کد خبر:7986
پ
Taheri-m_0

روایتگر ناگفته ها

تأملی خردورزانه دربنیادی ترین اصول فکری وتمایلات شخصیتی استاد ابوالحسن نجفی

میراث مکتوب – گمان می کنم بیشترآنانی که به نوعی حرفه ای با کتاب وعالم نشر درحوزه علوم انسانی ، واختصاصابا ادبیات وتاریخ ،سروکاردارند بامن هم عقیده اند که بازار تولید “نامه های جشن وارج ویاد “(یا همان ارج نامه ها ویادنامه …) وآثاری ازاین دست، دردهه های اخیر بسیار پررونق بوده است ؛ البته بازاری عمدتا با کتابهایی پربرگ( اما نه پربار)،ملال آور ، حرام کنِ کاغذ وهدردهِِ عمرودرنهایت مایه دل آزاری خریداران وخوانندگان این آثار.ازبعضی استثناها که بگذریم ، بيشتر یادنامه ها تدوینی همسانِ هم دارند: برهم انباشتن شماری نوشته های عمدتا غير علمي یا عاری از هرگونه بارقه های خلاقانه و جذاب (اغلب هم با تدوینی که بندرت عقلانیت یا سلیقه وويرايشي درآن دیده می شود) به انضمام باز چاپ بعضی ازآثارآن شخصیتی که ياد نامه به یاد او منتشرشده است درکنارچاپ تصاویری ازایشان در مراحل مختلف عمر. در چنين جشن نامه هایی شاید فقط تصاویر (که معمولاازکودکی تا کهنسالی است) جذاب ترین بخش آن است .اگر شخصيتي که ياد نامه مختص اوست “درگذشته” باشد تصاویری از مراسم تشییع پیکراو نيز پايان غم انگیزتصاویرخواهد بود . اما درپایانِ ياد نامه شخصیت درقیدِحیات،لوحه های سپاس ونشانها وتصاویری از برگزاري بزرگداشت او درچند مجمع عالی قدر، بی شک انگیزه ای برای آرزویِ “دیرزیاد زیستن آن بزرگوار”در ذهن خوانند گان خواهد شد. معمولا همین تصاویر نیزیگانه وسوسه گرخریداران نا آگاه واحتمالی یا سببی جذاب درسرگرمی لحظاتی ماندن درکتابفروشی ها وورق زدن این گونه کتابهاست.

جشن نامه ابوالحسن نجفی ، شاید ازانگشت شمارياد نامه های منتشرشده درروزگارماست که فارغ ازجذابیتهای ظاهری وعوام پسندانه آثارهم نوع خود است.نه عکسی ازروزگارکودکی یا جوانی استاد درآن آمده ( غیرازتنها تصویرمتفکرانه اوبا نگاه ژرفش که در روی جلد وپیش ازصفحات متن دیده می شود ) ،نه گزیده ای ازترجمه ها یا نوشته های وی درآن جای خوش کرده ،نه دستخطی ازاودرستایش این وآن درملحقات کتاب منتشرشده ونه تصویرالواح ِسپاس ونشانها، صفحاتی پایانی کتاب را به خود اختصاص داده است. با این همه بایدگفت کتاب ازلونی دیگراست و بسیارجذاب و خواندنی ( البته غیرازیک ودو مقاله ای که به قلم دیگران است وخواننده آگاه به خوبی بدین نکته پی خواهد برد ونیازی به ذکرعناوین این مقالات نیست).

محتوای این کتاب دریک جمله خلاصه می شود: تاملی خردورزانه دربنیادی ترین اصول فکری وتمایلات شخصیتی استاد ابوالحسن نجفی وکندوکاودرحوزه های مشغله ذهنی وقلمی یکی ازمترجمان وفرهیختگان بسیارکم نظیردوران معاصر. یعنی پرداختن به نواندیشی درادبیات وشیفتگی به جلوه های ادبیات غرب( داستان ،رمان و ادبيات تطبیقی)،ترجمه،فرهنگ نگاری،دغدغه پاسداشت زبان فارسی، زبان شناسی،ووزن شعرفارسی.

این تاملات دربسترگفت وگوهایی چند با استاد بوده وشرح ماوقع مصاحبه ها ،فصول آغازین کتاب را بدین شرح پی افکنده است:ترجمه ،ادبیات ،فرهنگ نگاری،غلط ننویسیم، وزن شعرفارسی. پیش درآمد این فصول نیزشرح مصاحبه ای است با عنوان “خاطرات” که درضمن آن استاد ازگذشته های خود سخن گفته است ؛ سخنانی که نخستین بار دراین فصل ازکتاب مجال گفتن یافته و روایتگرناگفته هایی جذاب برای دوستداران اوست. دراین خاطرات (ازصفحه 21تا61) بیش ازآنکه ، چون دیگرمصاحبه های متعارف امروز، به جنبه های خصوصی زندگانی صاحب خاطرات ،که شاید چندان هم اهمیت نداشته باشد، توجه شده باشد تحول حیات فکری اوموضوع اصلی گفت وگو بوده است . هرچند استاد نجفی درضمن این گفت وگوبه خانواده وزادگاه اش، وبه دوران تحصیلات خود درایران وفرانسه نیزاشاراتی گذرا کرده است.اما ازبخش های بسیارخواندنی خاطرات ،وقتی است که استاد نجفی درباره گرایش های سیاسی واعتقادات گذشته خود به حزب توده وعملکرد چپ گرایان دراصفهان وتهران سخن گفته وموضع این گروهها را درقبال دکترمصدق یاآورشده وقضاوت خود را ازشخصیت ومنش آزادی خواهانه رهبرنهضت ملی برزبان آورده است. همچنین گفته ها واظهارنظرهای وی درباره بعضی ازنویسندگان وشاعران نامدارمعاصر( ازجمله دکتر پرویزناتل خانلری،احمدشاملو، هوشنگ گلشیری ،صادق هدایت ،و…) تحلیلی نکته بینانه وروان شناختی ازشخصیت این صاحب نامان است . هرچند شاید گروهی با این گفته های او موافق نباشند به نظرم لحاظ کردن چنین اظهارنظرهایی درباره رجال فرهنگی معاصر(آن هم از زبان کسانی که ازجاروجنجالهای سیاسی بدوروخودازشیفتگان یا دوستان آنان بوده اند) برای درک بهتر ادبیات معاصربسیارحائزاهمیت خواهد بود . به یک نمونه اشاره می کنم:

متاسفانه باید بگویم که او[ خانلری]ازنظرسیاسی روش صادقانه ای نداشت.من احترام فوق العاده ای برای خانلری قائلم وخودم را بسيار مديون وشاگرد او می دانم وهیچ نمی خواهم که قدراورا بشکنم ،اما او ازنظرسیاسی بسیارجاه طلب بود وهمواره دنبال صاحبان قدرت بود.قبل از28مرداد تصورمی کرد که باد برپرچم شوروی وحزب توده می وزد ،ازاین جهت بسیارتظاهربه چپ بودن می کرد.درآن زمان دکترحسن شهیدنورایی وصادق هدایت هم گرچه عضو حزب [توده]نبودند ،خیلی به چپ ها گرایش داشتند…گرایش به چپ را به وضوح درشماره های سه سال اول مجله سخن می توان مشاهده کرد.خانلری سرکلاس درس هم گرایش خود را به جریان چپ به وضوح نشان می داد. اما بعد از28 مرداد 1332 بلافاصله تغییرموضع داد وبه سمت مقابل گرایش پیدا کرد .متاسفانه او دریک سال آخرعمرش گرفتارمصائب بی شمارشدو…(33- 34).

شرح اوضاع سیاسی واجتماعی ایران درطی سالهای 1320-1332ش وقیام افسران خراسان وکشته شدن برادراستاددرآن واقعه(25-33)؛ چگونگی تاسیس انتشارات نیل با سرمایه ای مختصروخط مشی نوآورانه این انتشارات ،دعوت مترجمان شایسته به همکاری ( مانند محمد قاضی وبه آذین)،و الزام ویرایش آثاردرپیش ازچاپ(35- 38)؛درآمدن به کسوتِ استادیِ دانشگاه اصفهان وسرخوردگی هاو قدرناشناسی های آن ایام وبریدن ازآن دانشگاه وپیوستن به انتشارات فرانکلین درتهران (48- 53)؛تدریس دردانشگاه آزاد ایران ودانشگاه تهران ودانشگاه علامه طباطبایی ( دربعد ازانقلاب) ،دلایل کناره گیری همیشگی ازمحیط دانشگاهیِ سرکوبگرِاستعدادها وچشیدن تلخیِ بی اعتنایی به فضل وفضیلتِ شایسته ستایشِ استادان نوآورودلسوزدردانشگاههای ایران؛ وماجرای راه یافتن به مرکزنشردانشگاهی ( 53- 61) ازجمله مطالب جذابی است که شنیدن آن اززبان استاد نجفی بسیاربه یاد ماندنی است.

درپنجِ فصل بعدی کتاب، مباحث طرح شده ، که درپیوند مستقیم باعناوین فصل هاست،درساختاری گاه آمیخته با خاطره گویی تدوین یافته است.این فصل ها ،درواقع،دربردارنده حاصل تجربیات علمی ونظری استاد درباره حوزه های فکری وقلمی اوست. به عبارت دیگردرضمن این فصول خواننده بی واسطه اززبان استاد می شنود که انگیزه وی ازراهی که درزندگانی برگزیده ، ونیزدغدغه های او درتالیف آثارش ، چه بوده ودرطی سالهایی که همواره با عشق لحظه ای ازنوشتن وخواندن بازنمانده چه مشکلاتی داشته وچگونه به رفع آن کوشیده است.خلاصه مطالب این فصل ها را شاید بتوان این گونه بیان کرد: پیوستن استاد به حلقه جنگ اصفهان (113- 117)؛شرح آشنایی با شماری ازنویسندگان ومترجمان هم روزگارِ هم ولایتی ( بهرام صادقی،هرمزشهدادی،منوچهربدیعی،تقی مدرسی، احمد میرعلایی، و…)، نخستین دیداربا هوشنگ گلشیری وماجرای داستان شازده احتجاب(109- 112، 116- 123)؛ تاملی درتوانایی زبان فارسی دربرگرداندن مفاهیم اززبانهای خارجی ونخستین تجربه های ترجمه ( 66-102)؛ معیارهای فرهنگ نویسی وهدف ازتدوین فرهنگ عامیانه درزبان فارسی ( 135- 156)؛پاسخ های استاد به منتقدان کتاب غلط ننویسیم وتاکید وی برروح زبان فارسی وپاسداشت آن وپرهیزازبی اعتنایی به سنت ادب کهن وآمیختگی زبان گفتارونوشتار( 157- 180) ؛ وتاملاتی درباب وزن شعرفارسی( 181- 210).فهرست دقیق آثاراستاد نجفی (213-221) حسن ختام این مصاحبه هاست .

درادامه کتاب آثاری ازدوستداران ویاران استاد نجفی آمده است؛ نوشته هایی که باید گفت به نوعی با پیروی ازبخش پیشین کتاب ومتناسب با موضوع مصاحبه ها وگرایش های فکری وادبی وقلمروتحقیقات استاد به قلم آمده ودرذیل پنج عنوان اصلی، یا پنج بخش،تدوین شده است.

بخش اول ،خاطرات(227- 311).دراین بخش ،درضمن مقالاتی (عمدتا هم با حجمی کوتاه وهم اندازه) به قلم شماری ازنویسندگان معاصر، اعم ازصاحب نام یا گمنام، به شخصیت ممتازاخلاقی وسابقه ارزشمند فرهنگی ،سخت کوشی وپیوسته راه پوییدن دروادی دانستن،نظم حیرت آور،تاثیرگذاری های سازنده ودستگیرانه وماندگاردرنوقلمان ونوجویان، عشق به زبان فارسی وگام زنی درراه غنای این زبان ازطریق ترجمه وتالیف وویرایش ، که همگی ازجلوه های بارزشخصیت استاد نجفی است ، ادای احترام شده است. ازمیان این آثار، نوشته هایی ازاستاد عبدالحسین آذرنگ (دانشگاه اصفهان،جنگ اصفهان)؛دکترحسین معصومی همدانی (آهسته رفتن اما پیوسته رفتن)؛ مدیا کاشیگر(شازده کوچولووترجمه نجفی) بسیاردرخورتوجه وحاوی نکاتی روشنگرانه درباره بعضی اوصاف حیرت انگیزیا ناپیدای مرام اخلاقی وشیوه علم دوستی وعلم پژوهی استاد نجفی است. همچنین درمقاله ای ازاحمد میرعلایی با عنوان” سالهای خوب گذشته”( که بخشی ازکتاب منتشرنشده او با عنوان “خاطرات مترجم متفنن”بوده ودراین جش نامه منتشرشده است ) ناگفته های بسیارشنیدنی اززندگانی خصوصی استاد و درباره رفتارش با شاگردان وهم شهریان خود نقل شده است.

بخش دوم ،ترجمه(315- 472).دراین بخش نوشته هایی ازغربیان درحوزه نقد ادبی ورمان به ترجمه بعضی ازمترجمان نامدارمعاصر(سعید ارباب شیرانی،مهستی بحرینی،منوچهربدیعی،قاسم روبین،جوادعلافچی،عبدالله کوثری) آمده است. داستان” اشتباه” (اثرآلبرت توموراویا ) ،به لحاظ شگرد داستان نویسی، وداستان “آقا”(اثرژان فیلیپ توسن)، به لحاظ نثرفارسی حیرت انگیز وبسیارهنرمندانه آن( با ترجمه منوچهربدیعی)، ازپاره های خواندنی این بخش است. همچنین مقاله ای بسیارعالمانه ازاستاد صالح حسینی با عنوان “درباره ترجمه های ابوالحسن نجفی” دراین قسمت گنجانده شده است.صالح حسینی دراین مقاله بابررسی بعضی ترجمه های استاد نجفی استادی و مهارت مترجم را دربهره مندی ازتعابیرمتون ادب کهن فارسی به خوبی نشان داده است.

بخش سوم ،ادبیات(475-546). داستان کوتاه “تدفین” به قلم سهیلا بسکی،ومقالاتی درحوزه نقد ادبی وسبک شناسی وادبیات تطبیقی به قلم شماری ازمحققان معاصر( احمد اخوت ، محمد خوانساری، طهمورث ساجدی ) فراهم آورنده مطالب این بخش است.

بخش چهارم ، غلط ننویسیم (547-581). دراین بخش سه مقاله با عناوین “کلمه –کلمه/کلمه-شی ء”(یوسف اباذری)؛” اندکی هم درست بنویسیم”( ازاستاد بهاء الدین خرمشاهی) ؛ “صورت جعلی ،غلط مشهور، اشتقاق عامیانه”( نوشته مهردادنغزگوی کهن) به چاپ رسیده است . تاملات نکته بینانه استاد خرمشاهی درباب درست نویسی واشارات او به بعضی اغلاط رایج درزبان فارسی(558-564) ونیزملاحظات پژوهشگرانه وی درباب کلمه” اندیشگان” ، درکنارتحقیق عالمانه آقای نغزگوی کهن درباره صورت جعلی واشتقاق عامیانه ،مطالب ارزنده ای دراختیارخوانند گان وویراستاران گذاشته است.

بخش پنجم وششم ، وزن شعرفارسی وزبان شناسی (585-726) عناوین مقالات این هردوبخش به شرح زیراست: خاستگاه های شعرعروضی فارسی( احمد سمیعی) ؛نگاهی درباره به وزن شعرفارسی ( امید طبیب زاده ونگاربویان)؛عروض درشعرکردی سورانی(پروین محمودویسی)؛ نکته هایی درباره چند واژه ( مقاله ای بسیاربدیع وعالمانه درباره ریشه شناسی کلماتی چون شاخشانه ،قارچ، چک، فلان، دیو، قلتبان،و… ازحکیمِ خردورزِنغزگوی دوران ما دکترفتح الله مجتبایی) ؛توصیف ساختمان گروه اسمی درزبان فارسی( محرم اسلامی)؛بررسی پیکره – بنیادویژگی های کلامی فاعل ومفعول درزبان فارسی (محمد راسخ مهند؛ دوواژه ازآسیای میانه ( والترهنینگ ترجمه هوشنگ رهنما)؛گروه اعداد درترجمه ماشینی( مهدی سمایی) ؛ و ملاک های صوری برای تشخیص صفت درزبان فارسی( علاءالدین طباطبایی).

تدوین جشن نامه ابوالحسن نجفی – آن گونه که کوشنده آن نیزدرمقدمه کتاب ودرضمن گزارش کارش بدان اشاره کرده است(11- 15)- مراحل دشواری را ازسرگذرانده تا این گونه پاکیزه وخوشخوان به دست خوانند گان رسیده است. نتیجه به نظرم بسیاررضایت بخش است. صرف نظر ازبعضی سهو القلم ها ( ازجمله نام “محمد جعفرمعین فر”که “جعفرمعین فر” آمده است [44] یا فریدون عظیمی [32] که احتمالا باید منظور”فخرالدین عظیمی” باشد. همچنین است بسامد حرف “تا” درمعانی مختلف درمصاحبه ها که لحن کتاب را گفتاری کرده است ونیزکاربرد اصطلاحی چون سرتیفیکای[43] که بهتربود برابرنهادهایی مانند تصدیق ،تاییدیه ،تصدیق نامه ،و… به جای آن به کارمی رفت) کتاب با نهایتِ دقت ویرایش ،صفحه آرایی، ونسخه پردازی شده است.ازاین بابت خوانندگان باید بسیارسپاسگزارتدوین کننده فرهیخته وسخت کوش وناشرکتاب ( انتشارات نیلوفرکه همواره ناشربهترین ها بوده است) باشند که این گونه ازسرمایه وجان مایه ها گذاشته اند. 

مطلب بالا با عنوان «روایتگر ناگفته ها»، از فرهاد طاهری، دربارۀ جشن نامه ابوالحسن نجفی نوشته شده است. جشن نامه ابوالحسن نجفی به کوشش امید طبیب زاده توسط انتشارات نیلوفر در بهار 1390 منتشر شد.

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612