کد خبر:14016
پ
228429_0

تبریزیان؛ یکی از کج‌فهمان تاریخ علم است

شاید سرآمد بودن کشورمان در طب سنتی یکی از دلایل اختلاف‌نظرها در تأیید یا رد پزشکی مدرن و سنتی باشد.

میراث مکتوب- همواره یکی از موارد مورد بحث در علم پزشکی شیوه درمانی آن بوده است. شاید سرآمد بودن کشورمان در طب سنتی یکی از دلایل اختلاف‌نظرها در تایید یا رد پزشکی مدرن و سنتی باشد؛ اما تاکنون نه پزشکان مدرن که اشراف کافی بر علم خود دارند طب سنتی را نفی کرده و نه طبیان سنتی که تجربه و دانش کافی دارند منکر طب مدرن شده‌اند. حال اینکه فردی به نام عباس تبریزیان به قدری عرصه را برای خوب فراخ می‌بیند که علاوه بر ادعایش در طب اسلامی، شروع به آتش کشیدن یکی از مهم‌ترین منابع پزشکی مدرن می‌کند، ناشی از کج‌فهمی‌ها و اشتباه‌انگاری‌های خود و اطرافیانش از علم طب است.

با اعلام موضع کردن وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و حوزه علمیه در ساعات اولیه این رویداد ناهنجار فرهنگی مشخص شد که این فرد صلاحیت اعلام نظر در طب را ندارد و اصلا مجچوزی هم برای فعالیت‌هایش از سوی این وزارتخانه صادر نشده است. از طرفی مسئولان وزراتخانه‌ای هم صریحا اعلام کردند که عباس تبریزیان هیچ تاییدیه‌ای ندارد و رفتارش کورکورانه و از روی تفکر قرون وسط‌ایی خودش بوده است بنابراین محلی از اعراب نباید به این افراد داد.

یونس کرامتی مورخ علم و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در گفت‌وگویی در شروع تحلیل خود از این جریان به مشخص کردن معنای اصلی سه واژه «طب سنتی، طب ایرانی و طب اسلامی» پرداخت؛ وی معتقد است؛ «در کل یک سو تفاهم بزرگی در کاربرد اصطلاح طب اسلامی یا طب نبوی به وجود آمده است و به قدری این سو‌تفاهم رایج شده است که گاه این دو با یکدیگر اشتباه به کار برده می‌شوند و  واژه طب اسلامی غلط به کار رفته است. در کل یک فرآیندی وجود دارد به نام پزشکی یا طب اسلامی که این قطعا هدف عباس تبریزیان ارج دادن یا تایید این نوع طب نبوده است».

به گفته کرامتی؛ در گذشته برای واژه طب اسلامی طب نبوی یا طب الائمه به کار می‌بردیم که تنها تشابه آن در لفظ بوده است. در واقع طب نبوی هیچ شباهتی به طب اسلامی یا حتی طب سنتی هم نداشته است.

وی در تشریح طب نبوی می گوید: «طب ائمه در واقع یک سری دستورهای بهداشتی مبتنی بر احادیث و روایات است و این دو حوزه  کاملا روش متفاوتی دارند. در حقیقت طب اسلامی اصلا شبیه طب نبوی نیست. مبنای طب نبوی احادیث و روایاتی است که مضمون آن رعایت مسائل بهداشتی است. در این رشته روش همان روش علم حدیث است و تنها باید صحت روایت بررسی شود؛ همچنین بحث درباره غلط و درست بودن آن هم منتفی است؛ در واقع برخوردی که با احادیث می‌شود با این اصول هم می‌شود چرا که فرض بر این است که ائمه اطهار به علم الهی متصل هستند و اگر حدیثی به آن‌ها منسوب شود در صورت اطمینان درستی یا غلط بودن آن ملاک نیست. در حالیکه در علم پزشکی چه مدرن و چه سنتی بحث این است که هیچ‌کدام منشا الهی ندارند و هر حرفی زده می‌شود باید صحت آزمایش آن معلوم شود».

وی با اشاره به نپرداختن رسانه‌ای به کتاب‌سوزی مذکور را راه حل اصلی دفع نظر این افراد دانست و گفت: «اصولا فردی که دیگری را در این عرصه نفی می‌کند قطعا جزو افرادی است که اصول کاری خودش را هم خوب نمی‌داند. در واقع هر کدام اعم از پزشکی مدرن و سنتی و اسلامی جایگاه خود را دارند و فردی که نسبت به یکی از این‌ها آگاه باشد قضاوتی بر آن دیگری ندارد. بسیاری از افرادی که حوزه مقابل خود را زیر سوال می‌برند تسلط کافی هم در حوزه خود ندارند در کل پرداختن رسانه‌ای به این اتفاق اشتباه است».

بنابر گفته کرامتی، اصولا به این افراد که هدف اصلی‌شان شهرت در فضای مجازی و نشان دادن خود است نباید اهمیت داد. این فرد حتی اشرافی بر آنچه که به آن باور دارد هم نداشته است. به اعتقاد من فردی مانند تبریزیان تنها هدفش شهرت بوده که توانست در عرض چند روز به آن دست یابد و پرداختن بیش از حد به آن کمک به این فرد محسوب می‌شود.

کرامتی معضل اصلی را در جبهه‌گیری‌های بی‌فایده در طب سنتی و طب مدرن دانست و گفت: «در کل دو رویکرد  در پزشکی سنتی وجود دارد؛ برخی پزشکی سنتی را بسیار قبول دارند و معتقدند اعتبار بیشتری نسبت به پزشکی مدرن دارد و بلعکس. اما برخی هم معتقدند هر دو این‌ها مورد قبول است و اشراف بر هر دو دارند که عنوان پزشکی مکمل را به ‌آن می‌دهند. این افراد معتقدند هیچ کدام نه پزشکی مدرن و نه پزشکی سنتی جایگزین آن یکی نمی‌شود و هر کدام ممکن است در جایگاهی خاص عملکرد بهتری داشته باشند. به اعتقاد من رفتار صحیح را باید در عملکرد این افراد جست».

به گفته کرامتی اینکه هر دو پزشکی مورد قبول است اما هیچ‌کدام جای دیگری را نمی‌گیرد، همان رویکردی است که در سراسر دنیا هم به آن اعتقاد دارند. برای مثال کسی طب سوزنی چینی را نفی نمی‌کند یا هیچ فردی پزشکی سنتی ایران را نهی نمی‌کند. در واقع بهترین واژه برای این رویکرد پزشکی مکمل است چراکه قرار نیست جایگزین یکدیگر شوند و یک فرد می‌تواند بر یک یا دو زمینه اشراف داشته باشد.

این مورخ علم معتقد است؛ «نظر دادن درباره این سه طب اصولا کار بی موردی است چراکه اصولا روش‌های یکسان و حتی مشابهی ندارند و مبادی آن‌ها کاملا با یکدیگر متفاوت است. بنابراین ایراد گرفتن از یکدیگر اصولا کار بیهوده‌ای است. در واقع طبیبان هیچ گروهی نمی‌توانند فعالیت دیگری را نفی کنند و اشتباه بی‌انگارند».

منبع: ایبنا

 

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612