میراث مکتوب- همزمان با روز پژوهش، آئين مجازی دومين پيشهمايش «بازخوانی آرای فارابی در باب موسيقی» از سوی معاونت پژوهشی فرهنگستان هنر جمهوری اسلامی ايران با همکاری انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار شد.
کاوه خورابه، دبير علمی همايش و معاون پژوهشی انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، حسن بلخاري قهی، رئيس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، سيد محمدرضا بهشتی و سيد محمدتقی طباطبايی، اعضای هيأتعلمی دانشگاه تهران، استادان و سخنرانان حاضر در اين مراسم بودند.
فلسفه موسيقيِ فارابي در محاق
در آغاز اين برنامه، کاوه خورابه دبير علمي همايش، ضمن گراميداشت ياد استاد علي اصغر بياني نوازنده و آموزگار ساز«سه تار» که پيش از درگذشتشان مسئوليت دبير علمي اين همايش را به عهده داشت، گفت : فارابي پيشگام مؤسس دانش ميانرشتهاي در تاريخ مکتوب انديشه موسيقايي در ايران است که امروز از آن تحت عنوان فلسفه موسيقي و ذيل مفهوم فلسفه هنر در رده فلسفههاي مضاف ياد مي شود.
او در ادامه تأکيد کرد: اگرچه مباحث مطرح شده در اين رشته در عصر معاصر از شاخصها و لوازم مخصوص به خود برخوردار است که در تطبيق نعل به نعل آن با انديشه هاي متفکري چون فارابي در بيش از هزار سال پيش ميتواند از وزانت پژوهشي علمي بکاهد، اما به ناگزير در تبارشناسي و کاوش چنين دانشي به ضرورت با اين واقعيت روبهرو ميشويم که فارابي را چونان موسس و بنيانگذاري جدي در فلسفه موسيقي بيانگاريم؛ انديشمندي هنرورز و موسيقيدان که با تجهيز به دو سلاح نظر و عمل در عرصه موسيقي و فلسفه داني و تسلط بر علوم زمانه اش از او متفکري ميسازد خلاق و زايا که با رويکرد تجربي – عقلاني و با بهره گيري از روش مشاهدهاي و مبتنيبر دادههاي عيني انديشههاي فيثاغوري، افلاطوني و ارسطويي را با سنت هاي موجود در بطن فرهنگ زمينه و زمانه خود در هم مي تند و نتيجه سنتز و برهم نهاده اي منحصر مي شود که همچنان تا کنون قابليت تعمق و پژوهش دارد.
معاون پژوهشي انجمن آثار و مفاخر فرهنگي در ادامه سخنان خود گفت:گرچه که فارابي وجوه متنوع انديشههاي حکمي و فلسفي و حتي حوزه تخصصي مباحث صرف موسيقايي خود را در ميان اخلاف و رسالات مکتوب پس از خود باز نموده و جاري و ساري است، اما در سنت رسالهنويسي موسيقايي بعد از او متأسفانه شاهد به محاق رفتن بخش فلسفه موسيقي او هستيم، هرچند بي انصافي است که اشارهاي به آراء و نظرات بزرگاني چون ابن سينا و رسالات مربوط به اخوان الصفا نشود.
اين مدرس و پژوهشگر حوزه فسلفه و موسيقي اضافه کرد: مباحثي چون پرسش از ذات موسيقي، هستيشناسي موسيقي، موسيقي چونان شاخه اي معرفت شناسي، اصالت مندي ويژگي هاي بياني و عواطف موسيقي، بازنمايي و مسأله فهم موسيقي از جمله مباحث و امهات فلسفه موسيقي است که رد پاي آن را مي توان در آثار فارابي و بالأخص «موسيقي الکبير» او پي گرفت.
مسأله انسان محوري در فلسفه موسيقي فارابي، هنر و صناعت موسيقي به عنوان استعدادي عقلاني و مملو از نطق (به معناي ارسطويي آن در تعريف انسان)، تأثيرات انفعالي الحان موسيقي در انسان، مسأله رنج و لذت در ادراک موسيقايي از جمله مباحث طرح شده در سخنراني کاوه خورابه دبير علمي اين همايش بود.
اهميت کتاب «موسيقي کبير» اثر فارابي
در ادامه، حسن بلخاري به ايراد سخن پرداخت و گفت: فارابي يکي از برجستهترين موسيقيدانان تمدن اسلامي است. کتاب بزرگ «موسيقي کبير» او که متاسفانه بخش دومش گم شده، يکي از آثار برجسته و موثر بر موسيقي در تمدن اسلامي بوده است و اغراق نيست اگر بگوييم که اين کتاب، آغازگر پژوهش در اين حوزه به شمار ميآيد.
اوادامه داد: من دراين صحبت کوتاه به نسبت فلسفه و موسيقي اشاره مي کنم. در نگاه فارابي در کتاب احصاء العلوم (البته متأثر از انديشه يوناني)، موسيقي يکي از انواع رياضيات است. در زمان ارسطو، رياضيات بهعنوان يکي از شاخههاي فلسفه و آنگاه موسيقي بهعنوان يکي از اقسام رياضيات محسوب مي شده است. مثلا هنگامي که ارسطو در «سياست» و همچنين در «اخلاق نيکوماخوس» در باب موسيقي و نقش تربيتي آن حرف ميزند، به بيان اقسام موسيقي ميپردازد و موسيقي فرگيايي را مخصوص افراد سبکسر و موسيقي «دوريسي» را مخصوص انسانهاي فرهيخته و متفکر ميداند که انديشهپردازي ميکنند و در اين انديشهپردازي، به تعالي فکري و فلسفي کمک مي کنند. درحقيقت ارسطو موسيقي را عاملي براي ترقي و ارتقاي معرفت ميداند و همان نگاهي را به موسيقي دارد که در «بوطيقا» به تراژدي و حماسه دارد.
رئيس انجمن آثار ومفاخر فرهنگي ادامه داد: ارسطو در کتاب هشتم سياست يک بحث جدي درباره نقش تربيتي موسيقي دارد. با اين توضيح که در حقيقت فارابي در بيان مسائل موسيقايي خود متأثر از ارسطو است. ارسطو ميگويد «موسيقي را نهتنها براي يک سود، بلکه براي چند سود بايد آموخت که عبارتند از «تربيت، پيراستگي (کاتارسيس)، لذت ذهني و تفريح پس از کار.»
دکتر بلخاري افزود: اين توجه به موسيقي از سوي معلم اول، نقطه تحولي براي پيروانش بود، از جمله فارابي. آنچه درباب نسبت فلسفه و موسيقي در ذهن داريم، با اينکه با ارسطو به بار نشست، ولي در فيثاغوريان با وجه رياضياتي فلسفه نسبت پيدا کرد. نتنويسي با فيثاغوريان آغاز شد. آنها موسيقي را بهعنوان يک تأمل فلسفي باب کردند. در نگاه آنها عوامل رسيدن به آرامش، علاوه بر تفکر در باب هندسه، يکي سکوت بود و ديگري موسيقي.
استاد دانشگاه تهران اضافه کرد: فيثاغوريان در باب موسيقي معتقدند، موسيقي بانگ افلاک است. کليت اين حرف در مثنوي مولانا هم با اين ابيات ظاهر مي شود که:
ناله سرنا و تهديد دهل
چيزکي ماند بدان ناقور کل
پس حکيمان گفته اند اين لحنها
از دوار چرخ بگرفتيم ما
بانگ گردشهاي چرخست اين که خلق
مي سرايندش به طنبور و به حلق
او اضافه کرد: اين ابيات مولانا چکيده نظريات فيثاغوريان و اخوانالصفا است. فارابي چنين چيزي را قبول ندارد و بنا به سيره علمياش، روي تجربيات و مفاهيم علمي تاکيد دارد.
رئيس انجمن آثار و مفاخرفرهنگي تصريح کرد: مولانا بعد از ابياتي که درباب بازگو کردن نظر حکماي يوناني ذکر ميکند، به بيان نگاه ديگري به موسيقي ميپردازد:
مومنان گويند که آثار بهشت
نغز گردانيد هر آواز زشت
ما همه اجزاي آدم بودهايم
در بهشت آن لحنها بشنودهايم
گرچه بر ما ريخت آب و گل شکي
يادمان آمد از آنها چيزکي
يعني بعد از نظر حکيمان، نظر مومنان را ميآورد و در وجه اول، نظر حکيمانه در موسيقي را بيان ميکند و در وجه دوم، نظر مومنانه در باب موسيقي. يعني بين اين دو تمايز قائل است، گرچه سرشت آنها را يکي ميداند.
رئيس انجمن آثار ومفاخر فرهنگي تاکيد کرد: در نگاه مولانا، موسيقي عامل به ياد آوردن اين است که در روز الست، خداوند در جان ما نجوا کرد و ما با آميخته شدن روحمان با اين جسم خاکي، دچار نسيان شديم. حکيمان مي گويند موسيقي عاملي است که باعث مي شود ما حرکت افلاک را به ياد آوريم و يونانيان افلاک را در قلمروي مجردات قبول داشتند. مولانا در نظر مومنانه موسيقي، به جاي افلاک مجرد يوناني، جنت رحماني و بهشت را قرار ميدهد. به عبارتي، موسيقي مومنانه، محاکات سرود جنت است؛ تقليد آن اقوال و ادعيهاي است که در بهشت خدا جاري است.
ديدن و شنيدن از نظرگاه فلسفي
سومين سخنران اين نشست محمدرضا بهشتي بود. او طي سخناني گفت: بدون ترديد، بينايي و چشم نقش مهمي در تبيين شناخت و ايجاد علم ايفا کردند. موضوعات مرتبط با ديدن، در مفاهيم مربوط به شناخت، حضور چشمگيري دارند. حس شنوايي ما هم در شکلگيري انديشه ما نقش مهمي را ايفا کرده است.
او در بخش ديگري از سخنان خود گفت: فيثاغوريان براساس موسيقي و گامهاي موسيقي و ملودي عالم، يک «کيهان پيدايي» و يک «کيهان شناسي» دارند. آن ها در حقيقت تاثيرات موسيقي در آرام ساختن نفس، به نظم آوردن و برانگيختن آن را تشريح مي کنند.
اين پژوهشگر فلسفه هنر اضافه کرد: در ميان انديشمندان جديد، با حضور الگوي فهم موسيقايي روبهرو هستيم. مثلا هايدگر وقتي ميخواهد نسبت گرفتن «زاين» (هستي) با «دازاين» (وجود حاضر) از منظر هستي را بررسي کند، از يک الگوي موسيقايي استفاده ميکند و مساله «فوگ» را طرح ميکند که در آن ما با يک ملودي واحد روبهرو هستيم که در چند پرده نواخته ميشود و هر جزء آن، نماينده کل است. «فوگ» برگرفته از موسيقي و الگوي تبيين موسيقايي است.
بهشتي تاکيد کرد: ما با يک حوزه پژوهشي مهم و گسترده روبهرو هستيم از کلمه تا درک که خود را در عرصه موسيقي نشان مي دهد، اين نکته ما را با مساله شناخت و درک جهان مرتبط ميکند و نگاه تازهاي به ما براي درک موسيقي ميدهد.
تقدم صناعت عملي بر نظري
در پايان اين پيشهمايش مجازي، سيد محمدتقي طباطبايي به ايراد سخن پرداخت وگفت: فارابي موسيقي را در حوزه رياضي مي فهمد که غلط نيست، اما کامل هم نيست. هنگامي که فارابي احصاء العلوم را مينوشت به پيوستگي علوم اشاره کرد. او تعريف مشخصي از علوم دارد؛ فايده و فضيلت آن ها را مطرح مي کند .
او تاکيد کرد: فهم اينکه فارابي موسيقي را ذيل رياضيات مي فهمد، درست است اما آن را تنها راه درک موسيقي نمي داند و اين گونه پويايي به بخشي از موسيقي تبديل ميشود.
طباطبايي با اشاره به اينکه فارابي در حوزه موسيقي، صناعت عملي را بر نظري مقدم ميداند، ادامه داد: فارابي هميشه نظر را بر عمل مقدم داشته اما درباره موسيقي نظر ديگري دارد.
اين استاد دانشگاه تهران درادامه با تشريح نسبت ها و فواصل در موسيقي و رياضي گفت: موسيقي از طبيعت و فطرت پديد مي آيد، فاصله، خوش و گوش نواز است که موجب مي شود که شنونده آن را تشخيص دهد. اين فواصل وقتي روي ساز مي آيد قابل اندازه گيري مي شود اما حتي اگر بگوييم اين قواعد فيزيکال اند و رياضي، مبادي آنها تجربي باقي مي ماند. کيفيت موسيقي نخست شنيداري است و سپس رياضي ميشود.
طباطبايي اضافه کرد: ما با کيفيت موسيقي روبهرو هستيم که تغيير پذير است و به همين دليل پويايي وارد آن مي شود. زيبايي آن را گوش مخاطب تشخيص ميدهد نهفقط از اصول رياضي، اين زيبايي شناسي در فرهنگ ها و در ادوار تاريخي تغيير پذير است.
استاد دانشگاه تهران اضافه کرد: موسيقي فقط رياضيات نيست و به تجربه زيسته افراد مرتبط است، هم در بخش هاي موسيقي يک سرزمين و هم در موسيقي جهان؛ آنچه بر روح و جان و فرهنگ گذشته در شکل گرفتن موسيقي اثرگذار است.
در بخش ابتدايي و انتهايي اين همايش مجازي نيز، سيد تيمور مهرابي به نواختن تنبور و مراد آقايي به نواختن ساز قوپوز پرداختند.
منبع: پایگاه اطلاعرسانی انجمن آثار و مفاخر فرهنگی