کد خبر:7275
پ
Aaydenlou

برخی روايات نقالی و شفاهی در ملحقات نسخ و چاپ های شاهنامه

قراین و شواهدِ موجود در برخی منابع نشان می دهد كه احتمالاً در سده های ششم و هفتمِ هجری روایتهای شفاهی و نقالی از بعضی داستانهای شاهنامه وجود داشته است.

میراث مکتوب – قراین و شواهدِ موجود در برخی منابع نشان می دهد كه احتمالاً در سده های ششم و هفتمِ هجری روایتهای شفاهی و نقالی از بعضی داستانهای شاهنامه وجود داشته است. بر این اساس و به استنادِ گستردگی روایات نقالی با موضوع ملی و پهلوانی در سنت داستانی ایران- كه بخشی به صورت مكتوب به دست ما رسیده و بهری دیگر به اقتضای ماهیتِ شفاهی فراموش شده است – در این مقاله این فرضیه محتمل و درخورِ بررسی مطرح شده كه شاید ماخذِ شماری از ابیات، قطعات و روایاتِ الحاقی در نسخ و چاپهای شاهنامه، میراثِ ادبِ شفاهی- مردمی بوده است و كاتبان، مالكان یا خوانندگانِ بعضی دست نویسها آنها را از گزارشهای شفاهی نقالان شنیده و پس از نظم در قالب قطعاتِ كوتاه و بلند بر متن یا حاشیه نسخ افزوده اند. نگارنده با تحقیق در زیرنویسهای شاهنامه تصحیح دكتر خالقی مطلق و همكارانشان، متن و حواشی نسخه های سن ژوزف، سعدلو، حاشیه ظفرنامه، متن و ملحقاتِ چاپهای مسكو، بروخیم، دكتر دبیرسیاقی و بعضی چاپهای سنگی و دست نویسهای متاخر، بیست و شش داستان و قطعه الحاقی را با توجه به قراینی مانند نبودن پیشینه ای از آن روایتها در منابعِ ادبی و تاریخی كهن، وجود گزارش/ گزارشهایی از آنها در طومارهای نقالی و داستانهای شفاهی- مردمی، داشتنِ عناصر و ساختارِ روایات نقالی و… به احتمال از داستانهای مایه گرفته از روایتهای نقالی و شفاهی معرفی كرده كه به صورت منظوم در دست نویسها و چاپهای شاهنامه حفظ شده است.

متن کامل این مقاله که در دوفصلنامۀ فرهنگ و ادبيات عامه سال سوم، شمارۀ 5 ، بهار و تابستان 1394 منتشر شده است اینجا بخوانید.

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612