش، كيفيت جمع آوري قرآن را بررسي مي كند و به اين نتيجه مي رسد كه امامت است كه به معناي واقعي كلمه، آن را براي آيندگان حفظ مي كند.
عمادي حائري در پايان گفت: از نظر شهرستاني، پيشگويي هاي قرآن درباره رويدادهاي آتي و همچنين كاربردهاي شرعي آن كه در متن قرآن دارد با تفسير عادي و معمولي قابل درك نيستند، بلكه به تعبير امامان نياز دارد و همين مسأله است كه علاوه بر دلايل ديگر، به امامان حجيّت شرعي مي بخشد. تأويل باطني شهرستاني نوعي منطق معنايي واقعي در قرآن را يعني معاني قدسي قرآن را براي ما كشف مي كند. در نهايت اين نظام تأويل را بايد با راست انديشي متعالي كه او در جايي آن را معيار النبوه و شرع حنفي (شرح خفي بايد باشد) مي نامد، يكي دانست.