میراث مکتوب – بالاخره بخش دیگری از خلاصه الاشعار میرتقیالدین کاشانی متوفای ۱۰۱۶ از تذکرهنویسان ممتاز کاشانی و ایرانی که مربوط به قم و ساوه بود منتشر شد.
بخت با ما هم یار بود تا بتوانیم در انتشار این اثر مشارکت داشته باشیم. مقصودم کتابخانه تخصصی تاریخ است که با حمایت و پشتیبانی جناب آقای شهرستانی این همراهی را داشت. اما نسبت به انتشار پراکنده این اثر باید عرض کنم این پدیده خوبی نیست که ایران که مهد زبان فارسی است، سالهاست مشغول چاپ یک تذکره چند جلدی است، آن هم کتابی که تاریخ و فرهنگ این کشور است.
اجزاء این کتاب که اصل نامیده میشود، شامل دوازده اصل است که بر حسب شهرها تقسیم شده است: کاشان، اصفهان، قم، ساوه، قزوین، گیلان و مازندران، تبریز و آذربایجان، یزد و کرمان و هندوستان! شیراز، همدان و فراهان، ری و استرآباد، خراسان.
این جزء این امتیاز را دارد که به کوشش یک دانشمند قمیالاصل زبانشناس چاپ میشود، کسی که هم تاریخ میداند و هم لغت. آقای علیاشرف صادقی یکی از افتخارات قم معاصر است، کسی که در سالهای اخیر مشغول کار سترگی در زمینه لغتنامه فارسی بود که بالاخره مجلد اولش درآمد. میرتقی الدین کاشانی علاوه بر پیروی از روش دیگر تذکره نویسان، از جهاتی افکار و روشهای خاص خود را دارد. انتخاب بهترین اشعار یکی از ممتازترین کارهای اوست، کاری کارستان که گنجینه زیادی را برای ما حفظ کرده است. این کتاب، مانند مجلدات دیگرش، انبانی از اطلاعات در باره شاعران دیار قم و ساوه و تاریخ و فرهنگ این ناحیه است. مقدمه استاد تنها شامل معرفی نسخ خلاصه الاشعار است که تقریبا آنچه در این باره بوده، گرد آوردهاند. اما متاسفانه درباره محتوای این اصل مطلبی در مقدمه نیامده جز آن که از جایی از کتاب بر میآید که این اصل در سال ۱۰۰۰ تألیف شده است. [البته جای دیگری هم میگوید که سال ۹۸۲ مشغول نگارش این اثر بوده (ص ۷۶) که نشان میدهد مدام اضافه میکرده است.
زمانی که در سال ۱۳۸۴ بخش کاشان و اصفهان چاپ شده، بنده مقاله مفصلی در باره این کتاب نوشتم و آنچه را که می توانست گوشه هایی از فرهنگ و تمدن عصر صفوی را بنمایاند بیان کردم. به نظر میرسد برای این اصل نیز میتوان این کار را کرد. اولین آنها میرزا عزیزالله حضوری است که در بارهاش گوید: «سه نوبت حج گزارده» همین نکته برای بنده که به مسائل حج علاقهمند هستم، جالب است. عمده اشعار وی در باره طهماسب است و حاوی نکات بسیار قابل توجه. این میرحضوری برادری هم با نام میراشکی دارد که کاشانی تا توانسته از خلقیات او بد گفته است. یک شاعر قمی هم سلطان محمد رئیس است که کاشانی گوید: پسر رئیس شهاب الدین قمی بوده و کار معماری می کرده. مولانا شکیبی هم شاعری قمی بوده که از ممر عطاری روزگار می گذرانده است.
به هر حال مطالب دیگری هم هست که باید آن را خواند. در باره میروالهی هم شرح حالی و اشعاری آورده اما این حکایت بدیع است که عاشق شده و معشوق به تحریک دیگران، «آن بیچاره» را به جهت «ملاقات به حوالی خانه او در کنار مسجدی» کشاند و «با بعضی از آن معاندان به آن مسجد درآمد و سید را گرفته یک گوش از سر و بینی از روی او برداشت» و «بعد از جفا و الم بسیار آن عاشق مجروح از دست آن جماعت بد عاقبت جسته، با گوش و بینی جدا شده به منزل خود شتافت». این هم سرنوشت عاشقی. (ص ۱۲۸).
شعری هم که عنوان این بحث شد، از مولانا هجری است که گوید:
سی سال شد که ساکن ویرانه قمم
مانند گنج گشته در این خاکدان گمم
بعدش هم از فقر و فاقه مینالد و البته چشم امید به درگاه اهل بیت دارد. (ص ۸۸).
بخت با ما هم یار بود تا بتوانیم در انتشار این اثر مشارکت داشته باشیم. مقصودم کتابخانه تخصصی تاریخ است که با حمایت و پشتیبانی جناب آقای شهرستانی این همراهی را داشت. اما نسبت به انتشار پراکنده این اثر باید عرض کنم این پدیده خوبی نیست که ایران که مهد زبان فارسی است، سالهاست مشغول چاپ یک تذکره چند جلدی است، آن هم کتابی که تاریخ و فرهنگ این کشور است.
اجزاء این کتاب که اصل نامیده میشود، شامل دوازده اصل است که بر حسب شهرها تقسیم شده است: کاشان، اصفهان، قم، ساوه، قزوین، گیلان و مازندران، تبریز و آذربایجان، یزد و کرمان و هندوستان! شیراز، همدان و فراهان، ری و استرآباد، خراسان.
این جزء این امتیاز را دارد که به کوشش یک دانشمند قمیالاصل زبانشناس چاپ میشود، کسی که هم تاریخ میداند و هم لغت. آقای علیاشرف صادقی یکی از افتخارات قم معاصر است، کسی که در سالهای اخیر مشغول کار سترگی در زمینه لغتنامه فارسی بود که بالاخره مجلد اولش درآمد. میرتقی الدین کاشانی علاوه بر پیروی از روش دیگر تذکره نویسان، از جهاتی افکار و روشهای خاص خود را دارد. انتخاب بهترین اشعار یکی از ممتازترین کارهای اوست، کاری کارستان که گنجینه زیادی را برای ما حفظ کرده است. این کتاب، مانند مجلدات دیگرش، انبانی از اطلاعات در باره شاعران دیار قم و ساوه و تاریخ و فرهنگ این ناحیه است. مقدمه استاد تنها شامل معرفی نسخ خلاصه الاشعار است که تقریبا آنچه در این باره بوده، گرد آوردهاند. اما متاسفانه درباره محتوای این اصل مطلبی در مقدمه نیامده جز آن که از جایی از کتاب بر میآید که این اصل در سال ۱۰۰۰ تألیف شده است. [البته جای دیگری هم میگوید که سال ۹۸۲ مشغول نگارش این اثر بوده (ص ۷۶) که نشان میدهد مدام اضافه میکرده است.
زمانی که در سال ۱۳۸۴ بخش کاشان و اصفهان چاپ شده، بنده مقاله مفصلی در باره این کتاب نوشتم و آنچه را که می توانست گوشه هایی از فرهنگ و تمدن عصر صفوی را بنمایاند بیان کردم. به نظر میرسد برای این اصل نیز میتوان این کار را کرد. اولین آنها میرزا عزیزالله حضوری است که در بارهاش گوید: «سه نوبت حج گزارده» همین نکته برای بنده که به مسائل حج علاقهمند هستم، جالب است. عمده اشعار وی در باره طهماسب است و حاوی نکات بسیار قابل توجه. این میرحضوری برادری هم با نام میراشکی دارد که کاشانی تا توانسته از خلقیات او بد گفته است. یک شاعر قمی هم سلطان محمد رئیس است که کاشانی گوید: پسر رئیس شهاب الدین قمی بوده و کار معماری می کرده. مولانا شکیبی هم شاعری قمی بوده که از ممر عطاری روزگار می گذرانده است.
به هر حال مطالب دیگری هم هست که باید آن را خواند. در باره میروالهی هم شرح حالی و اشعاری آورده اما این حکایت بدیع است که عاشق شده و معشوق به تحریک دیگران، «آن بیچاره» را به جهت «ملاقات به حوالی خانه او در کنار مسجدی» کشاند و «با بعضی از آن معاندان به آن مسجد درآمد و سید را گرفته یک گوش از سر و بینی از روی او برداشت» و «بعد از جفا و الم بسیار آن عاشق مجروح از دست آن جماعت بد عاقبت جسته، با گوش و بینی جدا شده به منزل خود شتافت». این هم سرنوشت عاشقی. (ص ۱۲۸).
شعری هم که عنوان این بحث شد، از مولانا هجری است که گوید:
سی سال شد که ساکن ویرانه قمم
مانند گنج گشته در این خاکدان گمم
بعدش هم از فقر و فاقه مینالد و البته چشم امید به درگاه اهل بیت دارد. (ص ۸۸).
رسول جعفریان
منبع: خبر آنلاین