کد خبر:22299
پ
irajafshar-1

استاد افشار: خيلي از تحولات زباني ،بعد از مغول پديد آمده‌اند

ميراث مكتوب: در دومين نشست متن پژوهي استادايرج افشار گفت: در تأليفاتي كه بعد از مغول تحقق يافته‌اند، خيلي از تحولات زباني پديد آمده‌اند و كلمات تازه، مثل كلمات مغولي وارد زبان شده‌اند و گرفتاري هايي پديد آورده‌اند كه غالباً جوانان درگيرشان هستند.

ميراث مكتوب: در دومين نشست متن پژوهي استادايرج افشار گفت: در تأليفاتي كه بعد از مغول تحقق يافته‌اند، خيلي از تحولات زباني پديد آمده‌اند و كلمات تازه، مثل كلمات مغولي وارد زبان شده‌اند و گرفتاري هايي پديد آورده‌اند كه غالباً جوانان درگيرشان هستند.

وي در اين نشست كه در مركز پژوهشي ميراث مكتوب برگزار شد، سخن مي گفت، در مورد بخشي از سخنان  دكتر علي اشرف صادقي ،چنين گفت: توجه جنابعالي عمدتاً بر نُسخ يا متوني متمركز است كه قدمت دارند و به قول خودتان كلاسيك هستند، مثلاً تا قبل از قرن هفتم نوشته شده‌اند، اما نكته‌اي را كه در مورد «سبزوار» گفتيد و اين كه كاتب ها آن را به اين صورت درآورده‌اند، بنده قبول ندارم. درواقع، اول مردم آن صورت را درست كرده‌اند و بعد كاتبِ بيچاره هم مجبور شده ، آن‌طور بنويسد. يك اشكال ديگر هم هست و آن اين كه، يك سبزوار هم در هرات هست كه اين دو در كتب با هم اشتباه گرفته شده‌اند. وانگهي شايد حق بود كه اشاره‌اي هم به وضع كتب بعد از مغول مي‌كرديد، يعني كه متن را مورد توجه قرار مي‌داديد، نه نسخه را، زيرا در تأليفاتي كه بعد از مغول تحقق يافته‌اند، خيلي از تحولات زباني پديد آمده‌اند و كلمات حالت ديگر به خود گرفته‌اند و كلمات تازه، مثل كلمات مغولي وارد زبان شده‌اند و گرفتاري هايي پديد آورده‌اند كه غالباً جوانان درگيرشان هستند. پس بايد روشن شود حدودي كه براي بررسي متون تعيين مي‌شوند تا كجا بايد باشند. 

وي ادامه داد: دو ،سه نكته كوچك هم هست. يكي در مورد «مقاله» و «مقالت» كه به معاني آنها و اين كه چه معنايي از آنها اراده مي‌شود، كار ندارم. الآن كتابي در دست دارم كه آن را به صورت فاكسيميله چاپ مي‌كنم. اين نسخه را در حدود بيست و دو نفر نوشته‌اند. به اين معني كه براي اين كه كار زود انجام بگيرد يك نسخه سيصد صفحه‌اي را ميان بيست و دو كاتب تقسيم كرده‌اند. موضوع كتاب عرفان است و بايد تقريباً هزار حكايت باشد كه الآن نهصد و شصت تايشان در دست است. اين بيست و دو كاتب اين كلمه حكايت را سه جور متفاوت نوشته‌اند: حكايه، حكايت، حكاية، بگذريم از تفاوت هاي جزئي‌تر. مسلماً اين كاتب ها در يك شهر و در يك روز و يك هفته معين كتابت مي‌كرده‌اند. همه مقيم يك مُحلند. شايد معلمين خط شان هم يك نفر بوده است. جواني كه الآن مي‌خواهد اين كتاب را (تصحيح و) چاپ كند، حق اين است كه به آنچه شما مي‌گوييد عمل كند. يعني آنجا كه «حكايه» نوشته شده «حكايه» بنويسد و هرجا كه «حكايت» است حكايت را حفظ كند و همچنين است وضع «حكايه». من در چاپ كتاب هرسه جور ضبط را رعايت كرده‌ام. آيا اين نسخه‌اي كه در هشتصد و چند سال قبل نوشته شده ، فايده زبانشناسي دربردارد؟ بي ترديد.
استادايرج افشار افزود: و اما توضيح كوچكي هم درباره «ذال» و موارد تبديل آن به «لام» ضرورت دارد. در باب كلمه «سنجيل» يا «كنجيل» به معناي «كنجيد» بايد گفت كه اتفاقاً «بيدانجير» هم از كلماتي است كه در برخي از نقاط به‌كار مي‌رود و آن را «بيد انجيل» مي‌گويند، حتي «زنجير» هم گرفتار اين تبديل شده ، اما يك مورد تبديل «ذال» به «دال» كه فرموديد، كلمه «گلبيد» است كه نام يك روستاست و در نزديكي آن آبادي ديگري است به نام «بم‌بيد»، يعني بيدي كه در بم است و آن را با «دال» مي‌نويسند، چنانكه در كتاب هاي جغرافيايي هم با «دال» است.

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612