ميراث مكتوب – دكتر صفت گل معتقد است: في نفسه خود تاريخ عالم آراي اميني، گويي بختش از نويسنده اش بلندتر بود.
وي كه در نشست بررسي آراء و انديشههاي سياسي روزبهان خنجي بر اساس كتاب عالم آراي اميني ، سخن مي گفت ، افزود:درباره كتاب تاريخ عالم آراي اميني گمان بنده اين است كه از چند منظر مي شود اين كتاب را مورد بررسي و تحليل قرار داد. في نفسه خود تاريخ عالم آراي اميني، گويي بختش از نويسنده اش بلندتر بود. به اين دليل كه خنجي _ نويسنده كتاب _عالم دوره گردي شد كه از شهري به شهري و از درباري به درباري پناه مي برد. حال يا براي حفظ آرمان هاي اعتقادي و سياسي و فرهنگي خودش يا به دليل فشار اجتماعي كه احساس مي كرد كه او را مجبور به رفتن از جايي به جايي مي كرد، اما اين كتاب ظاهراً بخت بلندي داشت، چون دست كم در ده سال اخير از اين كتاب سه تصحيح چاپ شد و آخرين، آن است كه مركز نشر ميراث مكتوب چاپ كرده است.
دكتر صفت گل ادامه داد:وقتي فهرست نسخه هاي خطي كتابخانه ملي پاريس در 1905 چاپ شد، تازه متوجه شدند كه چه متن مهم و قابل توجهي در پاريس وجود دارد و مي شود كه از آن در تحقيقات استفاده كرد،گويا مينولسكي از همان زمان به بعد به دلالت فهرست بلوشه بود كه به كتاب تاريخ عالم آراي اميني توجه كرد، اما چاپ اين كتاب خيلي طول كشيد. ابتدا جان بودز در انگلستان چاپ كرد. يعني آن انجمن همايوني بريتانيا، كتاب را چاپ كرد. بعد از آن چاپ آقاي دكتر شرقي چاپ شد كه هم به لحاظ شيوه تصحيح و هم البته ناشر گمنامي كه خيلي در عرصه تصحيح و چاپ متون نامي نداشت، متروك ماند يا فراموش شد و به غير از عيوب فراواني كه داشت، اخيراً در اينجا چاپ شد. پس اين قسمت اول سرگذشت تاريخ عالم آراي اميني است تا روزگار ما. قسمت دومي كه مي توان به تاريخ عالم آراي اميني و متني كه الان چاپ شده، توجه كرد و از اين منظر آن را بررسي كرد، تاريخ عالم آرامي اميني و موقعيتش در زمينه تاريخ نويسي ايراني است. اگر توجه به اين بشود كه اين كتاب در دهه آخر قرن 9 هجري قمري توسط مؤلف تمام شده، يعني ابتدا در زمان سلطان محمود آق قويونلو شروع شد ،ولي بعد يعقوب فوت شد و بنابراين 19 بخش آخرش را خنجي كه با خودش قرار گذاشته بود كه كتاب را به سلطان محمود تقديم كند، در دوره بايسونقول تمام كرد و يك اشاره اي كوتاه در كتاب عالم آراي اميني به آن دارد. ظاهراً ضرورت دارد كه ما اين زمانه را به اين صورت بسط دهيم و فراتر از خود كتاب عالم آراي اميني به اين دوره نگاه كنيم كه دوره بسيار مهمي است در انتقال جامعه ايراني از شرايط قرن نهمي به شرايط قرن دهمي كه عبارت است از تشكيل دولت صفوي، از بين رفتن و يا كنار زده شدن سلسله تركماني آق قويونلو در غرب ايران و تيموريان در شرق ايران توسط ازبك ها و ظهور يك دوره تازه اي از تمركز قدرت سياسي در ايران.
وي بر اين باور است كه چند بخش در اين كتاب ، به نظر خيلي مهم مي آيد و ادامه مي دهد: مجموعه اطلاعات تاريخي كه در كتاب تاريخ عالم آراي اميني آمده ، فوق العاده هم مهم است و با در نظر گرفتن حجم فعلي كتاب ،خيلي زياد نيستند. يعني در حقيقت بخش زيادي از كتاب تاريخ عالم آراي اميني سخن پردازي ، جمله پردازي و مطالب ديگري است.
فصلي در باب تاريخ دارد كه در آن نظرپردازي مي كند. من ضمن اينكه فكر مي كنم خنجي در اينجا از سخاوي مشهور تأثير پذيرفته چون سخاوي حاصل دوره اي است كه كتاب الاعلان بالتوبيخ لمن ضم اهل التاريخ نوشته شد و در دنياي تاريخ نويسي اسلامي نظرات جالبي دارد، ولي گمان من اين است كه خنجي در ضمن نگاهي كه به عقايد استاد خودش دارد ،در بخش مربوط به تاريخ نويسي در اين كتاب در حقيقت وارث يك سنت ايراني است. من خيلي اعتقاد ندارم كه آنچه كه خنجي در باب فوائد هشتگانه تاريخ و انواع تاريخ نويسي آورده، از سخاوي تقليد كرده باشد. متأسفانه خنجي به ما نمي گويد كه ايده توجه به تاريخ را از كجا گرفته، اما بنده عرض مي كنم كه دست كم از زمان كتاب تاريخ بيهقِ ابن فندق، سنتي بين بعضي از مورخين رايج شد كه در ابتداي كتاب خودشان، فصلي را درباره تاريخ باز مي كردند و در آن باره صحبت مي كردند. ابن فندق كتاب خودش را در قرن ششم نوشته، بنابراين سال ها پيش از اينكه سخاوي راجع به تاريخ و تاريخ نويسي و شأن مورخ و فوائد علم تاريخ نظر بدهد، او ده فايده باري علم تاريخ با توضيحات مفصل فهرست كرده بود. در حبيب السير باز اين سنت ادامه دارد ،يعني معلوم است كه اين رشته اي است كه تا زمان خنجي ادامه پيدا كرده و حال خنجي آنها را با بيان قرن نهمي اوايل قرن دهمي مطرح مي كند.
به نظر دكتر صفت گل، تاريخ عالم آراي اميني متن فوق العاده پرامهيتي از لحاظ تاريخ نويسي ايراني است و مي گويد: اين كتاب، آخرين نماينده شكل گيري مكتب تاريخ نويسي غربي ايران به شمار مي رود كه در حال رقابت با مكتب تاريخ نويسي شرقي ايران بود و حتي با مكتبي كه از زمان مغولان، از زمان جويني به بعد شروع شده بود. مخصوصاً خنجي در اين كتاب خيلي سعي مي كند كه پهلو به پهلوي جويني باشد و به او البته انتقاد هم مي كند و مي گويد آنكه تاريخ جهانگشا غلبه و خونريزي بود ،ولي من اسم كتابم را تاريخ عالم آرا مي گذارم كه آباداني عالم در آن در نظر گرفته مي شود. جنبه دوم اهميت، اهميت در اين است كه خنجي مورخي است در روياي خلافت اسلامي و دچار واقعيت نظام سلطنتي آق قويونلو است كه براي اين نظريه اش حاضر به تحمل هزينه زيادي است و ديگر اينكه متن تاريخ عالم آراي اميني را در يك ارزيابي بسيار تخصصي، به عنوان متن مورخانه مَن به عنوان تاريخي شكسته بسته ارزيابي مي كنم، تركيبي است از نظريه پردازي سياسي مبتني بر نظريه ديني، سخن پردازي و لفظ پردازي فوق العاده زياد در بخش هايي و گاه نامربوط و عرضه اطلاعات تاريخي كه به چايبندي خنجي در شرايط تاريخ نويسي خودش باعث شده كه خواننده خود را از بسياري جزئيات مفيد و سودمند كه معمولاً يك متن وقايع نگارانه دربر دارد، محروم كند.
بخت تاريخ عالم آراي اميني، از نويسنده اش بلندتر بود
دكتر صفت گل معتقد است: في نفسه خود تاريخ عالم آراي اميني، گويي بختش از نويسنده اش بلندتر بود.
مطالب مرتبط
ارسال دیدگاه