میراث مکتوب- کتاب «جریانشناسی عرفان ابنعربی در ادب فارسی» اثر مهدی حیدری، عضو هیئت علمی دانشگاه یزد، با مقدمه دکتر سیدحسین نصر، برای نخستین بار توسط انتشارات مولی چاپ و منتشر شد.
عرفان گنجینهای بیکران برای فرهنگ بشر است. بیشک این دستگاه ارزشمند در جغرافیا و تاریخ ایران ثمرات زیادی داشته که تمدن امروز به نتایج آن نیازی وافر دارد. عرفان اسلامی از آغاز تا به امروز تحولات زیادی را سپری کرده و ادوار مختلفی را پشت سرگذاشته است. در زمانهای گوناگون، ظهور برخی اشخاص جریانساز، موجب شکلگیری مکتبهای متمایزی با مشخصات خاص خود شده که برخی از این مکاتب تأثیر گستردۀ مکانی و زمانی بر عارفان مسلمان در نواحی مختلف و قرون گوناگون برجای گذاشته است.
یکی از مهمترین این مکاتب، عرفان ابنعربی است که از زمان ظهورش، تصوف اسلامی را تحت تأثیر قرار داد و همۀ جریانهای پیشین را در مناطق اسلامی از جمله ایران تحت سیطرۀ خویش گرفت. این مکتب، منسجم و در قالب زبان، ادب و فکری خاص در قرون متمادی و با زیرشاخههای متفاوت به حیات خویش ادامه داده و ادیبان و عارفان معناگرا و صورتگرای ایرانی را به خود جذب کرده است.
مهدی حیدری در کتاب خود با عنوان «جریانشناسی عرفان ابنعربی در ادب فارسی» به ترسیم اصول و فراز و نشیبهای مکتب ابنعربی در حوزۀ زبان و ادبیات فارسی پرداخته است.
او در بخشی از مقدمۀ این کتاب مینویسد: «با توجه به تأثیرپذیری برخی عارفان و ادیبان نامدار ایرانی از مکتب شیخ اکبر، بررسی و تحلیل عناصر عرفان محییالدین در آثار هر یک از آنها به صورت مفصل ضروری است و با وجود چند رسالۀ منفرد در اینباره، هنوز جای بررسی دقیق در آثار ادیبان وحدت وجودی در ادب فارسی خالی به نظر میرسد. با این همه، نیاز به ترسیم طرحی کلی و جریانشناسانه و منطبق بر اصول فکری و ادبی از همۀ مؤلفان وحدت وجودی در ادب فارسی احساس میشود؛ طرحی که در عین جامعیت، جزئیات استعارات و اصطلاحات عرفان محییالدین و تحولات آنها و همچنین کیفیت ارتباط زیرشاخههای این جریانها را با یکدیگر و با جریان اصلی بررسی کند».
کتاب «جریانشناسی عرفان ابنعربی در ادب فارسی» به دنبال نشان دادن ارتباط ابنعربی با هر یک از شاعران و ادیبان ایرانی به صورت مستقل و منفرد نیست، بلکه درصدد آن است تا پیوستگی اعضای این مکتب را به عنوان یک جریان بررسی و عناصر مشترک و متفاوت آثار آن را تحلیل و سهم افکار ایرانی را در ابتکارات ادبی محییالدینی مشخص کند.
نویسنده معتقد است این موضوع در حیطۀ ادبی مورد نظر وی به صورت مفصل و جریانشناسانه، پیشینهای ندارد، هر چند محققان برجستهای جسته و گریخته به ایرانیان متأثر از مکتب ابنعربی اشاره کردهاند. بهعنوان مثال دکتر زرینکوب در دو کتاب «دنبالۀ جستجو در تصوف ایران» و «ارزش میراث صوفیه»، دکتر شفیعیکدکنی در کتاب «زبان شعر در نثر صوفیه»، دکتر جهانگیری در بخش سوم از کتاب «محییالدین ابنعربی»، دکتر نصر و ویلیام چیتیک در مقالات متعددی و نجیب مایل هروی در برخی از مقدمات آثار ابنعربی، بدین موضوع پرداختهاند که در این کتاب از این آثار استفاده شده است.
به گفته مهدی حیدری، در حالی که بررسیهای پیش از این غالباً صبغۀ تاریخی داشته و تنها آشنایی کوتاهی با اسامی برخی شاعران و ادیبان متأثر از افکار ابنعربی ارائه میکند، در تألیف وی، مبحث ایرانیان متأثر از مکتب ابنعربی به صورت سلسلهوار، جریانشناسانه و به صورت گسترده مطرح و تغییر و تحول عناصر عرفان محییالدینی با تفصیل بیشتر در آثار شاعران و نویسندگان پارسیزبان بررسی شده است.
چهبسا در مطالب فصلهای کتاب نوعی تکرار مشاهده شود اما نویسنده بر آن است که با توجه به هدف این نوشتار، یعنی نشان دادن تحولات اصطلاحات و استعارات مکتب ابنعربی در ادبیات فارسی، ناگزیر از تحلیل نمونههای متفاوت و مشابه کاربرد این مفاهیم بوده است؛ چرا که دقت در این نمونهها نتایج مهمی در چگونگی سیر عناصر عرفان محییالدین در ادب فارسی دربردارد.
بدنۀ اصلی این پژوهش شامل دو بخش است. بخش نخست، جریانهای موجود در ادبیات عرفانی ایران پیش از ظهور ابنعربی و نیز چگونگی ظهور مکتب ابنعربی بررسی شده است. در بخش دوم جریانهای موجود در ادب عرفانی ایران پس از ظهور ابنعربی مورد نظر است و تا زمان جامی پیش میرود که خود نقطه عطفی است.
نویسنده در بخشی از مقدمه اثر خود نوشته است: «از آغاز تاریخ، بشر در جستجوی راهحلی برای رفع شکاف ظاهر و باطن یا صورت و معنا بوده است. در جامعۀ ما نیز گرایش مقطعی به یکی از دو طیف صورت و معنا یا جمع میان آنها در شیوههای مختلف دیده میشود. میتوان اظهار داشت که اگر چه تلاش جامی و همراهان او در جهت از بین بردن اخلاف مکاتب گذشته و جمعبندی تفکرات آنان درخور تقدیر است، اما این تلفیقگرایی شکاف میان صورت و معنا را به اعتدال نرسانده است».
وی ادامه میدهد: «تلفیق میان عقل و شهود نیز در این دوران، موجب نوعی گسیختگی نظام فکری و بههمآمیختگی شده که وجوهی از خرافهگرایی و حتی جبراندیشی از دل آن تراوش کرده است. تلاش برای رفع تمایز میان وحدت و کثرت و صورت و معنا تبدیل به نوعی آمیختگی قواعد صوری و معنوی شده؛ بدین معنا که نگاه شاعران و عارفان ایرانی از این دوره به بعد، اغلب، نگاهی وحدتگرایانه به عالم کثرت بوده؛ نگاهی که همۀ اختلافات قابل توجه در تکثرات را نادیده میگرفت و با قواعد عالم وحدت در عالم کثرت پیش میرفت».
فصول کتاب نیز بر مبنای تقسیمبندی جریانهای ادب فارسی، به معناگرا و صورتگرا شکل گرفته و تحولات آنها ارزیابی شده است.
فهرست مطالب کتاب:
مقدمه
بخش اول: جریانشناسی ادب فارسی از آغاز تا ظهور ابنعربی
جریانهای ادب عرفانی در ایران پیش از ابنعربی
مکتب ابنعربی
بخش دوم: جریانشناسی ادب پارسی پس از ابنعربی
جریان عرفان معناگرای عاشقانه متأثر از مکتب ابنعربی
جریان استدلالگرای رمزاندیش
جریان صورتگرای متأثر از مکتب ابنعربی
جریان تلفیقگرا
منابع و مأخذ
نامها