
ميراث مكتوب – فهرست نسخه هاي خطي کتابخانه مجلس شوراي اسلامي (جلد 49)، تأليف سيد جعفر اشکوري
تهران: کتابخانه، موزه ومرکز اسناد کتابخانه مجلس شوراي اسلامي، 1391، 278ص، وزيري.
ترديدي نيست که با انتشار يک فهرست براي نسخه هاي خطي يک کتابخانه يا مجموعهاي، ضمن اينکه به لحاظ مواد پژوهش و تحقيق، سرچشمهاي از دانش و زمينهها و افقها و بسترهاي جديد مطالعاتي بر روي دانش پژوهان ايجاد ميگردد،به لحاظ معنوي هم برقع از روي آثار غبارگرفته دهها، بلکه صدها انديشمند فرهيخته، برگرفته ميشود؛ چه بسيار شخصيت هاي علمي برجسته که نام و نشاني از آنها در تاريخ برجاي نمانده، جز همين آثاري که دست تقدير آنها را به سلامت به دست ما رسانده است؛ به نظر ميرسد کاري که فهرست نگار مي کند، بي شباهت به کار اميرالمؤمنين عليه السلام در حفر پر زحمتِ چاهي و رسيدن به آب و وقف آن بر مسلمين نيست؛ خدمتي که يک فهرست نگار به جامعه پژوهش مي کند، حقيقتاً از جنس ديگري است.
به راستي هر ميزان درباره جايگاه و ارزش حرفه فهرست نگاري نسخ خطي ـ که به حق مادر پژوهش ها لقب گرفته است ـ سخن گفته شود، بي شک و شبهه کم گفته شده است. به قول استاد دکتر جعفريان: «ما بايد فهرست خواني را ميان پژوهشگران جا بيندازيم، ما بايد کاري کنيم، تمامي پژوهشگران در همه رشتهها، با انتشار يک فهرست براي نسخ خطي، حتماً دقايقي آن را به دست گيرند ولو به صورت تورّق اطلاعات آنها را ببينند …». حقيقتاً کلام نغر و درستي است، چرا که نسخه خطي، يک مؤلفهاي ميان رشتهاي است و مطالعه اين آثار براي کساني که در حوزههاي مختلف علوم اسلامي و انساني، بخصوص در مطالعات تاريخي تحقيق مي کنند، يک ضرورت اجتناب ناپذير است. بي شبهه، بسياري از حلقه هاي مفقوده تاريخي، حوزههاي مطالعاتي نو، موضوعات جديد، نايافتهها ناگفتهها، تازهها و همه و همه از دل همين آثار بيرون ميآيد.
در ادامه سلسله فهرست هاي نسخ خطي کتابخانه مجلس شوراي اسلامي که اخيراً منتشر گرديده است، فهرست جلد چهل و نهم آن کتابخانه عامره است که از سوي دانشمند گرانمايه و محقق پرتلاش، جناب آقاي سيد جعفر حسيني اشکوري نگارش يافته است. بناي راقم بر معرفي و نقد و بررسي اين فهرست نيست، بلکه صرفاً عرض يک خسته نباشید به ايشان و تبريک انتشار اين اثر ارزنده و يادآوري چند نکته است.
کساني که با جايگاه خطير اين نوع آثار آشنا هستند، به خوبي ميدانند، فهرستنگاري نسخ خطي، يک فرايند نسبتاً پيچيده و دشوار است؛ فهرستنگاري نسخ خطي، در جاي خود گفته شده است که پيشنيازهاي فراواني را، بخصوص در زمينه علوم اسلامي و عربيت نيازمند است و اصولاً ارزش هر فهرستي به ميزان آشنايي مفهرس به همين پيش نيازهاست. به هر تقدير فرايند شناسايي نام اثر، نام پديدآور، استخراج مؤلفههاي ديگر و اتقان و اطمينان آن ها بر اساس منابع کتابشناختي، خوانشِ پرمشقّتِ برافزودهها و يادداشتهاي پشتنسخهاي و ديگر ويژگيهاي نسخهشناختي و ثبت آنها در فهرست و خلاصه روند نگارش يک جلد فهرست با خون دلهايي همراه است و تنها کساني که دستي بر آتش دارند و اين حوزه را تجربه و لمس کردهاند ميدانند يک فهرستنگار، در نگارش يک فهرست با چه مشکلاتي پنجه نرم مي کند.
همانطور که اشاره گرديد، غرض از نگارش اين يادداشت کوتاه، نه معرفي فهرست، بلکه بيشتر توجه دادن پژوهشگران به اين نکته است که صرف نظر از آثاري که بين الدفتين معرفي ميشوند و طبيعتاً ساختار اصلي هر فهرستي را تشکيل ميدهند؛ هر چند آثار منحصر بفرد و تازهياب نيز ميتوان در ميان آثار معرفي شده يافت، مانند همين نسخه خاطرات برهان السلطنه دارايي متخلص به برهان، از احفاد عبدالله ميرزا دارا (پسر يازدهم فتحعلي شاه قاجار) که ترديدي نيست گنجينهاي ارزشمند و منحصر بفرد از تاريخ شهر زنجان در سالهاي 1324-1325 شمسي (زمان حکومت پيشهوري در آذربايجان) است؛ اما در کنار اينها، نکاتي نغز در موضوعاتِ ديني، علمي، تاريخي، اجتماعي، سياسي، طبيعي، ادبي، اخلاقي، پزشکي، تراجم و … کاملاً منحصر بفرد و گاه بسيار مهم و نفيس نيز ديده ميشوند که در صفحاتِ آغازين و مياني و انجامين نسخهها نگاشته شده است؛ دادههايي که به يادداشتهاي پشت نسخهاي يا برافزودهها شهرت دارند.از آنجايي که بر پايه يک سنت ديرين بين مالکان نسخ، يادداشت نويسي بر پشت نسخهها، بر ثبت دادههاي مهم و ارزشمند استوار بوده است، بر اين اساس بر پژوهشگران جوان بايسته است، در قالبهاي فردي يا جمعي، يادداشتهاي ثبت شده بر روي جلد، حاشيه، هامش، صفحاتِ آغازين، مياني و انجامين نسخههاي خطي در ايران يا ديگر کشورها را با استفاده از فهرستهاي موجود و دادههاي آنها در بخش نسخهشناسي را در يک بانک دادهها ثبت و تا با آناليز و تجزيه، اين دادههاي پراکنده ولي ارزشمند و نفيس را، به نحوي علمي و روششناسانه وارد چرخه پژوهش کنند.
خوشبختانه با اينکه در اين اثر 400 نسخه خطي به زبانهاي عربي، فارسي، ترکي و کردي، مشتمل بر شمارههاي 17710-18100 به صورت توصيفي معرّفي شدهاند و طبيعتاً بايستي در مجال و فرصت ديگري به نقد و بررسي اين اثر پرداخته شود، اما راقم در لحظاتي که توفيق داشتم اين اثر ارزنده را تورقي اجمالي نمايم، متفطّن همين جنبه توجه درخور تقدير مفهرس گرانمايه در ثبتِ دقيق دادهها و يادداشتهاي پشت نسخهاي بودم، نکته ارزندهاي که به گمان راقم در امر خطير فهرستنگاري کمتر مورد توجه فهرستنگاران عزيز قرار ميگيرد.
با اينکه راقم در اين نوشتار کوتاه، بنايي بر معرفي يا احياناً نقد فهرست حاضر ندارد، اما شايد ذکر يک نکته به صورت عمومي، آن هم به بهانه انتشار اين فهرست، خالي از لطف نباشد. آن اينکه،حال که فهرستنگاران عزيز، پس از ماهها تلاش طاقت فرسا، مقدمهاي براي کارستان خويش مينويسند، از آنجا که بر پايه سنت ديرين نگارش، مقدمه اثر، بايستي آئينهاي از انعکاس نتايج بدست آمده از جاي جاي اثر باشد و در واقع مهمترين بخش اثر به شمار ميرود،چقدر خوب و مغتنم است، عزيزان چکيدهاي از محتواي اثر را در مقدمه خويش بياورند، براي نمونه درباره تعداد عناوين، تعداد پديدآوران و موضوعات يا درباره تاريخ نسخهها، يا مجموعهاي که فهرست کردهاند، متعلق به چه فرد يا خانداني بوده است، يا اينکه تعداد نسخههاي عربي، فارسي، ترکي و کردي و يا ليستي از آثاري که شايسته تصحيح است يا احياناً نکتههايي درباره آنها، يا اشاره به نسخههاي کهن، يا دادهها و تازههايي که به نظر منحصر بفرد هستند يا آثاري که علي رغم تلاش فهرستنگار، همچنان مجهول مانده، براي تشويق نسل جوان ذکر شود تا براي شناسايي آثار تلاش نمايند و …. ثبت نمايند؛ حتي به گمان راقم، اگر براي فهرستنگاران گرامي مقدور باشد، ذکر آمارها، نمودارها و يا تحليلهاي آماري و امثالهم اينها کارهاي ارزشمندي هستند که شايد بتوانند گوشهاي از زحماتِ عزيزان را نشان دهند و بدون ترديد در علميت بخشي به اثر تأثير بسزايي خواهد داشت. به هر تقدير دوره ما به عصر اطلاع رساني و سرعت اطلاعات شهرت دارد و به زعم راقم، اگر مفهرسان عزيز، يک هفته هم براي مقدمه اين نوع آثار، در آناليز دادههاي اثر خود، فرصتي کنار بگذارند، جايي دوري نرفته است و اين تحليل دادهها، بدون ترديد در روان سازي دستيابي پژوهشگران جوان، که چندان با اين نوع آثار آشنايي عميق ندارند، پرتأثير خواهد بود، ان شاء الله.
براي فهرستنگار محترم، جناب آقاي سيد جعفر اشکوري ـ که با پژوهشهاي ارزشمند خويش در حوزه تراثي، بر گردن تمامي پژوهشگران متون کهن، حقي تام دارندـ ضمن تبريک انتشار اين اثر، بهترينها را برايشان آرزو ميکنيم.
تهران: کتابخانه، موزه ومرکز اسناد کتابخانه مجلس شوراي اسلامي، 1391، 278ص، وزيري.
ترديدي نيست که با انتشار يک فهرست براي نسخه هاي خطي يک کتابخانه يا مجموعهاي، ضمن اينکه به لحاظ مواد پژوهش و تحقيق، سرچشمهاي از دانش و زمينهها و افقها و بسترهاي جديد مطالعاتي بر روي دانش پژوهان ايجاد ميگردد،به لحاظ معنوي هم برقع از روي آثار غبارگرفته دهها، بلکه صدها انديشمند فرهيخته، برگرفته ميشود؛ چه بسيار شخصيت هاي علمي برجسته که نام و نشاني از آنها در تاريخ برجاي نمانده، جز همين آثاري که دست تقدير آنها را به سلامت به دست ما رسانده است؛ به نظر ميرسد کاري که فهرست نگار مي کند، بي شباهت به کار اميرالمؤمنين عليه السلام در حفر پر زحمتِ چاهي و رسيدن به آب و وقف آن بر مسلمين نيست؛ خدمتي که يک فهرست نگار به جامعه پژوهش مي کند، حقيقتاً از جنس ديگري است.
به راستي هر ميزان درباره جايگاه و ارزش حرفه فهرست نگاري نسخ خطي ـ که به حق مادر پژوهش ها لقب گرفته است ـ سخن گفته شود، بي شک و شبهه کم گفته شده است. به قول استاد دکتر جعفريان: «ما بايد فهرست خواني را ميان پژوهشگران جا بيندازيم، ما بايد کاري کنيم، تمامي پژوهشگران در همه رشتهها، با انتشار يک فهرست براي نسخ خطي، حتماً دقايقي آن را به دست گيرند ولو به صورت تورّق اطلاعات آنها را ببينند …». حقيقتاً کلام نغر و درستي است، چرا که نسخه خطي، يک مؤلفهاي ميان رشتهاي است و مطالعه اين آثار براي کساني که در حوزههاي مختلف علوم اسلامي و انساني، بخصوص در مطالعات تاريخي تحقيق مي کنند، يک ضرورت اجتناب ناپذير است. بي شبهه، بسياري از حلقه هاي مفقوده تاريخي، حوزههاي مطالعاتي نو، موضوعات جديد، نايافتهها ناگفتهها، تازهها و همه و همه از دل همين آثار بيرون ميآيد.
در ادامه سلسله فهرست هاي نسخ خطي کتابخانه مجلس شوراي اسلامي که اخيراً منتشر گرديده است، فهرست جلد چهل و نهم آن کتابخانه عامره است که از سوي دانشمند گرانمايه و محقق پرتلاش، جناب آقاي سيد جعفر حسيني اشکوري نگارش يافته است. بناي راقم بر معرفي و نقد و بررسي اين فهرست نيست، بلکه صرفاً عرض يک خسته نباشید به ايشان و تبريک انتشار اين اثر ارزنده و يادآوري چند نکته است.
کساني که با جايگاه خطير اين نوع آثار آشنا هستند، به خوبي ميدانند، فهرستنگاري نسخ خطي، يک فرايند نسبتاً پيچيده و دشوار است؛ فهرستنگاري نسخ خطي، در جاي خود گفته شده است که پيشنيازهاي فراواني را، بخصوص در زمينه علوم اسلامي و عربيت نيازمند است و اصولاً ارزش هر فهرستي به ميزان آشنايي مفهرس به همين پيش نيازهاست. به هر تقدير فرايند شناسايي نام اثر، نام پديدآور، استخراج مؤلفههاي ديگر و اتقان و اطمينان آن ها بر اساس منابع کتابشناختي، خوانشِ پرمشقّتِ برافزودهها و يادداشتهاي پشتنسخهاي و ديگر ويژگيهاي نسخهشناختي و ثبت آنها در فهرست و خلاصه روند نگارش يک جلد فهرست با خون دلهايي همراه است و تنها کساني که دستي بر آتش دارند و اين حوزه را تجربه و لمس کردهاند ميدانند يک فهرستنگار، در نگارش يک فهرست با چه مشکلاتي پنجه نرم مي کند.
همانطور که اشاره گرديد، غرض از نگارش اين يادداشت کوتاه، نه معرفي فهرست، بلکه بيشتر توجه دادن پژوهشگران به اين نکته است که صرف نظر از آثاري که بين الدفتين معرفي ميشوند و طبيعتاً ساختار اصلي هر فهرستي را تشکيل ميدهند؛ هر چند آثار منحصر بفرد و تازهياب نيز ميتوان در ميان آثار معرفي شده يافت، مانند همين نسخه خاطرات برهان السلطنه دارايي متخلص به برهان، از احفاد عبدالله ميرزا دارا (پسر يازدهم فتحعلي شاه قاجار) که ترديدي نيست گنجينهاي ارزشمند و منحصر بفرد از تاريخ شهر زنجان در سالهاي 1324-1325 شمسي (زمان حکومت پيشهوري در آذربايجان) است؛ اما در کنار اينها، نکاتي نغز در موضوعاتِ ديني، علمي، تاريخي، اجتماعي، سياسي، طبيعي، ادبي، اخلاقي، پزشکي، تراجم و … کاملاً منحصر بفرد و گاه بسيار مهم و نفيس نيز ديده ميشوند که در صفحاتِ آغازين و مياني و انجامين نسخهها نگاشته شده است؛ دادههايي که به يادداشتهاي پشت نسخهاي يا برافزودهها شهرت دارند.از آنجايي که بر پايه يک سنت ديرين بين مالکان نسخ، يادداشت نويسي بر پشت نسخهها، بر ثبت دادههاي مهم و ارزشمند استوار بوده است، بر اين اساس بر پژوهشگران جوان بايسته است، در قالبهاي فردي يا جمعي، يادداشتهاي ثبت شده بر روي جلد، حاشيه، هامش، صفحاتِ آغازين، مياني و انجامين نسخههاي خطي در ايران يا ديگر کشورها را با استفاده از فهرستهاي موجود و دادههاي آنها در بخش نسخهشناسي را در يک بانک دادهها ثبت و تا با آناليز و تجزيه، اين دادههاي پراکنده ولي ارزشمند و نفيس را، به نحوي علمي و روششناسانه وارد چرخه پژوهش کنند.
خوشبختانه با اينکه در اين اثر 400 نسخه خطي به زبانهاي عربي، فارسي، ترکي و کردي، مشتمل بر شمارههاي 17710-18100 به صورت توصيفي معرّفي شدهاند و طبيعتاً بايستي در مجال و فرصت ديگري به نقد و بررسي اين اثر پرداخته شود، اما راقم در لحظاتي که توفيق داشتم اين اثر ارزنده را تورقي اجمالي نمايم، متفطّن همين جنبه توجه درخور تقدير مفهرس گرانمايه در ثبتِ دقيق دادهها و يادداشتهاي پشت نسخهاي بودم، نکته ارزندهاي که به گمان راقم در امر خطير فهرستنگاري کمتر مورد توجه فهرستنگاران عزيز قرار ميگيرد.
با اينکه راقم در اين نوشتار کوتاه، بنايي بر معرفي يا احياناً نقد فهرست حاضر ندارد، اما شايد ذکر يک نکته به صورت عمومي، آن هم به بهانه انتشار اين فهرست، خالي از لطف نباشد. آن اينکه،حال که فهرستنگاران عزيز، پس از ماهها تلاش طاقت فرسا، مقدمهاي براي کارستان خويش مينويسند، از آنجا که بر پايه سنت ديرين نگارش، مقدمه اثر، بايستي آئينهاي از انعکاس نتايج بدست آمده از جاي جاي اثر باشد و در واقع مهمترين بخش اثر به شمار ميرود،چقدر خوب و مغتنم است، عزيزان چکيدهاي از محتواي اثر را در مقدمه خويش بياورند، براي نمونه درباره تعداد عناوين، تعداد پديدآوران و موضوعات يا درباره تاريخ نسخهها، يا مجموعهاي که فهرست کردهاند، متعلق به چه فرد يا خانداني بوده است، يا اينکه تعداد نسخههاي عربي، فارسي، ترکي و کردي و يا ليستي از آثاري که شايسته تصحيح است يا احياناً نکتههايي درباره آنها، يا اشاره به نسخههاي کهن، يا دادهها و تازههايي که به نظر منحصر بفرد هستند يا آثاري که علي رغم تلاش فهرستنگار، همچنان مجهول مانده، براي تشويق نسل جوان ذکر شود تا براي شناسايي آثار تلاش نمايند و …. ثبت نمايند؛ حتي به گمان راقم، اگر براي فهرستنگاران گرامي مقدور باشد، ذکر آمارها، نمودارها و يا تحليلهاي آماري و امثالهم اينها کارهاي ارزشمندي هستند که شايد بتوانند گوشهاي از زحماتِ عزيزان را نشان دهند و بدون ترديد در علميت بخشي به اثر تأثير بسزايي خواهد داشت. به هر تقدير دوره ما به عصر اطلاع رساني و سرعت اطلاعات شهرت دارد و به زعم راقم، اگر مفهرسان عزيز، يک هفته هم براي مقدمه اين نوع آثار، در آناليز دادههاي اثر خود، فرصتي کنار بگذارند، جايي دوري نرفته است و اين تحليل دادهها، بدون ترديد در روان سازي دستيابي پژوهشگران جوان، که چندان با اين نوع آثار آشنايي عميق ندارند، پرتأثير خواهد بود، ان شاء الله.
براي فهرستنگار محترم، جناب آقاي سيد جعفر اشکوري ـ که با پژوهشهاي ارزشمند خويش در حوزه تراثي، بر گردن تمامي پژوهشگران متون کهن، حقي تام دارندـ ضمن تبريک انتشار اين اثر، بهترينها را برايشان آرزو ميکنيم.
حسين متقي
منبع: بساتين