میراث مکتوب – آنچه در ادامه میخوانید یادداشتی از مجید غلامی جلیسه با عنوان «انتحال یک ناشر و ابتکار یک مصحح» است که برای انتشار در اختیار مرکز پژوهشی میراث مکتوب قرار داده است.
جلیسه در این یادداشت مینویسد:
«این مطلب را با احترام تقدیم میکنم به آقای دکتر اکبر ایرانی به پاس زحماتی که در این راه کشیدهاند»
امروزه کم نیستند ناشرانی که به راحتی ماحصل زحمات پژوهشگران را ملک طلق خود دانسته و از آن بهره میبرند، ناشرانی که برگرده مؤلفین سوار شده و مراتب ترقی و صعود دنیوی را طی میکنند بیآنکه خود را ملزم به هیچ قانون و شرعی بدانند، کسانی که با خوردن ماحصل دیگران هر روز فربهتر از دیروز میشوند!
داستان این قبیل جنایات قطعاً از مثنوی هفتاد من هم بیشتر خواهد شد، و یقیناً بسیاری از خوانندگان این مطلب سینههایی شرحه شرحه از این دست وقایع دارند.
چندی پیش در صفحۀ خاتمۀ کتابی به داستانی قدیمی از این جنس و ابتکار مصحح این کتاب برخورد نمودم که امیدوارم نقل آن خالی از لطف نباشد.
داستان از این قرار است که در دورهٔ قاجار یکی از مصححان کتب چاپ سنگی به نام ابوطالب نائینی که از طلاب اصفهانی و اهل تصحیح و تحقیق در متون دینی بوده، با ناشری به نام محمدحسین کتابفروش که احتمالاً همان محمدحسین بن محمد بن علی خوانساری کتابفروش متوفی ۱۳۶۶ق. و مدفون در تخت فولاد اصفهان است. (رجوع کنید به تاریخ چاپ سنگی اصفهان: ۲۷۷) قراردادی برای چاپ دو کتاب عوائد الایام نراقی و حاشیه محمدکاظم بن حسین آخوند خراسانی میبندد؛ محمدحسین کتابفروش برای چاپ این دو عنوان کتاب به تهران آمده و از قرار معلوم چاپ این دو کتاب را به چاپخانه سید مرتضی باسمهچی تهرانی میسپرد.
ابوطالب با محمدحسین کتابفروش شرط کرده بود که تعداد مشخصی از این دو کتاب را چاپ و به وی تحویل دهد، اما آقای محمدحسین کتابفروش طمع کرده و خلاف شرط عمل میکند و بیش از تعدادی که در قرارداد بوده کتاب به چاپ میرساند. به این امید که مابقی را خود پخش و به فروش برساند و از این راه پولی به جیب بزند!
بعد از چاپ ابوطالب نائینی متوجه میشود که محمدحسین کتابفروش هر کتابی را یکصد و بیست جلد بیشتر از آنچه قرار بوده چاپ نموده است. اینکه داستان چگونه لو رفته و ابوطالب از کجا متوجه این خیانت آقای ناشر شده بر ما معلوم نیست اما از مطلبی که خود ابوطالب در انتهای کتاب نگاشته معلوم میشود که وی به دست و پای محمدحسین کتابفروش پیچیده و او ناچار به اقرار میشود، هرچند تنها اقرار میکند که حاشیه آخوند خراسانی را چند دسته بیشتر چاپ نموده است و چاپ بیشتر کتاب عوائد الایام را زیر بار نمیرود و شریک جرم خود را شیخ جعفر گلستانه معرفی میکند و بیان میدارد که: گلستانه امر نمود بسرقت!
ناگفته نماند که این آقای شیخ جعفر گلستانه نیز خود یکی از کتابفروشان و ناشران این دوره است! که به سال ۱۳۱۸ق. به امر وی مجموعۀ کتابهای قانونچه فی الطب، ترتیب الطب و طبّ النبی (ص) را در قطع جیبی به تصحیح همین میرزا ابوطالب نائینی چاپ و انتشار یافته است.
ابوطالب برای اینکه کتابهای اضافی را از دست این ناشر سارق نجات داده و مال خود را برباد ندهد، ناچار میشود، تعداد اضافی حاشیه شیخ را بخرد، پس پولش را به محمدحسین کتابفروش داده و نسخههای اضافی را از وی میخرد.
با وجودیکه جناب سیدمرتضی باسمهچی صاحب چاپخانه نزد ابوطالب نائینی و جمعی دیگر اقرار میکند که کتاب عوائد نیز نسخههای اضافی چاپ زده اما محمدحسین کتابفروش زیر بار نمیرود از همین رو و از ترس اینکه مبادا محمدحسین کتابفروش مجدداً به چاپخانه مراجعه کرده و تعدادی نسخه دیگر چاپ بزند تصمیم میگیرد که نسخههای اصلی این کتاب را از دیگر نسخههای دزدی مشخص نماید.
بنابراین در انتهای کتاب عوائد الایام ضمن شرح ماوقع اعلام میکند که نسخههای اصلی این کتاب نسخههایی هستند که مهر وی را با جوهری به غیر از جوهر چاپ در صفحات اول، سوم و آخر داشته باشند و از همه میخواهد که تنها اقدام به خرید این قبیل نسخهها با این مشخصه بنمایند و اگر نسخهای غیر از این باشد قطعاً دزدی بود و موجب ضمان است.
ابوطالب نائینی با این ابتکار ضمن آگاهی و اطلاعرسانی از این قبیل خیانتها سعی میکند که از فروش نسخههای غیر مجاز کتاب خود جلوگیری کند اینکه چقدر در این مهم موفق بوده دقیقاً بر ما معلوم نیست، طی فهرستنویسی و بررسی نسخههای متعدد این کتاب در کتابخانههای شهرداری اصفهان، آستانه حضرت معصومه (س) قم، مسجد اعظم، آیت الله بروجردی و کتابخانه مجلس، مشاهده شد که چهار مجلد از این کتابها نسخۀ غیر مجاز این کتاب بوده که فاقد مهر دستی ابوطالب است و تنها یک نسخه دارای مهر دستی ابوطالب بود. به ضمیمه تصویر چهار سه نسخه غیرمجاز و یک نسخه مجاز جهت مشاهده پیوست میگردد.
خلاصه آنکه بعد از گذشت حدود ۱۱۳ سال امروز با بررسی نسخههای مختلف کتاب عوائد الایام در پنج کتابخانه مختلف برما معلوم شد که محمدحسین کتابفروش اصفهانی آن سال در امانت خیانت کرده و علیرغم گفتۀ خود که نسخهای از این کتاب زیاده از قرارداد به چاپ نرسانده این عمل قبیح را انجام داده است!
**** اعلانیه ابوطالب نائنی****
بسم الله الرحمن الرحیم
حضور باهر النّور علمای اعلام ادام الله اظلالهم و طلّاب و فضلا زید توفیقاتهم و حضرات تجّار کتاب فروش عرض مینماید:
اقلّ الطلاب، مخلوق عاصی، ابوطالب نائینی؛
أوّلاً : از جمیع علماء و طلّاب و فضلائیکه این کتاب مستطاب را مطالعه مینمایند، مرارت و زحمت حقیر را در خوبی کاغذ و خط و چاپ بینظیر مبارک بیابند، علاوه بی اندازه در مقابله و تصحیح این کتاب صدمه کشیدم که از بیان آن عاجز هستم، این مطلب را هم منظور داشته باشند که چه در حیات و چه در ممات از دعای طلب مغفرتی اغماض ننمایند و امیدوارم که مرا از تنها زحمتهای که در مرغوب نمودن این کتاب مستطاب از هر حیث کشیدم اگر محض رضای خدا کشیدم باعث تخفیف گناهانم بشود.
ثانیا: جسارت مینماید که چون حقیر اصفهان مشغول تحصیل بودم و این کتاب طهران به مباشرت محمدحسین نام کتابفروش اصفهانی چاپ میشد دو جزو این کتاب و ده جزو حاشیه سرکار حجه الاسلام آقای ملا محمدکاظم خراسانی مد ظله العالی که به مباشرت مشارالیه چاپ شد خیانت بلکه سرقت مشارالیه معلوم شد که هر کتابی را پنج دسته علاوهی از قرارداد معین شده، که هر کتابی از این دو کتاب، صد و بیست مجلد به جهت خود اضافه نموده بود.
حاشیه را اقرار به خیانت خود نموده و پنج دسته را واگذر به حقیر نمود و مخارج پنج دسته را با وجودیکه حق نداشت به او دادم و عذرش این بود که جناب حاجی میرزا جعفر گلستانه امر نمود سرقت نمایم و حال آنکه یقینا خلاف میگوید، بر فرضی هم که صدق باشد باز هم خائن و سارق است. زیرا که میدانست کتاب از حقیر است، خلاصه پنج دستهی این کتاب که عوائد باشد
و صد و هشتاد مجلد میشود زیرا که یک سنگ و نیم چاپ شده، آنچه التماس نمودم ابراز نداد و حال آنکه جناب آقا سید مرتضی باسمچی نزد حقیر و جمعی اقرار نمود که پنج دسته علاوه نمودم و از یک سنگ و نیم پنج دسته به جهت خود اضافه نمود، چون سرقت و خیانتش معلوم شد مشارالیه را از مباشرت معزول نمودم و بواسطهی اینکه مبادا باسمچی مراجعت نموده و بهم ساخته بازهم پنجدسته را چاپ نماید عرض مینمایم کتاب عوائد هر کدام مهر غیر چاپ حقیر را ندارد بدانید سرقت و دزدی محمدحسین است و از حقیر دزدیده و یوم القیامه بازخواست میشود و کتابهای عوائد که حقیر چاپ نمودم بعد از چاپ به مهر خود با مرکب غیر چاپ ورق اول و سیم و آخرا مهر نمودم مهر هم همین مهر حال است.
همینقدر عرض مینمایم هر که کتاب عوائد بدون مهر مرکب غیر چاپ ابتیاع نماید یوم تبلی السرائر احقاق حق میشود زیرا که دزدی است.