ميراث مكتوب -دكتر محمد روشن معتقد است كه رشيدالدين، بنا بر عرف زمان، از ابنياء و اولياء آغاز ميكند كه در اصطلاح «آدم تا خاتم» گفته ميشود و از ايران باستان، ايران اسلامي، خلفاي اموي و عباسي تا روزگار خودش، ياد ميكند.
وي كه در دهمين نشست مركز پژوهشي ميراث مكتوب با عنوان تاريخ نگاري خواجه رشيدالدين فضلاللّه، در روز 18 اسفند 82 سخن مي گفت،افزود:غازانخان در 702 از رشيدالدين ميخواهد كه تاريخ مغولان را بنويسد. چنان كه گفته ميشود مغولان به تاريخ و مآثر فرهنگي خودشان دلبسته بودهاند و رشيدالدين تاريخ مغول را به ياوري سردار دانا و بزرگي، به نام پولادچينگ سانت مينويسد. در پايان كار غازان جوان ميميرد و برحسب عرف و عادت زمانه رشيدالدين به اُلجايتو مراجعه ميكند و از او ميخواهد كتاب به نام وي تغيير كند، ولي الجايتو از او ميخواهد كه آن كتاب همچنان به نام او يعني غازان بماند و اين تسمية مبارك غازاني از آن است، اما در مورد نام «تاريخ عالم»، عالمي كه ابتدا به ذهن متبادر ميشود، نخست ايران است و رشيدالدين بنا بر عرف زمان، از ابنياء و اولياء آغاز ميكند كه در اصطلاح «آدم تا خاتم» گفته ميشود و از ايران باستان، ايران اسلامي و خلفاي اموي و عباسي تا روزگار خودش ياد ميكند و اين كار او به قول كارليان ــ دانشمند آلمانيتبار كه حدوداً پنجاه سال از عمر خود را صرف جامعالتواريخ كردــ در آن روزگار ،كاري بيسابقه و استثنايي بود.
وي ادامه داد:مغول و به هر حال اين قوم بيابانگرد با دو امپراتوري سازمانيافته يعني چين و ايران روبرو شدند،اما موقعيت زماني و مكاني ايران به گونهاي بود كه فرهنگ و آداب و تمدن ايراني بر قول مغول به يك معني چيرگي يافت. اصطلاحي كارليان بكار ميبرد كه نميدانم پيش از او بوده يا نه؟ چون او توضيح ميدهد كه در دو قاره اوراسيا كه اشارهاش به اروپا و آسياست،چنين تفكري تا آن روزگار پيدا نشده بوده كه تاريخ عالم بنويسند و رشيدالدين با تمام اتهامات و اسناداتي كه نسبت به وي مطرح شده، به اين كار ميپردازد. بخش مغول را گفتيم كه به ياري پولاد چينگ سانت نوشته ميشود، ولي تاريخ هند را نيز مينويسد و در تاريخ هند از يكي از راهبان بودائي به نام كاملاشري بخشي مدد ميجويد.بخشي دقيقاً معادل همان راهب، بودايي است. پس از آن به تاريخ چين ميپردازد. تاريخ چين را از دو نگارنده و از تاريخ هاي موجود در كتابخانههاي ايراني كه در اختيار وي بوده،استفاده ميكند كه اين دو مورد را نام ميبرد: ميتاچي و تمسون يا مكسون.
دكتر روشن همچنين گفت:هم نسخههاي عربي و هم نسخههاي فارسي در روزگار خود رشيدالدين نوشته ميشد. نقاشي كه كار ميكرده به نام غياثالدين از شاهكارهاي نقاشي بوده كه در اين كتاب كه ترجمه بخشهاي عربي جامعالتواريخ است و مربوط به انجمن آسيايي كه در لندن مستقر است، ميباشد، كتاب مزبور را، آن كتابخانه به حراج ميگذارد و ايراني بزرگواري به نام دكتر ناصر خليلي آن را ميخرد و آن را با نظر صاحبنظران فرنگي كه راجع به تمام مسائل خط و نقاشياش بحث ميكنند، چاپ ميكند. اين كتاب پارههايي از تاريخ اسلام است كه متأسفانه ناتمام است و كل تاريخ چين و هند را دارد و نيز متأسفانه بخش فرنگ و بخش اوغوز ترجمة عربي ندارد. اين از معدود نسخههايي است كه چهرة پيامبر را در معراج بدون پرده نشان ميدهد. در تاريخ چين هم، نقاشيهايي دارد. در تاريخ اسرائيل هم همينطور كه كشتي نوح را نشان ميدهد كه در توضيحي افزودهاند كه 300 گز طولش بود و 50 گز عرضش و من اميدوارم مركز پژوهشي ميراث مكتوب اين تصاوير را چاپ كند.