میراث مکتوب- حبیب یغمایی در ۱۲۸۰ خورشیدی در خور ناحیه جندق از بخش خور و بیابانک دیده به جهان گشود. پدر یغمایی نیز از شاعران و ادیبان محلی به شمار میرفت و همچنین مادرش شاعر و از تبار یغمای جندقی بود و به همین علت وی فامیلی یغمایی را برای خود برگزید. در دوران کودکی در مکتبخانههای خور درس خواند و برای ادامه تحصیل به شاهرود و سپس تهران رفت و در مدرسه آلیانس و پس از آن در دارالمعلمین عالی نزد استادانی چون علامه اقبال آشتیانی و عبدالعظیمخان قریب به تحصیل پرداخت.
ورود به عرصه فرهنگ و فعالیتهای اجرایی
این محقق برجسته پس از پایان دوران تحصیلات در تهران به خدمات دولتی پرداخـت. او ابتدا در اداره ثبت و سپس به وزارت معارف انتقال یافت و ریاست فرهنگ سمنان و دامـغان به او سپرده شد. یکی از مهم ترین فعالیت های فرهنگی وی در این دوره تاسیس نخستین مدارس ابتدایی دولتی در زادگاهش بود. سپس به مدیریت کل نگارش وزارت معارف منصوب شد و به کار تدوین کتاب های درسی نظارت داشت و از آن پس فعالیت های فرهنگی خود را با محمدعلی فروغی آغاز کرد از جمله کلیات سعدی را با همکاری فروغی تصحیح کردند، همزمان گرشاسبنامه اسدی طوسی را ویرایش و چاپ کرد و کتابی محققانه به نام سعدینامه گردآوری کرد و جزو انتشارات مجلۀ آموزش و پرورش به چاپ رساند و در ۱۳۳۱ خورشیدی رییس اداره انطباعات شد و به پیشنهاد او نام این نهاد به اداره نگارش تغییر یافت. همچنین یغمایی سالهای زیادی به تدریس در دارالفنون، دارالمعلمین عالی و دانشگاه تهران پرداخت به همین دلیل در سال ۱۳۵۵ خورشیدی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران به پاس خدمات ارزندهاش به فرهنگ کشور، دکتری افتخاری زبان و ادبیات فارسی به او اعطا کرد.
فعالیتهای ادبی و پژوهشی
امروزه یغمایی را بیشتر با اشعار سادهاش از جمله شعر «روباه و زاغ» که در کتاب فارسی سوم دبستان است، میشناسند. دیوان اشعار او خیلی مفصل نیست و شاید در حدود هفت هزار بیت شعر داشته باشد. او در شعر چون کاملا از سبک سعدی پیروی کرده، شعری روان و با مفهوم است و به همین دلیل سالهای نخستین که وی سرایش شعر را آغاز کرده بود، یعنی از ۱۳۰۰ خورشیدی به بعد، شعرهای زیادی از وی در کتابهای درسی منتشر شده است. روباه و زاغ یکی از آن ها است که با گذشت بیش از ۷ دهه، هنوز هم مهمان کتابهای درسی دانش آموزان است. شعرش فصاحت و بلاغت دارد. استوار، محکم، ساده و لطیف است. از دیگر ویژگیهای شعری یغمایی این بود که وی هدفش از شعر، پیوند نظمی نبود بلکه شاعری بود که حرفها و دردها برای گفتن داشت، و اشعارش سرشار از شور و عشق است. با این همه، او تنها به فکر خود نبود و به مسایل روز و اطرافیان نظر میافکند. با تمام وجود عشق خود را به ایران نمایان میکند. شیراز، قمصر و بابل را ستایش میکند، از «خور» و مزرعه سلامآباد میگوید، درختان حاشیه کویر را عاشقانه وصف میکند. با زبانی ساده و صمیمی از معلمان، همکلاسیها و همکاران اداریاش یاد میکند و به نام و نشان آنان و تخصص و خدمتی که کردهاند، میپردازد.
در این شعر که از جمله اشعار یغمایی است میتوان به ساده و روان بودن شعر پی برد.
تبه کردم جوانی تا کنم خوش زندگانی را
چه سود از زندگانی چون تبه کردم جوانـی را
به قطع رشته جان عهد بستم بارها با خود
به من آموخت گیتی، سست عهدی، سخت جانی را
بجوید عمر جاویدان هر آنکو همچو من بیند
به یک شام فـراق، اندوه عمـر جاودانی را
کی آگه می شود از روزگار تلخ ناکامـان
کسی کو گسترد هر شب، بساط کامرانی را
به دامان خون دل از دیده افشاندن کجا داند
به ساغر آنکه می ریزد شراب ارغوانـی را
وفا و مهــر کی دارد حبیبا آنکه می خواند
به اسم ابلهـی رسم وفـا و مهـربانی را
از دیگر فعالیتهای وی در زمینه پژوهش، نگارش مقالاتی دربارۀ کتاب و کتابخانهها، بانیان و واقفان کتابخانههای عمومی، کتابدوستان، کتابفروشان، چاپخانهداران و گروههایی از این قبیل بود که بهتدریج و در طول ۶۳ سال در مجلات، نشریات و کتابها به طور متفرق به چاپ رسیده است، مجموعه این مقالات به صورت کتاب توسط سیدعلی آل داود در ۱۳۹۴خورشیدی به چاپ رسیده است. بخش نخست این کتاب «گزیده نوشتهها دربارۀ کتابشناسان و کتابدوستان» و حاوی ۲۴ مطلب است. منبع این بخش یا مقالات یغمایی در مجلۀ یغما یا از سخنرانی های وی در رادیو ایران از میانه های سال ۱۳۴۱ است. قسمت دوم این بخش تکههایی از خاطرات یغمایی است که با این موضوعات در ارتباط بوده است. بخش دوم با عنوان «کتابشناسی و کتابخانه»، دربردارندۀ ۲۶ مقاله و نوشته کوتاه و بلند که بخشی از آن در خصوص کتابخانههای شناختهشده در ایران یا خارج از کشور است. این بخش با گزارشی درباره کتابخانۀ حبیب یغمایی در خور و بیابانک و اساسنامۀ آن پایان یافته است. علاوه بر این یغمایی در بسیاری از حوزه های پژوهشی و تحقیقی در مقوله ادبیات، تاریخ و شعر صاحب نظر و اثر است و آثار و تألیفاتی دارد، از جمله در سه زمینه متنشناسی، تصحیح متن و فهرست نگاری، آثار مفیدی از او برجای مانده است. از جمله برخی از این آثار میتوان به تاریخ جندق و بیابانک، یادبودنامه تقی زاده، رسالهای درقافیه، سرنوشت دخمه ارغوان و… اشاره کرد.
درباره مجله یغما
این روزنامهنگار توانا پیش از شروع کار مجله یغما، تجربه انتشار مجلات مختلف را داشت، برای نمونه یک دوره سردبیر مجله نامه فرهنگستان شد و مجله آموزش و پرورش را سه سال مدیریت کرد. با این تجربیات بود که در اواخر ۱۳۲۶ خورشیدی تقاضای امتیاز مجله یغما را کرد و نخستین شماره آن در فروردین ۱۳۲۷ خورشیدی منتشر شد. این مجله آموزنده در مدت ۳۱ سال در ۳۶۶ شماره انتشار یافت. بدون شک بزرگترین خدمت حبیب یغمایی به زبان فارسی و حوزه پژوهشهای ایرانی، چاپ و نشر مرتب این مجله بود. یغمایی در دورهای میزیست که تحولات سیاسی گستردهای در تاریخ معاصر ایران رقم خورده و این تحولات در آثار وی منعکس شده بود. بسته بودن فضای سیاسی دوره رضاخان در آثار یغمایی قابل توجه است. او در تلاش بود تا با مجله «یغما»، تاریخ و ادبیات ایران را حفظ کند. نویسندگان و ادیبان برجستهای چون مجتبی مینوی، جلالالدین همایی، محیط طباطبایی، دکتر محمد معین، حسین سعادت نوری و باستانی پاریزی نتایج تحقیقات خود را در مجلهٔ یغما منتشر میکردند. همچنین مجله یغما به جز مقولات سیاسی، اجتماعی و تاریخی از نظر درج مقالات پژوهشی پیرامون موضوعات ایرانشناسی و خاطرات رجال سیاسی معاصر نیز می کوشید و به ویژه ثبت خاطرات افرادی چون دوستعلی خان معیرالممالک که به تشویق یغمایی دست به تدوین و نشر خاطرات خود زده اثر شایسته ای در روشن شدن اذهان درباره حوادث سیاسی سده پیش و دوره قاجاریه داشته است.
خاموشی
سرانجام این محقق فرهیخته در ۲۴ اردیبهشت ۱۳۶۳ خورشیدی دیده از جهان فروبست و در زادگاهش خور و بیابانک به خاک سپرده شد.
منبع: ایرنا