میراث مکتوب- در عصر فردوسی ادیبان و دانشمندان برای آنکه آثار خود را به واسطه قدرت پادشاه حفظ کرده و به دنبال آن امکان انتشار آنها را پیدا کنند، آثار خود را افزودن سطوری در مدح پادشاه به آنها هدیه میکردند و به این شکل ضمن دریافت پاداشی از او برای گذراندن زندگی، آثار خود را حفظ و به نسلهای پس از خود منتقل میساختند. فردوسی در آغاز کار به واسطه تمول و نیز حمایت مالی فرزند حاکم طوس، نیمه نخست دوران سرودن شاهنامه را در آسودگی میسرود، لکن در سالهای بعد به دلیل تهی شدن کیسه شاعر و نیز گرفتار آمدن حامی مالیاش به دست دشمنان استاد طوس اندکاندک از زندگی آسوده دور افتاده و به این اندیشه میافتد که آن را به پادشاهی که لایق آن باشد، هدیه کند. از آنجا که حاسدان اجازه نماز گزاردن و دفن فردوسی را در گورستان مسلمانان نمیدادند، پیکر او را در باغ خودش در طوس که امروز محل آرامگاه اوست به خاک سپردند. مرگ فردوسی پایان کار او نبود، چراکه پس از او میراث جاودانش شاهنامه مورد توجه خاص و عام قرار گرفت. حکایتهای شاهنامه بخشی از فرهنگ مردم شد به گونهای که برخی در کوچه و بازار به شاهنامهخوانی شهره شدند. گرچه همین امر باعث برخی ابیات شاهنامه و رواج یافتن برخی حکایات نادرست درباره فردوسی نزد عامه شد.استاد طوس به بهانه نقل داستان پادشاه، تاریخ و فرهنگ و زبان این مردم و سرزمین را برای آیندگان ثبت کرد و شعر را با عبور از جنگها و یورشهای بیگانگان میراث گذشتگانمان به عصر ما رساند. در دوره معاصر برخلاف زمانه فردوسی، این شاهان بودند که از کیسه شاعران میخواستند برای خود آبرویی برپا کنند. با سقوط قاجاریه، دیکتاتوری رضاخان آغاز شد. او از این فرهنگ و ادب بیبهره بود. این بیبهرگی از پیشینه فرهنگی باعث شد تا آنانی که دور او را گرفته بودند توجه به بزرگان گذشته را برای پرکردن این خلأ دستمایه کار حکومت قرار دهند و در این مسیر نسبت به ایجاد ابنیه جدید با تقلید از معماری ایران باستان و برپا کردن بناهای آرامگاهی برای بزرگان و شاعران گذشته از جمله فردوسی اقدام کنند. از اینرو در ۱۳۰۱ با وجود آمدن جمعیتی به نام «انجمن آثار ملی» نخستین گام برای ایجاد آرامگاه فردوسی در ۱۳۰۲ برداشته شد. پیش از این بر مزار فردوسی بناهایی کوچک و آجرینی ساخته شده بود که از میان رفت یا تخریب شد. این انجمن با استفاده از منابع مالی مردمی و در اواخر کار منابع دولتی در ۱۳۰۶ کار ساخت آرامگاه فردوسی را در زمین اهدایی حاج میرزا علی قائم، از تجار خراسان با مساحت حدود سی هزار متر آغاز کرد. نقش بنا که به اصرار انجمن شبیه آرامگاه کوروش بود، پروفسور «آندره گدار» فرانسوی و پروفسور «هرتسفلد» آلمانی طراحی کردند و مهندس کریم طاهرزاده بر ساخت آن نظارت کرد. معمار ساختمان نیز حسین لرزاده بود. همچنین «حسین حجار باشی زنجانی»، سنگتراشی سنگهای بنا و قبر را برعهده گرفت و با همراهی بهترین حجاران، تصاویر و اشعاری از شاهنامه را بر دیوارهای بنا حک کردند. مساحت ساختمان ۹۴۵ متر بود. بنای این آرامگاه در ۱۳۱۳ به پایان رسید و تصمیم گرفته شد، همزمان با گشایش آن، جشن هزاره فردوسی نیز برگزار شود. این کنگره در مهر ۱۳۱۳ تشکیل شد و آرامگاه فردوسی در ۲۰ مهر با حضور «رضاشاه»، مستشرقین و ایرانشناسان سراسر جهان، مقامات فرهنگی و ادبی، وزیران، نمایندگان مجلس، مدیران جراید، نمایندگان سفارتخانههای خارجی و روسای دوایر و ادارات دولتی گشایش یافت تا به این ترتیب توجه به مقام فردوسی به نام او تمام شود. رضاشاه طی سخنانی اظهار داشت: «بسیار مسروریم از اینکه به واسطه پیشامد جشن هزار ساله فردوسی موفق میشویم که وسایل انجام یکی از آرزوهای دیرین ملی ایران را فراهم آوریم و با ایجاد این بنا، درجه قدردانی خود و حقشناسی ملت ایران را ابراز کنیم. رنجی را که فردوسی طوسی در احیای زبان و تاریخ این مملکت برده است، ملت ایران همواره منظور داشته و از اینکه حق آن مرد به درستی ادا نشده متاسف و ملول بوده است.» بعد از ادای این سخنان «ارباب کیخسروشاهرخ» قیچی مخصوص که در سینی سنگی گذارده شده بود را تقدیم و با قطع نوار سه رنگ، بنای باشکوه فردوسی با بازدید شاه و مدعوین رسما افتتاح شد و پس از یادداشت در دفتر یادبود از سوی میهمانان، مراسم در ساعت ۵ بعدازظهر به پایان رسید.
آرامگاه در سال ۱۳۴۳ به دلایل مختلف ازجمله نبود محاسبه دقیق وضعیت آبهای زیرزمینی ناحیه طوس و ناآشنایی سازندگان به فنون بررسی جنس خاک و استفاده نکردن از مصالح مناسب، شروع به نشست کرد و در نتیجه انجمن دستور تخریب و بازسازی آن را صادر کرد. بنای فعلی را مهندس هوشنگ سیحون طراحی کرد و در ۱۳۴۷ گشایش یافت. ساختمان فعلی آرامگاه در نماهای بیرونی برگرفته از معماری هخامنشیان است. فضای داخلی نیز از معماری دوره اشکانی و اسلامی اقتباس شده و شکل کلی ساختمان همچنان شبیه بنای مقبره کوروش در پاسارگاد است. در قسمت داخلی بنا داستانهایی از شاهنامه مانند پیکار رستم و اشکبوس جنگ ایرانیان و تورانیان به صورت نقش برجسته سنگی، بر دیوارها نصب شده است. پس از پیروزی انقلاب، شاهنامه از سوی ناشران مختلف در تیراژ بالا انتشار یافت. برجستهترین نگارگران، داستانهای آن را در قالب زیباترین نگارهها تصویر کردند.تندیسهای فردوسی در ایران و جهان برپاست و در اغلب شهرهای ایران میدان و خیابانی به نام او نامگذاری شد. بزرگترین دانشگاه خراسان به نام اوست. در سال ۱۳۶۹ ادیبان و دانشمندان ایران و جهان، هزاره دیگری برای بزرگداشت فردوسی در ایران برپا کردند.
محمود فاضلی
منبع: روزنامه اعتماد