میراث مکتوب- کتاب «جستاری در مذهب اسماعیلی فردوسی (و بیستوسه گفتار دیگر از شاهنامهشناسان دربارۀ دین و مذهب فردوسی)» تدوین حمیدرضا اردستانی رستمی، در 547 صفحه از سوی انتشارات نگاه معاصر منتشر شد.
آنچه در این کتاب آمده، مجموعهای از گفتارها دربارۀ دین و مذهب فردوسی است که در دورۀ معاصر (تقریباً صد سال اخیر) از زبان فردوسیپژوهان بازگفته شده است. آنچه از این نوشتارها برمیآید، چنین است که پیوسته پژوهشگران به چیستی و دین و مذهب فردوسی توجه داشتهاند و کمتر پژوهندهای مشاهده میشود که از بینش دینی و مذهبی فردوسی پرسش نکرده باشد؛ از اینرو این نکته پیش میآید که چرا باید پژوهندگان یک اثر حماسی به این اندازه به دین و مذهب سرایندۀ آن اثر توجه داشته باشند؟ بهراستی چه پیوندی است است میان حماسۀ فردوسی و دین و مذهب وی که پیوسته از نگرش دینی و مذهبی او پرسیدهاند؟
گاهی این نکته که بهراستی سخنگفتن از دین و کیش فردوسی، اساساً چه مشکلی را میگشاید و چه یاریای به شناخت شاهنامه میرساند؟ از سوی برخی از منتقدان مورد سرزنش قرار گرفته است. پاسخ به این گروه که بیشتر فریفتۀ زیباییهای ادبی بهحق شاهنامه هستند و خویشکاریهای دیگر این اثر در فرهنگ ایران را چندان مهم نمیدانند؛ این خواهد بود که شناخت دین و مذهب فردوسی، چیستی اندیشۀ ایرانیان پیشرو آن قرنها را روشن میکند که البته این مسئله برای کسانی که صرفاً میخواهند از یک متن ادبی لذت ببرند و به زیباییهای هنری اثر سرگرم باشند، موضوعی مهم نخواهد بود؛ اما دغدغهمندانی که سیر تحول فکری ایرانیان، تاریخ علوم عقلی در ایران، چگونگی افتادن در ابتذال خردستیزی و علل توسعهنیافتگی ایران را جستجو میکنند و از سرگشتگیهای فکری و تناقض در کردار ایرانی به تنگ آمدهاند، قطعاً شناخت برآمیختگی اندیشۀ ملیگرایانه و مذهب اسماعیلی فردوسی راهگشا خواهد بود.
فردوسی از یکسو در پی آن است که با ارائۀ شاهنامه به عنوان آینهای از فرهنگ ایرانی، ضعف و نقص و البته شایستگیهای این فرهنگ را بنمایاند و از سوی دیگر با درآمیختگی بخش کارآمد فرهنگ کهن ایرانی و تفکر شیعی (اسماعیلی) که خرد را اساس زیست مادی و معنوی خود ساخته است، طرحی برای زندگی ایرانیان به دست دهد. او این برآمیختگی فرهنگ کهن ایرانی و تفکر اسماعیلی را که در همان اندیشههای کهن ایران بنیاد دارد و پیکرهای اسلامی گرفته است، به زیبایی در دیباچۀ اثرش به نمایش میگذارد و این اندیشه و باور را در بن داستانهای شاهنامه میپراکند. او با آمیزش فرهنگ دیرپای ایرانی و اندیشۀ شیعی، آمیختگی دینورزی با خردگرایی، دنیاگرایی توسعهگرا و رستگاری اخلاقی یا به تعبیری دیگر، زیست اخلاقی همراه با شادی را جستجو میکند و البته چه طرحی برای زندگی در روزگار کنونی از این خوشتر.
بنابراین شناخت بنمایههای اندیشۀ شاعر در توضیح و تحلیل ادبیت متن شاهنامه بایسته است و نمیتوان فارغ از علت و انگیزۀ سرایندۀ متن، به نتیجۀ چندان درستی از تحلیل متن رسید؛ از اینرو در بخش نخست این کتاب، نگارنده بر آن بوده که بینش مذهبی فردوسی را بررسی کند و در این راه از دیباچه به صورت ویژه و دیگر بخشهای شاهنامه یاری بگیرد و در نهایت فردوسی را به عنوان شاعری اسماعیلیمذهب بشناساند.
در بخش دوم کتاب، بیستوسه گفتار از (تئودور نولدکه تا محمد دهقانی) آنچه دربارۀ دین و مذهب فردوسی گفتهاند، آورده شده تا خواننده در یک مجموعه، تقریباً همۀ سخنان پژوهندگان شاهنامه را در اینباره ببیند و درنگ کند. دربارۀ این بخش، این نکته گفتنی است که ترتیب قرارگرفتن جستار بر اساس زمان نگارش هر گفتار بوده و از همینرو جستارهایی مانند آنچه نولدکه، رضازادۀ شفق، رجایی بخارایی، شیرانی، محیط طباطبایی و شاپور شهبازی، در آغاز با رعایت زمان نگارش آنها آورده شده است. از سوی دیگر تناسب موضوعی مقالهها نیز مدنظر بوده است؛ یعنی جستارهایی که نویسندگان در آنها فردوسی را به پیروی از مهدوی دامغانی، شیعۀ دوازدهامامی دانستهاند، پیدرپی آورده شده است. البته پس از نقل مقالۀ مهدوی دامغانی، مقالهای آورده شده که انصاری به نقد سخن مهدوی دامغانی پرداخته است. در دستهای دیگر از گفتارها، مقالۀ زریاب خویی دربارۀ اسماعیلی بودن فردوسی و کسانی دیگر چون ریاحی و جوینی آمده که دیدگاه زریاب خویی را دربارۀ مذهب فردوسی پذیرفتهاند. در گفتار نویسندگانی چون ابوالحسنی و امین، از منابع قدیم که در آن فردوسی را شیعه دانستهاند، سخن رفته است. دوستخواه نیز در گفتاری نگاه خردورزانۀ فردوسی را به دین نشان میدهد و رزمجو هم ضمن سخنگفتن از جهانبینی توحیدی فردوسی، میکوشد اعتقاد به اصول دین را نزد شاعر نشان دهد. گفتاری نیز از شمیسا آمده و به نظر میرسد او فردوسی را شیعهای ناسره و بیشتر بر دین زرتشتی میشناسد. در پی این جستار، دو گفتار از محیط طباطبایی و آیدنلو آمده که پیش از سخنان شمیسا منتشر شدهاند؛ اما از آنجا که در آن به آرایی همانند شمیسا دربارۀ مذهب فردوسی پاسخ دادهاند، پس از گفتار مربوط به شمیسا آمده است. در پی این بحث گفتاری از خطیبی آمده که در آن، او فردوسی را برخلاف بعضی شاهنامهشناسان دیگر، شیعهای اهل مدارا و به دور از هرگونه تعصبی میداند. نوشتار پایانی این بخش نیز سخنانی کوتاه از شاهنامهشناسان و پژوهندگان دربارۀ دین و مذهب فردوسی است.
فهرست مطالب کتاب:
پیشگفتار
بخش نخست (جستاری در مذهب اسماعیلی فردوسی):
حمیدرضا اردستانی رستمی: «چرا باید فردوسی را اسماعیلیمذهب بدانیم؟»
1. آرای گذشتگان دربارۀ مذهب فردوسی و بررسی آنها
2. شکلگیری اسماعیلیان در تاریخ اسلام
3. چرا میتوان فردوسی را اسماعیلیمذهب پنداشت؟
پینوشتها
کتابنمای بخش نخست
بخش دوم (بیستوسه گفتار از شاهنامهشناسان دربارۀ دین و مذهب فردوسی)
1. تئودور نولدکه: تحقیق و تتبع در دین فردوسی
2. صادق رضازادۀ شفق: فردوسی از لحاظ دینی
3. احمدعلی رجایی بخارایی: مذهب فردوسی
4. حافظ محمودخان شیرانی: مذهب فردوسی
5. محمد محیط طباطبایی: اعتقاد مذهبی فردوسی (فردوسی مسلمان است)
6. علیرضا شاپور شهبازی: دین فردوسی
7. احمد مهدوی دامغانی: مذهب فردوسی
8. حسن انصاری: نکتهای دربارۀ مذهب فردوسی
9. جلال خالقی مطلق: دین شاعر و مذهب او
10. محمود امیدسالار: اظهارات صریح و ضمنی فردوسی در باب مذهبش
11. منصور رستگار فسایی: علی (ع) و خاندانش در شاهنامۀ فردوسی و حماسههای ملی
12. عباس زریاب خویی: نگاهی تازه به مقدمۀ شاهنامه
13. محمدامین ریاحی: بینش دینی فردوسی
14. عزیزالله جوینی: سخنی در مذهب فردوسی
15. علی ابوالحسنی: شهرت فردوسی به تشیع
16. سیدحسن امین: مذهب فردوسی
17. جلیل دوستخواه: باور دینی و گرایش مذهبی فردوسی
18. حسین رزمجو: جهانبینی توحیدی فردوسی
19. سیروس شمیسا: دین فردوسی
20. محمد محیط طباطبایی: اعتقاد مذهبی فردوسی (آیا فردوسی زرتشتی بود؟)
21. سجاد آیدنلو: اثبات یکی از بدیهیات شاهنامهشناسی
22. ابوالفضل خطیبی: گرایش مذهبی فردوسی: تعصب یا تساهل؟
23. سخنان کوتاه شاهنامهشناسان در دین و مذهب فردوسی
کتابنمای بخش دوم