میراث مکتوب – مولوی برخلاف برخی عارفان که از سر بیمهری به عقل مینگرند، در آثار خود به ویژه در مثنوی معنوی با اهتمامی ویژه به عقل نگریسته است. او تمام گونهها و اطلاقات عقل و زوایای آن را بررسی کرده است. از این رو گاه به نکوهش و گاه به ستایش عقل پرداخته است. وی در مواردی مقام راهبری را به عقل سپرده و بیان می کند که کدام گونه عقل است که آدمی را به مقصد می رساند و کدام گونه آن آدمی را از رسیدن به هدف باز می دارد. از آنجا که به نظر مولوی، عقلهای جزوی، معاش وهم و خیالاند، به نکوهش آن میپردازد و معتقد است که این عقول نمیتوانند راهبر انسان باشند ولی از دیگرسو، عقل های کل، کلی را به عنوان عقولی راهگشا معرفی می کند و اظهار می دارد که این عقل ها هستند که می توانند سرانجام انسان را به سر منزل مقصود برسانند. هدف اصلی این نوشتار آن است که مسئله عقل وجایگاه آن را از دیدگاه مولوی به روش تحلیلی و با استفاده از آثار وی مورد کند و کاو قرار دهد.
آنچه در بالا مطالعه کردید چکیده مقاله «عقل از دیدگاه مولانا» نوشته حسن سعیدی و ولیالله نصیری است که در شماره ۳۳ فصلنامه آینه معرفت زمستان ۱۳۹۱ به چاپ رسیده است.
متن کامل این مقاله را در فایل پایین مطالعه کنید.