
متن كامل اين يادداشت را در ادامه مي خوانيد:
در شماره هفتم مجله فرهنگ نويسي (دي 1392)، مقالهاي با عنوان نگاهي به واژههاي جوامع احكامالنجوم منتشر شدهاست.
پس از انتشار اين مقاله دكتر يونس كرامتي در تاريخ 20/11/92 نقدِ كاملاً بجايي به اين مقاله بر روي سايت ميراث مكتوب و سايت بيروني منتشر كردند. بنده پس از خواندن اين نقد، همصدا با دكتر كرامتي، يادداشتي را ذيل آن نقد منتشر كردم. سپس، استاد ارجمند، دكتر سجادي، به فرض اينكه عرايض بنده «پاسخ» به دكتر كرامتي بودهاست يادداشت ديگري در سايتهاي پيشگفته و به حمايت از ايشان منتشر كردند. ازآنجاكه آن يادداشت كوتاه من موجب سوء برداشتهايي براي ايشان و احتمالاً ديگر خوانندگان شدهاست، براي روشن شدن مطلب چند نكته زير را به عرض ميرسانم:
1. يادداشت من «پاسخ» به نقد دكتر كرامتي نبودهاست كه هيچ، بلكه كاملاً خود را با ايشان همنظر ميبينم. بنده قبلاً در مجله گزارش ميراث مقالهاي با عنوان «درنگ بر يك فرهنگ» (ضميمة شمارة 2، تير 1391) منتشر كرده بودم و از شيوة ناپسنديدة كتابسازي و مقالهسازي انتقاد كرده بودم. يادداشت مورد بحث نيز در تأييد نقد دكتر كرامتي بودهاست. به اين صورت كه وقتي دكتر كرامتي فرموده بودند مقالة مورد بحث قبلاً جايي چاپ شدهاست و در عين حال مقالة ضعيفي نيز هست، بنده در «تأييد» اين فرمايش دكتر كرامتي نوشتم اگر اندكي بهبود در مقالة دوم نسبت به مقالة نخست ميبينيد به دليل پيشنهادهايي است كه مجله فرهنگنويسي به نويسندة مقاله دادهاست و ايشان نيز در مقالة خود آنها را اعمال كردهاند. پس همانطور كه ملاحظه ميفرماييد بنده «پاسخ» ندادهام كه بخواهد وظيفه من باشد يا نباشد.
2. مقالة «نگاهي به واژههاي جوامع احكامالنجوم» در تاريخ 5/7/1390 به دفتر مجلة فرهنگنويسي رسيده و پس از مدت كوتاهي نيز پذيرش شده و مقاله «بررسی ویژگیهای سبکی و واژگانی کتاب جوامع احکام النجوم» در بهار 1392 منتشر شدهاست. طبيعي است كه مجلة فرهنگ نويسي در سال 1390 از انتشار مقالهاي مشابه در سال 1392 بيخبر بودهاست.
3. بنده در قسمتي از يادداشت خود دربارة لغتنامه دهخدا نوشتهام كه «ناروشمند» و «نابهحق بسيار مشهور» است، و درباره فرهنگ بزرگ سخن نوشتهام كه «روشمند» و «نابهحق كمتر مشهور» است. منظور من از «نابهحق بسيار مشهور» درباره لغتنامه اين بودهاست كه شهرت اين كتاب بيش از زحمتي است كه براي آن كشيده شده و تأكيدم بر روي لغت «بسيار» بودهاست. همچنين منظورم از «نابهحق كمتر مشهور» درباره فرهنگ بزرگ سخن اين بودهاست كه شهرت اين كتاب، پس از گذشت يازده سال از تأليف آن، كمتر از زحمتي است كه براي آن كشيده شده و تأكيدم بر روي لغت «كمتر» بودهاست.
دكتر سجادي معتقدند كه بنده «دلیرانه لغتنامۀ دهخدا را مورد حمله قرار داده»ام. بنده هيچ حملهاي به لغتنامه دهخدا نكردهام؛ چه دليرانه و چه نادليرانه! درباره ناروشمندي لغتنامه دهخدا، پيش از اين، «خودِ مؤلفان لغتنامه دهخدا» بسيار سخن گفتهاند. ازجمله دكتر علياشرف صادقي («شيوههاي فرهنگنويسي در لغتنامه دهخدا»، مجلة فرهنگنويسي، شماره 2، 1388) و دكتر حسن انوري («تجربههاي فرهنگنويسي»، پژوهشهاي ايرانشناسي، ناموارة دكتر محمود افشار، جلد 20، بنياد موقوفات دكتر محمود افشار، 1389). علاوهبراين بنده چندين سال در مؤسسة لغتنامه دهخدا افتخار همكاري با مؤلفان لغتنامه دهخدا را داشتهام و هر روز، با ريزبيني خاص فرهنگنويسان، لغتنامه دهخدا را بررسي كردهام. به نظرم بررسي هرروزة تعداد زيادي از مدخلهاي لغتنامه، همكاري با تعداد زيادي از مؤلفان لغتنامه (كه نخستين منتقدان اين كتاب هستند) و چند صباحي تجربه فرهنگنويسي، اندك صلاحيتي به بنده ميدهد كه درباره آن سخن بگويم.
نكته ديگر اينكه مرحوم علامه دهخدا تنها حدود بيست درصد از لغتنامه را تأليف كردهاند و بقية آن پس از درگذشت ايشان تأليف شدهاست. پس انتقاد به لغتنامه انتقاد به مرحوم دهخدا نيست. از سوي ديگر نظر مؤلفان لغتنامه دهخدا و همچنين اغلب فرهنگنويسان كشورمان (و بنده نيز به پيروي از اين استادان)، دربارة ناروشمندي اين كتاب براي صاحبانش محترم است. همانطوركه ديگران نيز ميتوانند مدعي باشند كه لغتنامه دهخدا روشمندترين فرهنگ فارسي است و نظر آنها نيز براي صاحبانش محترم است.
4. تمامي حذفها و ويرايشهاي مقاله «نگاهي به واژههاي جوامع احكامالنجوم» پس از هماهنگي كامل با دكتر رضا فهيمي، نويسنده مقاله بودهاست و ايشان قبل از چاپ، صورت ويراسته آن را ملاحظه كردهاند. خود ايشان نيز «پيشنهاد»هاي سهگانه مجله را در مقاله اعمال كردهاند. درنتيجه مجله فرهنگنويسي به نويسنده مقاله هيچ «امر»ي نكرده و هيچ «دستور»ي ندادهاست.
5. اينكه دكتر سجادي در سايت بيروني ميفرمايند «پیداست که [ويراستار مجله فرهنگنويسي] این پاسخ را بهدستور [دكتر صادقي؟] نوشتهاست»، ابداً صحت ندارد و دكتر صادقي پس از چند روز، ظاهراً در دفتر ميراث مكتوب، براي نخستين بار نوشته بنده را خواندهاند.
6. هر كسي و در هر مقامي، اين اختيار را دارد كه به هر نقدي پاسخگو باشد و نميتوان پاسخ به نقد را فقط وظيفه نويسنده مقاله يا سردبير مجله دانست (هرچند كه بنده «پاسخي» به دكتر كرامتي ندادهام). همانطوركه بهجاي اينكه دكتر كرامتي نكتهاي بر عرايض من اضافه كنند يا از آن بكاهند، دكتر سجادي مطالبي را مرقوم داشتهاند كه بسيار پسنديده است و هيچ ايرادي نيز ندارد.
7. همانطور كه در موارد بالا نيز ميبينيد، بنده، مانند قبل، بههيچوجه درباره محتواي علمي مقاله و درستي و نادرستي مطالب مندرج در آن اظهار نظر نكردهام و اين كار را جزء وظيفههاي خود نميدانم. همچنين تكرار ميكنم كه هيچيك از فرمودههاي كاملاً بجاي دكتر كرامتي را رد نكردهام و با ايشان نيز همصدا هستم. اگر دفاعي از مقاله وجود داشته باشد دكتر رضا فهيمي (بهعنوان نويسنده مقاله) يا شايد دكتر علياشرف صادقي (بهعنوان دبير مجله)، براي پاسخگويي، شايستهتر از بنده هستند.
8. برخي خوانندگان، بهجاي پاسخ علمي، به متلكگويي و توهين به نگارنده روي آوردهاند و خوشبختانه يا متأسفانه بنده توان جواب دادن با اين لحن را ندارم. به اين دست از خوانندگان پيشنهاد ميكنم، قبل از هر توهين و متلك دوبارهاي، يكي از دو نقدي را كه به لغتنامه شدهاست و در بالا به آن اشاره كردم مطالعه فرمايند. خوشحال ميشدم اگر در پيغامهاي عليه من، فقط و فقط يك نكتة «علمي» ميديدم. از سوي ديگر، بحث اصلي (انتشار يك مقاله در دو جا) به حاشيه رانده شدهاست. درنتيجه از تمامي بزرگان بندهنوازي كه باعث تكدر خاطرشان شدهام عذرخواهي ميكنم و از ادامه اين بحث خودداري ميكنم.
…………………………………………………
اخبار مرتبط
نگاه دکتر سجادی به نقد مقاله «نگاهی به واژه های جوامع احکام النجوم»