کد خبر:6833
پ
alemesfahani

عالم اصفهانی قرآن شناس اما فراموش شده قرن ششم هجری

اصفهان در اوج بود که جنگ مذهبی میان حنفیان و شافعیان برای چندین دهه آن را ویران کرد و آخرین ضربه را مغولان بر آن وارد کردند.

میراث مکتوب – اصفهان در اوج بود که جنگ مذهبی میان حنفیان و شافعیان برای چندین دهه آن را ویران کرد و آخرین ضربه را مغولان بر آن وارد کردند. پس از آن بود که علم از این شهر کوچ کرد تا روزگاری که باز شاه عباس آن را پایتخت کرد و تکانی خورد. در اینجا به شرح حال یک عالم ناشناخته از دوران اوج این شهر که به تازگی آثارش مورد توجه قرار گرفته می پردازیم.

 

حوالی سال 460 کودکی در اصفهان  بدنیا آمد که نامش را علی گذاشتند. پدرش حسین و نام پدر او هم  علی بود. کودکی  که مقدر بود آثاری شگفت در ادب عربی و علوم قرآنی بنگارد اما مع الاسف یادی از وی برجای نماند.

علی بن الحسین بن علی باقولی اصفهانی دانشمند نابینای اصفهانی است که به مناسبت انتشار کتاب مهم او با عنوان الابانه فی تفصیل ماءات القرآن، خواستم چند سطری در باره او بنویسم.

مآخذ شرح حال، اندکِ اندک از وی یاد کرده و تنها زمانی که در قید حیات بوده، چند سطری در باره او توسط  بیهقی در کتاب «وشاح دمیة القصر» آمده است. عبارت عجیب او در باره این مرد دانشمند اصفهانی این است که «هو فی النحو و الاعراب کعبة» او در علم نحو و اعراب کعبه ای بود که فاضلان روزگار سدانت آن را بر عهده دارند. (معجم الادباء: 4/1736).

همین سخن اندک، بعدها محل استفاده دیگران بوده است (نکت الهمیان:‌، ص194 الوافی بالوفیات: 21/12).

یاقوت حموی هم که در معجم الاباء از وی قطعاتی نقل کرده گفته است که او به «جامع العلوم»‌شهرت داشته است. (معجم الادباء: 4/1736).

چنان که دکتر الدالی در مقدمه کتاب الابانه یاد آور شده، در پایان یکی از آثار مخطوط وی سال درگذشت او آمده که سال 542 است. منابع دیگر سال درگذشت او را 543 و 545 نوشته اند.

باز باید گفت، از اقبال بد او کتاب مهمش با نام «جواهر القرآن» که در اعراب قرآن و تجزیه و ترکیب آن بوده، در سال 1963 میلادی به نام «اعراب القرآن» به «زجّاج»، نحوی معروف منسوب و به اسم همو چاپ شده است. البته اندکی بعد، استاد ابوعبدالله احمد راتب نفاخ اولین کسی بود که در سال 1973 دریافت کتاب از آن زجاج نیست و متعلق به علی باقولی اصفهانی است.

یکی از نخستین عالمانی که این مرد را شناخت و از آثار او نقل کرد، عالم شیعی امامی طبرسی نویسنده مجمع البیان است. او در کتاب تفسیر خود از کتاب کشف المشکلات و ایضاح المعضلات باقولی اصفهانی نقل کرده و او را بسیار ستایش نموده است. وی در موردی او را از محققان زمان خود یاد می کند: «من محققی زماننا». (مجمع البیان: 9/398).

و در جای دیگر می گوید: «انه واحد زماننا فی هذا الفن» او در علوم عربیت، عالم تک روزگار ماست (مجمع البیان:‌ 4/374).

به تازگی کتاب مهم الابانه این نویسنده اصفهانی توسط محقق برجسته معاصر عرب با نام دکتر محمد احمد الدالی که عضو مجمع علمی دمشق و استاد دانشگاه کویت است، به چاپ رسیده است. وی در مقدمه این اثر، از طبرسی یاد کرده و اثر او مجمع البیان را با تعبیر «الکتاب الجلیل»‌یاد کرده و شهادت او در حق این عالم حنفی معاصر خود، بسیار با ارزش می داند (الابانه، ص 17).

گفتنی است که کتاب الابانه، در باره «ما» که حرف موصوله و نفی در زبان عربی است، در قرآن مورد تأمل و بررسی قرار داده و با استقصای موارد آن در قرآن کتابی که در حجم 604 صفحه است، پدید آورده است. این اثر یک تک نگاری بسیار با ارزش در علوم قرآنی ـ ادبی است که الدالی آن را در سال 2009 (توسط دارالبشائر و وزارت اوقاف کویت) منتشر کرده است.

دکتر الدالی سالهای متمادی از عمر خویش را روی جستجو در آثار این دانشمند اصفهانی گذاشته و بجز الابانه، چند اثر دیگر او را هم چاپ کرده است.

یکی از آنها کتاب کشف المشکلات است که آن را بر اساس سه نسخه تصحیح و به چاپ رسانده است.

وی چند اثر دیگر او را نیز چاپ کرده که عبارتند از:

مسائل فی علم العربیة و التفسیر (مجله جامعة دمشق مجلد 14، شماره 4، سال 1998).

ما تلحن فیه العامة فی التنزیل (مجله مجمع اللغة العربیة بدمشق، مجلد 74، ج 1، سال 1999).

الاستدراک علی أبی علی فی الحجة، انتشارات بابطین، کویت، 2007

گفتنی است که باقولی اصفهانی آثار دیگری هم داشته که خود او در آثارش از آنها یاد کرده و یا دیگران در شرح حال کوتاه او نام آنها را آورده اند. از آن جمله:

البیان فی شواهد القرآن.

التتمة،

جواهر القرآن که همان است که به اسم اعراب القرآن به نام زجاج نحوی معروف چاپ کرده است.

الشامل

شرح الابیات.

شرح اللمع که در سال 1990 در سعودی به چاپ رسیده است. میرزا عبدالله افندی (م حوالی 1135) نوشته است که در اردبیل نسخه ای از این اثر را دیده است (تعلیقه امل الامل، ص 304، ریاض: 5/173)

کشف الحجة

المجمل فی شرح الجمل

الملخص.

جمعا از این نویسنده، پانزده اثر یاد شده که اندکی بیش از یک سوم آنها برجای مانده و خوشبختانه به چاپ رسیده است.

چنان که از نام این آثار پیداست، وی در دو رشته تخصص دارد: علوم ادبی و علوم قرآنی. چنان که می دانیم ادبیات عرب، بر محور قرآن رشد کرده و بیشتر ادبای عرب، متمرکز روی جنبه های ادبی قرآن و یا شعر عرب بوده اند.

نکته جالب این است که چنین دانشمند برجسته ای که نابینا هم بوده، در شهر اصفهان می زیسته است، آن هم شهری که یکی از مراکز اصلی علوم اسلامی و ادبی بوده است. می دانیم که ادبیات عرب، تا حوالی قرن ششم، در ایران بسیار بسیار جدی مورد عنایت دانشمندان بوده و آثار مهمی در این زمینه نوشته شده است. هرچه هست اصفهان، محل بالیدن دانشمندانی چون راغب اصفهانی صاحب مفردات القرآن و محاضرات الادباء از آثار درجه یک ادب عربی است.

بیفزاییم که شرح حال بسیاری از علمای ایرانی مسلمان که در این دوره ها، یعنی قرن پنجم تا هفتم بوده اند، به دلیل آسیب و حتی نابودی شدن شهر اصفهان در منازعات میان حنفیان و شافعیان، پیش از آمدن مغول، و نیز در پی حمله مغول از بین رفته است.

مع الاسف در این شهر، هیچ تاریخ محلی که مشتمل بر شرح حال علما باشد، از پس از کتاب اخبار اصفهان ابونعیم و ابوالشیخ باقی نمانده و به همین دلیل نشانی از این دانشمند یا نمانده یا بسیار اندک مانده است.

در هیچ کدام از منابع در باره کلمه باقولی توضیحی  داده نشده است که انتساب به چیست و از کجا نشأت گرفته است. آیا کسی می تواند راهنمایی کند؟

آشنایی با این اثر را مدیون دیداری هستم از دوستم آقای مهدوی راد که به خاطر درد کمر در خانه بود و همراه با جناب معراجی عزیز به عیادتش رفتیم و در تمام مدت در باره کتاب و کتاب و کتاب (و برخی امور دیگر) صحبت کردیم!

منبع: خبرآنلاین

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612