میراث مکتوب- پیش همایش «حکیم نظامی شاعر پارسی قرن ششم با رویکرد ادبیات» به همت انجمن آثار و مفاخر فرهنگی با همکاری دانشگاه مازندران، دوشنبه ۱۶ اسفندماه ۱۴۰۰ در فضای مجازی برگزار شد.
در این رویداد فاطمه بستان شیرین پژوهشگر و مدرس دانشگاه، رضا زرین کمر پژوهشگر دوره پسا دکتری و دانش آموخته ادبیات فارسی و تاریخ ایران، زهره فهامی مدرس زبان و ادبیات فارسی دانشگاه مازندران و محمدرضا رضانژاد مدرس زبان و ادبیات فارسی دانشگاه مازندران سخنرانی کردند.
بیان مضامین گوناگون دینی و عرفانی
فاطمه بستان شیرین پژوهشگر و مدرس دانشگاه در ابتدای این برنامه گفت: سپاسگزارم از ریاست محترم انجمن آثار و مفاخر فرهنگی جناب آقای دکتر بلخاری و معاون محترم علمی ـ پژوهشی جناب آقای خورابه که به همت والایشان زمینه ای فراهم آمده است تا دقایقی درباره یکی از بزرگ ترین شاعران فارسی گوی قرن ششم حکیم نظامی گنجوی سخن بگویم.از آنجا که صحبت من در رابطه با مخاطب شناسی و تصویرگری در مخزن الاسرار این منظومه کوتاه زهدآمیز است، می خواهیم ثابت کنیم که این اثر سِتُرگ مخاطبانی خاص و زبانی خیال انگیز دارد.قرن ششم هجری از نظر ویژگی های ادبی از غنی ترین ادوار شعر فارسی است.
او افزود: از نظر بیانی، شاعران هم به تشبیه نظر داشتند و هم به انواع استعاره. در این دوره کنایه ها و مجازها در شعر فراوان است و تلمیح های متعدد به آیات و قصص قرآن، اساطیر ملی و بزرگان دینی در کلام شاعران به چشم می خورد.تصویرسازی با تشبیه و استعاره و … از عواملی است که در ساختار کلام ادبی مؤثر است.
بستان شیرین ادامه داد: نظامی از جمله شاعرانی است که در تشبیه و استعاره و کنایه و مجاز تصویر تازه ای به کار برده است که برای درک آنها باید همه تعبیرات و توصیفاتی را که شاعر در معانی و عوارض یک کلمه یا اسم آورده است، در کنار هم گذاشت، تا دید تازه او را پیدا کرد و به درک احساسات او پی برد .نظامی استاد بی بدیل استعاره است. زبان او کاملاً تصویری است. او مطالب و مفاهیم را با مدد گرفتن از استعاره، تشبیه، کنایه و سایر عناصِر بدیعی بیان می کند و به نمایش می گذارد.
او تأکید کرد: چینش کلمات در اثر نظامی به گونه ای است که مخاطب را به درنگ و تأمل وامی دارد.مخاطب شعر نظامی می داند که در بسیاری از ابیات، پیام، مستقیم قابل دریافت نیست و باید از پیچ و خم آرایه ها و تصویرهای هنری بگذرد و تناسب های لفظی و معنایی را دریابد تا پیام شعر را درک کند.تصاویر و توصیفاتش چندان بدیع و بکر است که خواننده را مدهوش کرده و گاهی دریافت مفهوم را نیز مشکل می کند. او شاعری خیال اندیش و باریک بین است. نگاه نافذ نظامی همواره برای او جزئیات ناشناخته و غریبی کشف می کرد و ذهن و زبان تصویرساز او به این جزئیات رنگ و بویی شگفت می داد.
بستان شیرین در بخش دیگری از سخنان خود گفت: قدرت نظامی در تصویرسازی به حدی است که گاه یک مضمون را چندین جا با آرایش های جدید آورده است، مثلاً طلوع و غروب خورشید در این ابیات:
چو یاقوتِ خورشید را دزد برد
به یاقوت جُستن جهان پی فشرد
به دزدی گرفتند مهتاب را
که این برد آن گوهر ناب را
اوادامه داد: مخزن الاسرار نخستین مثنوی حکیم نظامی و یکی از مصداق های بارز ادبیات تعلیمی محسوب می شود. این مثنوی جاودان با بیش از دو هزار و ششصد بیت، در چهل سالگی شاعر نامی گنجه به پایان رسید و از آن زمان تاکنون همواره به عنوان یکی از مهم ترین آثار منظوم و مکتوب در ادبیات فارسی به شمار می آید.
مضمون اصلی کتاب مخزن الاسرار دعوت انسان ها به خودشناسی، خداشناسی و برگزیدن عادات و رفتار پسندیده است. حکیم نظامی بیت آغازین این اثر را با نام و یاد خداوند آغاز کرده:
بسم الله الرحمن الرحیم
هست کلیدِ درِ گنجِ حکیم
و در ادامه این شعر، به یکی از اصول اصلی عرفان و تصوف، یعنی وحدت وجود خداوند و واجب الوجود بودن او اشاره نموده است. مخزن الاسرار سرشار از نکتهها و پندهای عرفانی است که در قالب داستان و ادبیات غنایی به مخاطب عرضه میشود.
او اضافه کرد: متون عرفانی، علاوه بر اینکه به لحاظ محتوا به طرح مباحث عرفانی میپردازند، زبان ویژهای به کار میگیرند که از آن به زبان عرفانی تعبیر میشود. لازمه عرفان این است که مخاطب را عام در نظر بگیریم؛ اما نظامی بر عکس، مخاطب خاص را در نظر گرفته و شاعرانگی را بر عارف بودن ترجیح داده است.
بستان شیرین ادامه داد: در زبان دینی نظامی، کارکرد ترغیب مخاطب به انجام دستورهای دینی حضور ندارد. اگر چه او در بسیاری از ابیات که مناجات است، با مخاطب گفت و گو میکند، مخاطب واقعی که خوانندگان مخزنالاسرار هستند، هرگز مورد توجه قرار نگرفتهاند:
بنده نظامی که یکیگوی تست
در دو جهان خاک سر کوی توست
خاطرش از معرفت آباد کن
گردنش از داغ غم آزاد کن
برای مخاطب عام باید زبان ساده، سهل و به دور از پیچیدگی و ابهام باشد.
سنایی میگوید:
تا نقش خیال دوست با ماست
ما را همه عمر خود تماشاست
همچنین مولانا میگوید:
نردِبان این جهان ما و منیست
عاقبت این نردبان افتادنیست
لاجرم هر کس که بالاتر نشست
استخوانش سخت تر خواهد شکست
در این ابیات زبان به شدت ساده و به دور از پیچیدگی است و نیاز ندارد که مخاطب در آن اندیشه و تأمل کند.
مدرس زبان و ادبیات فارسی اظهار کرد: دریافت های عرفانی سنایی عمیق تر از دریافت های نظامی است و در عوض نظامی با راز و رمز و فنون شاعری بیشتر آشناست.
دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند
گِل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
ساکنان حرم سِتر و عَفاف ملکوت
با من راه نشین باده مستانه زدند
آسمان بار امانت نتوانست کشید
قرعه کار به نام من دیوانه زدند
او افزود: نظامی هم مثل حافظ، پیش از اینکه عارف باشد، شاعر است.حافظ پیشینه های قوی و مستحکمی در ادب بلاغی دارد مثل سعدی، خاقانی، نظامی، مولوی و عطار و… ولی برای نظامی در آن دوران از این باب خلاء وجود داشته و کسی قبل از او نبوده که از او تقلید کند یا او را سرمشق و الگوی خود قرار دهد.
او در پایان گفت: نظامی به زیبایی توانسته است مضامین گوناگون دینی، عرفانی و اخلاقی را با زبان ادبی بازگو کند. این زبان، آموزه ها و باورهای دینی را بیان می کند؛ ولی کارکرد آن با کارکرد متعارف زبان متفاوت است. نظامی مرد تصویر و تعبیر است. مخاطب خاص طرف صحبت اوست، مخاطب خاص است که درگیر تصویرسازی، ابهام و پیچیدگی زبان می شود.
نظامی؛ تقویت کننده سنت های ایرانی
در ادامه این رویداد رضا زرین کمر پژوهشگر دوره پسا دکتری و دانش آموخته ادبیات فارسی و تاریخ ایران سخنرانی کرد و گفت: دوره زندگی حکیم نظامی گنجوی (۵۳۰- پس از ۶۰۷ق)، عهد سلجوقیان متأخر است؛ دورانی که نهادهای تاسیس شده توسط حکومت های محلی ایران- از قرن چهارم قمری- به ثمر نشستند. سلجوقیان گرچه ترک تبار بودند، پس از گسترش قدرت، از الگوی حاکم بر مناسبات سیاسی و فرهنگی ایران پیروی کردند. دستگاه وزارت – که از دیرپاترین نهادهای سیاسی ایران است- در روزگار سلجوقیان، اعتلا و قدرتی بسیار داشت؛ این دستگاه، حافظ فرهنگ و تمدن ایرانی بود.
او افزود: نظامی در ارّان می زیست، سرزمینی که از اجزای جدایی ناپذیر ایران فرهنگی به شمار می رفت و در آن روزگار، به جهت دربارهای فرهنگ پرور، ملجا و پناه ادیبانی نامدار بود. حکیم گنجه، علاوه بر دربار ایلدگزیان، با دربارهای کوچک و بزرگ منطقه آذربایجان و حتی آناتولی ارتباط داشت و آثار خود را به امیران فرهنگ دوست اطراف تقدیم می کرد. این دربارها، نقش مهمی در تقویت سنت و تاریخ ایران داشتند و به دلایل سیاسی و فرهنگی، خود را به ایران باستان مرتبط می ساختند.
زرین کمر ادامه داد: نظامی از مهمترین تقویت کنندگان و امتداددهنگان سنت های ایرانی در دربارهای محلی اران و آذربایجان بود. او به مدد حمایت ارباب قدرت، توانست آثار ماندگاری بسراید؛ آثاری که نظامی را در شمار مهمترین و اصلی ترین شاعران تاریخ ایران قرار داد. از یک منظر، میراث نظامی، آثاری است که تقریبا همه آن ها به نوعی با بازخوانی و امتداد سنت های باستانی ایران مرتبطند.
او درادامه سخنان خود گفت: بررسی آثار نظامی گواه اهمیت مفهوم ایران برای او است که درادامه به صورت کوتاه این آثار را بررسی می کنم:
مخزن الاسرار، نخستین اثر نظامی است. او در این منظومه مقالاتی در باب اخلاق و حکمت سروده، اما از اشاره به عهد ایران باستان و ستودن آن فروگذار نکرده است. نظامی هم در تقدیم نامه کتاب به فخرالدین بهرام شاه و هم در خلال مقالات، به عناصر اسطوره ای و تاریخی ایران باستان پرداخته است.
خسرو و شیرین، دومین اثر نظامی است. حکیم گنجه، داستانی معروف در میان مردمان ارّان را به نظم درآورده، داستانی که قهرمان آن پادشاهی از ایران باستان است. منظومه، به ایران باستان می پردازد. نظامی، رسوم نیکوی آن روزگار، چون عدل و داد پادشاهان ساسانی را ستوده و حتی به رخ قدرتمندان روزگار خویش کشیده است.
زرین کمر اضافه کرد: لیلی و مجنون، سومین اثر نظامی است. او در این منظومه، یکی عاشقانه های معروف فرهنگ عربی را به پارسی بازگردانده است. بنابراین، می توان لیلی و مجنون را در امتداد سنت دیرپای ترجمه از عربی به پارسی به شمار آورد.
او افزود: هفت پیکر، چهارمین اثر نظامی نیز به داستان زندگی پادشاهی باستانی؛ بهرام گور و بیان حکمت هایی پیرامون زندگی او اختصاص دارد. نظامی در این اثر، ابتدا داستان زندگی بهرام از کودکی تا پادشاهی را می سراید، سپس ماجرای هفت زن و هفت گنبد را بیان می کند. این اثر را می توان شاخص ترین اثر نظامی در استمرار فرهنگ ایرانی نامید.
او در ادامه اضافه کرد: اسکندرنامه، پنجمین دفتر از خمسه نظامی هم گرچه به روایت زندگی اسکندر یونانی و کارکیایی های او – از جمله فتح ایران- اختصاص دارد، اما از نگاهی ایرانی و با تغییراتی به نفع فرهنگ ایران، روایت شده است. ایران، در اسکندرنامه به رغم شکست از یونان، سرزمینی ارجمند است.
پژوهشگر دوره پسا دکتری و دانش آموخته ادبیات فارسی و تاریخ ایران در پایان تأکید کرد: در مجموع می توان کارنامه شاعری نظامی را، کوشش در مسیر استمرار سنت های ایرانی، در قرون میانه دانست. او در دو اثر، بی واسطه به پادشاهان ایران باستان می پردازد، در یک منظومه از زاویه دید ایرانیان، ماجرای یکی از بزرگ ترین پادشاهان تاریخ را روایت می کند، در اثری دیگر، داستانی غیر ایرانی را به پارسی می سراید و حتی در منظومه ای عرفانی هم به ایران باستان توجه دارد. بدین ترتیب، می توان گفت که نظامی در دوره و جغرافیایی حساس، پیام آور فرهنگ ایران است.
سردمدار داستان سرایی
سومین سخنران این برنامه نیز زهره فهامی مدرس زبان و ادبیات فارسی دانشگاه مازندران بود. او گفت: فرهنگ ایرانی از غنیترین و پربارترین فرهنگهای ادبی جهان است که در آن رادمردان بسیاری بر بلندای دانستگی آنچنان درخشیدند که تلألؤ زیبای کلامشان قرنهاست بر تارک تاریخ ادبیات جهان میدرخشد.
او افزود: حکیم نظامی سردمدار داستان سرایی و از ارکان شعر فارسی است. مردی که مایۀ عزت و افتخار فارسیزبانان و ارجمندی جاودانۀ گنجه است.ما بهعنوان وارثان این آثار عظیم باید بدانیم که اگر گفتمانهای ما در راستای کاهش بیعدالتی و وقوع صلح نباشد توفیق چندانی کسب نکردهایم.همه چیز از پشت پنجره زیباست! درختان برهنه در رهگذار باد، و برگهای ریختۀ رنگ پریده.همه چیز از پشت پنجره زیباست! حتی کودکی گریان، که گریبان مادر را میدرد.ذهن ما مجموعهای از تصاویر پیچیدۀ درهم تنیده است.
او در بخش دیگری از سخنان خود گفت: اجازه بدهید تصویری بیاد ماندنی باشیم در عرصۀ خیال یکدیگر.تصویری به ماندگاری زخمۀ تیشۀ فرهاد بر بیستون. از آن روز که دستان مردان، در سرمای پایدار زمستان یخ بست، و آغوشی برای زنان تنها گشوده نشد.از آن روز که کودکان زخمی، در بستر مرگ آرمیدند.از آن روز که چهرۀ معصوم انسانیت، زیر گامهای سنگین ارابههای جنگی، در خون غلطید و از آن روز که گنجه را، بدون اطلاع از نابرابریها و بیعدالتیهای دنیا تنها گذاشتیم،پنجرههایمان بسته است، و خواب شبانهمان، به یغما رفته.گویی این غمهای مکرر و رنجهای بیپایان، طلسمی جاودانه است بر روح دردمند بشر!شبانگاهان از فراز جلگههای روشن و رودهای درخشان قفقاز ره میپویم.دلافگار و غمگین از کوچههای خلوت گنجه میگذرم.ای شهر سرخ! جویای دهقان فصیح پارسیزادم .نسیمی مرطوب، از جنس اشکهای بیپدران، مرا با خود میبرد!به خانهای که در انتهای راهروهای تودرتویش کورسوی نوری، میتراود. اتاقی است پراز بوی کاغذ و قلم، بوی کهنۀ سوختن شمع!مردی با سینهای ستبر و پیشانی بلند، مشغول نگاشتن است.
او افزود: الیاس! شبهای روشن من پر است از صدای تیشۀ فرهاد! این طلسم را چه گشایشی است؟
یکی روز از خمار تلخ شد تیز
به خلوت گفت شیرین را که برخیز
بیا تا در جواهرخانه و گنج
ببینیم آنچه از خاطر برد رنج
درپیاش روانهام! تالاری با اتاقهای تودرتو! و صندوقچههایی که درهایشان قفل است به شعری! الیاس! جعبهها را بگشاییم، شاید که دلیل راه را بیابیم:
به هر گنجینهای یک یک رسیدند
متاعی را که ظاهر بود دیدند
دگرها را به نسخت راز جستند
ز گنجوران کلیدش باز جستند
او درپایان گفت: گنجخانه را گویی پایانی نیست! در میانۀ آن، به طاقی میرسیم. دستان مردانهاش کلیدی طلایی از میان مرواریدهای غلطان میرباید. به سمت صندوق مرمرین
روان میشود. در پیاش روانهام:
به فرمان شه آن در برگشادند
درون قفل را بیرون نهادند
طلسمی یافتند از سیم ساده
بر او یکپاره لوح از زر نهاده
بر آن لوح زر از سیم سرشته
زر اندر سیم ترکیبی نوشته
طلب کردند پیری کان فرو خواند
شهنشه زان فرو خواندن فرو ماند
تکیه بر مفاهیم رنگها در پنج گنج
درپایان این نشست نیز محمدرضا رضانژاد مدرس زبان و ادبیات فارسی دانشگاه مازندران به ایراد سخن پرداخت. او در ابتدا گفت: رنگها دارای ویژگیهای بصری، معنایی و روانی خاصی هستند که این ویژگیهای منحصر به فرد، رنگها را در زمرۀ مهمترین ابزارهای خلق آثار هنری قرار داده است. رنگ در ادبیات، به عنوان یکی از هنرهای هفتگانه، بازتابی چشمگیر دارد؛ گویندگان و سخنوران چیرهدست از رنگ به مثابۀ ابزاری کارآمد در تصویرسازی، خیالپردازی و انتقال مفاهیم بهره جستهاند. از همین رو با بررسی و تحلیل شیوه و میزان استفاده از عنصر رنگ در آثار شاعران و نویسندگان، می توان تا حدودی به زوایای پنهان آثار آنها و چرایی تمایز و برتری ایشان بر دیگران پی برد.
او افزود: نظامی از جمله شاعرانی است که با تکیه بر مفاهیم رنگها در پنج گنج خود بهرۀ شایانی از آنها برده است، بهگونهای که اگر وی را شاعر رنگها بخوانیم، اغراق نکردهایم. استفادۀ نظامی از رنگ در خمسه را میتوان در دو گروه کلّی بررسی کرد؛ گروه نخست کاربرد رنگ در اجزای یک اثر، برای مثال یک بیت یا قسمتی از یک داستان، است امّا گروه دوم که مد نظر ماست برّرسی کلّی یک یا چند اثر نظامی بر پایۀ بسامد استفادۀ او از رنگهای گوناگون است؛ بدین ترتیب که با برّرسی تمامی رنگواژههای بهکار رفته در کلّ یک اثر و با توجّه به بار روانی و معنایی هر رنگ، میتوان اطّلاعات و جزییات بیشتری از زوایای پنهان آن اثر به دست آورد، این اطلاعات که کمّی هستند و شامل اعداد و ارقام میشوند زمینه را برای مقایسۀ دو یا چند اثر، بهصورت کاملاً علمی، فراهم میآورد.
رضانژاد اضافه کرد: رنگهای اصلی به کار رفته در دو مجموعۀ خسرو و شیرین و لیلی و مجنون شش رنگ سیاه، زرد، سبز، سرخ، آبی و سفید هستند. که هریک از این رنگها دارای مفاهیم خاصی هستند؛ نظامی سیاه را نماد اندوه و غم و ناامیدی،
زرد را شادی بخش و طرب انگیز، سبز را رنگی آسمانی، متعالی و نماد تقدّس و معنویت؛ سرخ را نماد حیات و زندگی و همچنین بیانکننده شور و هیجان؛ آبی را نماینده امور معنوی و حالات روحی، بهویژه آرامش و سفید را در مقابل ناامیدی و نماد امید میداند.
او ادامه داد: در دو مجموعۀ خسرو و شیرین و لیلی و مجنون ارتباط معناداری بین محتوای کلی اثر و بسامد و نوع رنگهای بهکار رفته در آن وجود دارد؛ و این موضوع میتواند موجبات مقایسۀ کمّی این دو مجموعه را فراهم آورد؛ رنگ سیاه پر بسامدترین رنگ در هر دو مجموعه و بسامد آن در لیلی و مجنون ۱۸درصد بیشتر از خسرو و شیرین است که این اختلاف از ۱۸درصد اندوه و ناامیدی بیشتر در لیلی و مجنون حکایت میکند.
رضانژاد ادامه داد: در خسرو و شیرین پس از سیاه، رنگ سفید با ۲/۱۹درصد دومین رنگ پربسامد است، رنگهای بعدی عبارتند از سرخ با ۴/۱۴درصد، زرد با ۱۴درصد، سبز و آبی هرکدام با ۸/۸ درصد. بر این پایه خسرو و شیرین داستانی است، مالامال از بیم و امید که میزان هیجان و شادی و همچنین معنویت و آرامش در آن متعادل است و سرانجام با ناامیدی و اندوه پایان میپذیرد.
او اظهار کرد: رنگ سیاه در لیلی و مجنون پربسامدترین رنگ نسبت به سایر رنگها در این اثر است؛ چنانکه ۱/۴۲ درصد از کلّ رنگهای این منظومه را دربرگرفته است. بسامد زیاد این رنگ با موضوع لیلی و مجنون که عشقی بیسرانجام و گاه عذری است در پیوند است؛ پس از رنگ سیاه، رنگ سرخ با ۴/۱۸درصد پرکاربردترین رنگ است، پس از سرخ سفید با ۸/۱۱درصد و سبز با ۵/۱۰درصد سومین و چهارمین رنگ هستند و دو رنگ زرد و آبی هریک با ۵/۸درصد در انتهای پربسامدترین رنگها قرار دارند. از این منظر لیلی و مجنون داستان عشقی است که اندوه و ناامیدی در سراسر آن موج میزند، اعمال شخصیتهای این داستان بیش از هرچیزی ناشی از شور و هیجان است که از میان انواع هیجانها آرامش و شادی، در آن بسیار اندک است.
مدرس زبان و ادبیات فارسی دانشگاه مازندران در پایان سخنان خود تصریح کرد: اگر محور اصلی خسرو و شیرین و لیلی و مجنون را عشق درنظر بگیریم، عشق بین لیلی و مجنون ۱٨ درصد تلختر و اندوهبارتر و ۲۲ درصد پرشور و هیجانتر و ۱۹/۱۶ درصد آسمانیتر است و از سوی دیگر در عشق خسرو و شیرین مؤلفههای امیدواری ۵/۳۸ درصد، شادی ۴۰ درصد و آرامش ۵/۳ درصد بیشتر از میزان آن در لیلی و مجنون است.