میراث مکتوب – خواجه غیاثالدین شیخ محمّد کُجُجانی، مشهور به خواجه شیخ، در دوران سلطان اویس ایلکانی و فرزند او، سلطان حسین، شیخ الاسلام آذربایجان بود. او، با برخورداری از نفوذ معنوی فراوان، اغلب مورد توجه حکمرانان آن دیار قرار داشت: به عنوان قاصد پادشاه برگزیده میشد، سلطان را از توطئهها آگاه میکرد و گاه در جریان از میان برداشتن شاهزادهای و برنشاندن دیگری بر تخت سلطنت حضور داشت.
خواجه شیخ در روزگار ملک اشرف چوپانی، از بیداد و تندخویی آن سلطان، به شیراز و از آنجا به شام رفت، و گرچه اقامتی کوتاه در آن نواحی داشت، اما به جهت شرافت و نامداری خاندانش و هم عماراتی که در آنجا ساخته بود، محترمش میشمردند.
ایّام کامرانی خواجه شیخ روزگار حکمرانی سلطان اویس، که به قول تذکره نویسان پرورندۀ خواجه بود، است. البته خواجه شیخ را نیز به او ارادتی مخلصانه بود؛ ستایش سلطان در قصائد متعدد، استقبال از اشعارش و هم سرودن چند مرثیه در سوگ او، نشان این تعلق خاطر است، تا آنجا که تقیالدین کاشانی با ذکر لفظ «میگویند»، مینویسد که با درگذشت سلطان، خواجه شیخ دیگر شعری نسرود. پس از سلطان اویس، فرزند او، سلطان حسین، بر مسند پدر تکیه زد. خواجه شیخ، برای سلطان خردسال حکم پدر داشت و همچون گذشته، با حفظ جایگاه والای اجتماعی و حمایت بیدریغ سلطان، به اصلاح و گسترش موقوفات خانوادگی و هم ساختن عمارات پرداخت.
در سالیان حکمرانی سلطان احمد ایلکانی، برادر سلطان حسین، خواجه شیخ، هنوز بر سر کار بود و اعتباری داشت، امّا نه همچون گذشته. تا سرانجام بیم از این علوّ مقام خواجه شیخ، سلطان احمد را واداشت تا او را در سال 788ق از میان بردارد.
در ذکر احوال خواجه شیخ به مصاحبت او با شعرای صوفیمشرب اشاره شده است: هنگامی که کمال خجندی در تبریز سکونت کرد، خواجه شیخ برای او مدرسه و خانقاهی بنا نهاد. ابننصوح شیرازی نیز علاوه بر تقدیم دهنامۀ خود به خواجه شیخ، او را در قصیدهای ستوده است. در بعضی تذکرهها با اشاره به مقام ادبی خواجه شیخ، نام او در شمار شاعران ذکر شده است؛ از جمله دولتشاه سمرقندی با ذکر غزلی از خواجه شیخ، از شهرت عظیم دیوان او در عراق و آذربایجان یاد کرده است، گرچه کمتر از یک سده بعد تقیالدین کاشانی به ناشناخته بودن و خوانده نشدن آن دیوان اشاره میکند.
تنها نسخۀ شناختهشده از دیوان خواجه شیخ، دستنویس شمارۀ 771 کتابخانۀ راشدافندی در شهر قیصریه است، که در سال 788ق و در زمان حیات شاعر کتابت شده است. در این نسخه، که دارای 122 برگ است، طبعآزمایی خواجه شیخ در قوالب شعری مختلف، با مضامین متنوّع، از ادبیات تعلیمی و عرفانی تا مدح و مرثیه و سرودههای عاشقانه به چشم میخورد. از دیگر وجوه اهمیت این دیوان، میتوان به ذکر چهارده دوبیتی فهلوی (به زبان آذری) اشاره نمود؛ گرچه نشان بعضی از فهلویات خواجه شیخ را در جامعالالحان نیز مییابیم. این دستنویس یگانه، با وجود قدمت، کمنقطه و نسبتاً مغلوط است؛ با این همه با توجه به ضرورت تصحیح و طبع این کهنه دیوان، مصحّحان کوشیدهاند تا در کنار پایبندی به دستنویس اساس، به صورت اصیل اشعار دست یابند. تنها در جایی که غلطی واضح مشاهده شده است، به تصحیح قیاسی پرداخته شده و صورت مضبوط در دستنویس در حاشیه آمده است.
از آنجا که گزیدهای از سرودههای خواجه شیخ در خلاصةالاشعار ذکر شده است، مصحّحان با در نظر داشتن دیوان به عنوان اساس نسبی، به مقابلة آن با تذکره و ضبط اختلافها پرداختهاند، و در پایان دیوان بعضی ملاحظات، اغلب مربوط به تصحیحات قیاسی، افزوده شده است. همچنین از آنجا که تصحیح فهلویات خواجهشیخ کججی از عهدۀ تخصص و دانش مصححان خارج بوده است، تصویر صفحات حاوی این اشعار در پایان دیوان به صورت عکسی چاپ شده است.
خواجه غیاث الدین شیخ محمد کُجُجانی (تبریزی)، دیوان غیاث الدین کُجُجی، مقدمه، تصحیح و تعلیقات: مسعود راستی پور، احسان پورابریشم، تهران، مرکز پژوهشی میراث مکتوب با همکاری مؤسسۀ تحقیقاتی علوم اسلامی و انسانی دانشگاه تبریز و مؤسسۀ فرهنگی هنری صفای امید، بیست و هفت، 247، 6 ص، شمارگان: نسخه1000، قطع: وزیری، بها با جلد شومیز: 200000 ریال با جلد سخت: 300000 ریال، 1395.