
اینجانب که از شیفتگان نسخه پژوهی ام، با اندك بضاعت خویش، به شکل گذرا به بررسی نکاتی چند می پردازم تا آیندگان در حق ما گمان بد نبرند و خداي ناکرده نسل ما را به بلاهت یا بی اعتنایی متهم نکنند.
در این یادداشت کوتاه بر آن نیستم تا از سردبیر پیشین مجله دفاع کنم و یا به انتخاب ریاست محترم کتابخانۀ مجلس شوراي اسلامی در خصوص سردبیر جدید، انتقاد کنم و توقع داشته باشم
که به جاي پاس خاطر عزیزان داشتن، جانب فرهنگ و هنر را داشته باشند، بلکه معتقدم که هر شماره از مجله را می توان به دست تنی چند از فرهیختگان داد و به مفهوم این بیت پی برد:
در دستگاه اهل حقیقت، مجاز نیست
خورشید! را به هیچ معرّف نیاز نیست
بگذریم. مجلۀ ارزشمند نامۀ بهارستان که ستایش صدها ایران شناس برجسته و استادان نسخه پژوه را برانگیخته بود، به سردبیري آقاي نادر مطلبی کاشانی به شمارۀ بیستم نرسیده، فرجامی چون آخر شاهنامه یافت و با سردبیري آقاي سعید عریان نخستین شماره از دورۀ جدیدش در 288 صفحه همراه با ویژه نامۀ خوشنویسی در 152 صفحه در پاییز 1392 منتشر شد. در اینجا بدون ورود به حواشی مدیران و سردبیران و جز اینها، تنها به عنوان خوانند هاي علاقه مند و نسخه پژوه، برآنم تا نکاتی را فهرستوار به عرض دلسوختگان نسخه هاي خطی و کتاب برسانم.
دكتر سعيد رجب زاده در نوشتاري كه بخشي از آن را مطالعه كرديد، نگاهي دارد به دورۀ جدید مجله نامۀ بهارستان.
اين يادداشت به صورت اختصاصي در اختيار سايت مركز پژوهشي ميراث قرار گرفته است.
ادامه اين يادداشت را بر روي فايل زير بخوانيد.
…………………………………………………
نظر کاربر: ناشناس
سه شنبه 1 بهمن 1392 – 15:35
ای کاش ناقد محترم، مقایسه ای نیز میان کیفیت مقالات این شماره با دوره قبلی مجله نامه بهارستان به عمل می آورد و صرفاً به انتقاد از مسائل ظاهری مقاله اکتفا نمی کرد.
نظر کاربر: س. باقری
سه شنبه 1 بهمن 1392 – 17:21
سلام وقتی تنها ضابطه در نصب روسای کتابخانه مجلس دوستی و رفاقت یا ملاحظات سیاسی است جز این هم نمی توان انتظار داشت. به نامه بهارستان که دیگر امیدی نیست ولی ای عزیزانی که ممکن است بتوانید کاری کنید کتابخانه شماره 2 را دریابید این همان کتابخانه سناست اولین کتابخانه تخصصی ایران شناسی در کشور و غنی ترین آنها. دارند این کتابخانه را دفتری برای دیدارهای ….. فراهم می نمایند ……
نظر کاربر: منزلت
سه شنبه 1 بهمن 1392 – 17:54
نامه بهارستان بخشی از هویت فرهنگی مدیر سابق آن بود. در واقع کتابخانه مجلس حامی و بانی وی بود. مدیریتهای قبلی به رغم سلایق مختلف با قدرت از نشر این مجله حمایت می کردند. نامه بهارستان یکی از آرزوهای محقق شده استاد افشار بود که با افتخار برای آن در هر شماره مقاله می نوشت. این که مدیری بیاید و در رفتار و گفتار و عملکرد مدیر مجله ایراداتی بحق یا ناحق بگیرد و کاری به شاخصۀ فرهنگی او نداشته باشد و مجله ای وزین تغییر محتوا وشکل دهد، این جای نقد دارد. مگر می توان به این سادگی مانند کاشانی ها که سرمایه فرهنگی کتابخانه مجلس شده بودند، پرورش داد؟ کاش منتقد محترم بجای پرداختن به اشکالات ظاهری مجله جدید به این موضوع می پرداخت که جایگاه این نشر یه که در واقع صاحب امتیاز علمی و معنوی و اعتبار تاریخی آن با شخص دیگر چگونه با همان اسم ولی با هویتی متفاوت اعلام وجود می کند و چندان با آنچه تاکنون بوده نسبتی ندارد. …
نظر کاربر: ناشناس
جمعه 4 بهمن 1392 – 15:50
فقط به ظاهر امر پرداخته در حالی که محتوای آن به فراموشی سپرده شده است.
نظر کاربر: محمد افشین وفایی
چهارشنبه 2 بهمن 1392 – 17:58
نامۀ بهارستان روزگاری مایۀ آبروی ایران بود، امیدوارم اکنون مایۀ بی آبرویی نباشد.
نظر کاربر: سعيد ليان (ويراستار سابق نامهي بهارستان)
جمعه 4 بهمن 1392 – 00:42
سعيد ليان (ويراستار سابق نامهي بهارستان) جمعه 4 بهمن 1392 – 00:42 بنده دوست ندارم راجع به شمارهي جديد مجلهي نامهي بهارستان صحبت كنم. صحبت از شمارهي جديد ناگزير سخن از شمارههاي پيشين و مقايسهي دورهي جديد و دورهي قبلي را پيش ميآورد و طبيعي است كه بنده به عنوان كسي كه دو سه سالي ويراستار دورهي قبلي مجله بودهام حكم به برتري دورهي پيشين بدهم و محاسن آن را برشمارم. ولي حقيقت امر اين است كه ويراستار و سردبير مجله به آن سنجاق نميشوند كه براي خوانندگان محاسن آن را بازگو كنند و دربارهي كارهايي كه كردهاند توضيح دهند. مخاطبان مجله خود بايد آن را ارزيابي كنند. «مشك آن است كه ببويد نه آن كه عطار بگويد». و اما در مورد مطلبي كه با نام «ترقي معكوس در نامهي بهارستان» منتشر شده است: اجازه بدهيد مثالي بزنم. فرض كنيد شخصي مدعي است كه خودروي پژو بهتر از پيكان است. از او دليل اين مدعا را ميپرسيم و متوقعايم كه دلايلي از اين جنس بياورد كه مثلاً پژو سريعتر ميرود، ايمني بالاتري دارد، كممصرفتر است، هوا را كمتر آلوده ميكند، قطعات آن ديرتر خراب ميشود، در آن احساس راحتي بيشتري ميكنيد و امثال اين دلايل. اما جوابي كه ميشنويد همچو چيزي است كه: بله، آرم پژو شير است و هيبتي دارد، اما آرم پيكان زشت است و شبيه الاغ چلاق است! بنده بسيار متأسف شدم كه چنين دفاع بيمايهاي از دورهي پيشين مجله صورت گرفته است و دارم به اين نتيجه ميرسم كه شايد پژوهشگران حوزهي نسخهشناسي واقعاً تفاوت شمارهي جديد و شماره هاي قبلي را فقط در چنين چيزهايي ميبينند كه مثلاً روي جلد شمارهي جديد آرم كتابخانهي مجلس هست يا نيست! آفرين به اين دقت و تيزبيني و مويشكافي! در اين سالها كه بنده در مجلهي نامهي بهارستان كار ميكردم و من و دوست عزيزم پژمان فيروزبخش و خود آقاي نادر كاشاني يك مقاله را براي ويرايش صد بار زير و رو ميكرديم محض رضاي خدا يك نفر از ويرايش مجله تعريف نكرد. البته چرا، فقط يك بار آقاي دكتر روتا تعريفكي از ويرايش مجله كرد، والا هر كه مجله را ديد گفت كه چه قدر آراسته و پاكيزه است و دست صفحهآراي مجله درد نكند. و البته راست هم ميگفتند، دوست عزيز بنده، آقاي محسن طالبي آبكناري، واقعاً مجله را به آراستهترين صورتي آماده ميكردند، اما آيا حسن مجلهي نامهي بهارستان فقط ظاهر خوشگلش بود؟ و اشكال شمارهي جديد فقط همين ايرادات بنياسرائيلي است كه جناب رجبزاده نوشتهاند؟
نظر کاربر: مهرداد چترایی
شنبه 5 بهمن 1392 – 07:54
درود.اتفاقاً با دیدن شمارۀ اول از دورۀ جدید نامۀ بهارستان وتغییرات نادلپسند وغیر محققانۀ آن نسبت به آنچه در شماره های قبل وجود داشت تأسف بسیار خوردم. قصد بنده نه تمجید وتحسین از دقت وهنر نادر مطلبی کاشانی است ونه انکار وتقبیح اقدامات سعید عریان؛ اما فاصلۀ بسیاری هست بین این شمارۀ اخیر با شماره های پیشین ؛ هم در ظواهر آن و هم در محتوایش. شاید برای آنانکه به جزییات توجهی ندارند، نبودن «لوگو»ی کتابخانۀ مجلس بر روی جلد وجعلی بودن خوشنویسی داخل جلد وصفحه آرایی نامناسب در بیشتر صفحات ونابسامانی هایی از این دست چندان مهم نباشد ولی در چشم اهل تحقیق که دقتهای در حد وسواس گردانندگان شماره های پیشین را تجربه کرده اند، همینها وهمانندانش از نشانه های اعتبار مجله است. درباب محتوای مقالات هم نباید فقط به یکی دو مقاله این شماره تازه نگریست وقطعاً خود جناب صفری آق قلعه هم اگر مقالات را بطور کلی مقایسه کنند مطمئنم که بیش از آنچه که در جوابیه شان مرقوم فرموده اند متوجه اختلاف سطح علمی و تخصصی این شماره با شماره های پیشین خواهند شد. شاید هم «گزندگی» لحن دکتر رجب زاده به علت همین اختلاف سطح باشد.(البته بنده آن را نه گزنده که طبیعی می دانم). اما در اصل از ریاست محترم کتابخانه مجلس باید پرسید در تغییرمطلبی کاشانی وانتصاب سعید عریان چه ملاکها وضرورتی در کار بوده است؟