ميراث مكتوب- دكتر مهدي محقق در نشستي با عنوان « برگرداني كهن از قرآن كريم»، گفت: آن چيزي كه ارزش اين كتاب را براي ما نشان مي دهد اين است كه كيفيت آن، وسعت كاربرد زبان فارسي است.
وي در بيست و ششمين نشست مركز پژوهشي ميراث مكتوب كه روز دوشنبه 14 دي ماه 83 در اين مركز برگزار شد، افزود: مسئله ترجمه از ديرزمان، مورد بحث بوده كه سخن خداوند را به زبان هاي مختلف، ترجمه كنند كه مورد استفاده همه قرار گيرد. از گذشته دور اين سئوال مطرح بوده كه آيا سخن خدا رو مي شود به يك زبان ديگر ترجمه كرد يا نه؟ كلمه ترجمه هم از كلماتي است كه مورد بحث بوده كه اين كلمه ترجمه، چيست؟ كتابي كه به نام « ترجمان القرآن » از ميرسيد شريف جرجاني، منتشر شده بود، در آغازش مي گويد ترجمان به معني «ترزبان» است. كسي كه مترجم كتابي هست در حقيقت زبان آوري مي كند، به او مي گويند «ترزبان»، ولي من فكر مي كنم اين از همان كلمه ترجوم است. ترگوم كه گويا تفسيري بوده از انجيل به زبان عبري و بر اساس آنچه كه مسعودي در كتاب «التنبيه و الاشراف» ياد مي كند، از آن گرفته شده باشد و بعد از آن، ديگر در فارسي و عربي استفاده شده است.
دكتر محقق، ادامه داد: دانشمندان، به عنوان نخستين مترجم قرآن از سلمان فارسي ياد كرده اند، به علت اينكه مردم ايران در آغاز اسلام، برايشان دشوار بود كه بتوانند كلمات عربي را ادا كنند و ظاهراً نامه اي نوشتند و از سلمان فارسي خواستند كه سوره الحمد را، براي آنان ترجمه كند. سلمان فارسي اجازه گرفت از حضرت رسول اكرم ( ص ) و پيغمبر اكرم اجازه دادند كه سوره حمد را براي ايرانيان ترجمه كند، ولي مشروط. نه اينكه هميشه به زبان فارسي بخوانند، بلكه حقي لانت السنتهم به العربيه، تا وقتي كه زبانشان راه بيفتد و به عربي عادت كند، البته بسياري از فقها تجويز كرده بودند كه حتي نماز را مي شود به زبان فارسي خواند. حال اگر كسي بگويد كه چرا سلمان را اولين مترجم فارسي مي دانيد، درحالي كه فقط يك سوره الحمد را ترجمه كرده، اين مبتني است برآنچه كه دانشمندان معتقد بودند كه كلمه قرآن مثل كلمه آب مي مونه كه بر قليل و كثير هر دو اطلاق مي شود. ما به يك سوره كوچك هم مي توانيم بگوئيم قرآن و به تمام اين 114 سوره هم مي توانيم بگوئيم قرآن، بنابراين هيچ اشكالي ندارد كه بگوئيم اولين مترجم سلمان فارسي بوده است.
وي همچنين گفت: بعد اين شك پيش آمد كه آيا مي شود قرآن را ترجمه كرد يا نه؟ خيلي ها معتقد بودند كه قرآن به زبان عربي است « انا انزلناه قرآن عربي » و آن را اصلاً نمي شود ترجمه كرد. بعضي ها هم پا را فراتر گذاشته بودند و مي گفتند، ايراني ها قادر نيستند ترجمه كنند و گويا ابوحاتم رازي در كتاب الزنيه، مي گويد:« ايراني ها خيلي هم جون بكنند، شايد بتوانند « بسم الله الرحمن الرحيم » يا سوره الحمد را ترجمه كنند.» بعدها كه از همان اواخر قرن سوم و آغاز قرن چهارم، براي اينكه قرآن به زبان فارسي برگردان بشود، در حقيقت يك وحشتي هم بود از اينكه چگونه مي توانند در سخن خدا، دخالت كنند، طوري كه در آغاز تفسير طبري هست، از علماي مذاهب مختلف فتوا گرفتند و آنها فتوا دادند كه مي شود قرآن را به زبان فارسي ترجمه كرد و در آغاز ترجمه هم بسيار احتياط مي كردند و جرات نمي كردند كه روح زبان فارسي را در جمله هاي فارسي خودشان بياورند. در دوره هاي اول، ما اين اشكال را مي بينيم كه به جهت امانت داري، ناچار بودند كه هيچ گونه تغيير زباني ندهند، ولي بعدها متوجه شدند كه امانت در اين است كه آن مفهوم و محتوا را منتقل كنند.
وي افزود: اين افتخار براي من بود كه در همين چهل سال پيش يا بيشتر، موفق شدم 2 كتاب را به اهل علم، عرضه كنم، يكي وجوه قرآن هديش تفليسي كه موضوعش اين بود، يك واژه در قرآن به معاني مختلف به كار مي رود و مورد استعمالش رو هم ذكر مي كند و كتاب ديگر، كتاب « لسان التنزيل » بود كه لغات قرآن را بر حسب سوره ها به فارسي ترجمه مي كند. كاري كه من كردم اين بود كه يك فهرست الفبايي در آخرش به آن افزودم كه هر كسي خواست يك لغتي را پيدا كند، در آنجا بيابد. در واقع دانشمندان به صورت هاي مختلف در زبان فارسي از قرآن استفاده كردند و ما مي بينيم كه نه تنها ترجمه قرآن كه به نثر بود، حتي بسياري از شعرا جملاتي از قرآن را عينا يا خود عبارت عربي را مي آوردند.