ميراث مكتوب: در نشست نقد و بررسي كتاب الجماهر في الجواهر، مهندس يونس كرامتي گفت: ديدگاههاي ابوريحان بيروني كه در كتابهايش مطرح شده، موجب شد كه بر خلاف معاصرين خودش، يكي از پيشگامان پژوهشهاي محض در جهان باشد.
وي در اين نشست كه در تاريخ 22 شهريور 83 برگزار شد ، گفت:به نظر بنده از آنجا كه مصحح محترم كتاب الجماهر, آقاي يوسف الهادي, حضور ندارند، به نظرم آمد كه بيشتر در مورد سبك ابوريحان و تأكيد ابوريحان بر تجربه كه در ميان آثارش بيشتر در اين كتاب مشهود است صحبت كنم.ابوريحان بيروني كه در 362 قمري متولد شده و حداقل تا 442 قمري كه زمان تأليف سيدنه بوده و حدود 80 سال داشته ،در قيد حيات بوده، ولي معلوم نيست چند سال پس از تأليف اين كتاب عمر كرده است.
همان طور كه ميدانيم ابوريحان يكي از برجستهترين شخصيتهاي علمي ايران و جهان است و در بين دانشمندان اسلامي با كنيهاش كه ابوريحان بوده مشهور بوده و به ندرت از او به خوارزمي ياد شده است و بيشتر ياقوت حموي از او با عنوان خوارزمي ياد ميكند و بقية مآخذ اسلامي از ايشان با عنوان ابوريحان ياد كردهاند. منتها در ميان اروپائيان, همان طور كه در ميان دانشمندان ديگر هم معمول بوده, بيشتر بيروني ناميده ميشده و متأسفانه در ميان ما نيز رايج شده در صورتي كه من فكر ميكنم كه اگر بخواهيم پيروي كنيم ما هم بايد ابوريحان بگوئيم.
وي ادامه داد:همان طور كه عنوان شد موضوع بحث, شيوة ابوريحان در تحقيقات علمي با تأكيد بر نظريات وي در كتاب الجماهر است. ابوريحان در آثار مختلفش خود را خادم علم مينامد و از اينكه توانسته از روزگار كودكي در خدمت علم درآيد, سپاسگزار بخت بلند خود بوده كه در قانون مسعودي به تحصيل خود در دوران كودكي اشاره دارد كه در نزد ابونصر عراق تحصيل ميكرده، اشاره دارد. به نظر بيروني, خادم دانش نبايد بين شاخههاي علم جدايي قايل شود. به اين معني كه تصور كنيم براي بعضي از علوم فايدهاي متصور است و براي بعضي علوم فايدهاي مترتب نيست،زيرا به نظر ابوريحان دانش چه ذاتاً و چه نسبت به آگاهيهايي كه از آن به دست ما ميآيد, پديدهاي شريف و نيكو است و به جوينده لذتي ابدي و پيوسته عطا ميكند. او با اينكه خود اعتقادي به احكام نجوم ندارد ،اما اين مطلب را به تفصيل در نسخهاي خطي كه در مورد احكام نجوم است، مطرح كرده و علت پرداختن به احكام نجوم را مطرح مي كند و ميگويد از حيث علم بودن به آن، اهميت ميدهم و به عنوان بحث تحقيقي در مورد آن به كار ميپردازم، همان طور كه در بسياري از محققان طراز اول اسلام، يهودي هم هستند و دليلي نداردكه حتماً خودشان معتقد به اين قضيه باشند. اين شيوهاي است كه در دورة اسلامي رايج نبوده و به عنوان مثال اگر كسي كتابي در احكام نجوم مينوشته، كسي بوده كه حرفهاش احكام نجوم بوده است. كتاب تحديد نهايه الاماكن در دورهاي نوشته شده كه ابوريحان از روزگار خود بسيار شكايت داشته و از كساني كه از فايده اين مباحث سؤال كرده و آن را غيرلازم ميدانند، گله ميكند و معتقد است كه با گفتن عبارت ”الله اعلم“ نميشود ناداني بر يك موضوع را توجيه كرد. ديدگاههاي ابوريحان بيروني كه در كتابهايش مطرح شده موجب شده كه بر خلاف معاصرين خودش, يكي از پيشگامان پژوهشهاي محض در جهان باشد. چون در دورة اسلامي به ندرت كسي را ميتوان ديد كه با اين سبك كار كرده باشد, حداقل من موردي نميشناسم.
يونس كرامتي همچنين گفت: بعد از الجماهر در تمامي جواهرنامههايي كه چاپ شده ،حرف تازهاي وجود ندارد و مثلاً يكي از مباحث مهم هر يك، قيمت جواهر است كه مسلماً در هر زمان قيمتها و سليقههاي مردم تغيير كرده يا معدني پيدا نشده و ارتباطي با جاهاي ديگر برقرار شده است.
متأسفانه به كتاب ابوريحان خيلي استناد نشده ، مثلاً در كتابهاي نجومي, از معدود افرادي كه از كتاب ابوريحان استفاده كرده، كاشاني است كه در نامهاي به پدرش نوشته: ”كه من كتاب قانون مسعودي ابوريحان را بررسي كردهام“.
درواقع كتاب جواهرنامة نظامي, اسناد فراواني به آثار ابوريحان و از جمله الجماهر كرده و 17 بار از آن اسم برده و بيش از 50 تا 60 درصد اين كتاب را نقل كرده است. به نوعي ميتوان گفت كه ميشود كه اين كتاب را در تصحيح آن كتاب و آن كتاب را در تصحيح اين كتاب به كار برد.
نكتة مهمي كه در آزمايشات ابوريحان بيروني مشترك است, خصوصاً آنكه در كتاب افراط المقال بارز است ،اين كه تمام اصولي كه دانشمندان فعلي براي آزمايش در نظر ميگرفتند، ابوريحان رعايت كرده است.
مسئله ديگري كه وجود دارد و ما شبيه آن را هم در نظريات ابويحان در مقدمه تحقيق مالالهند- در اخبار مربوط به تاريخ و هم در كتاب ابوعلي مسكويه- ميبنيم, عدم توجه به چيزهايي است كه بررسي آن ممكن نسيت. ابوعلي مسكويه در مقدمة كتابش ميگويد كه ما مطالبي را كه از فهم بشر بيرون است ،مثل معجزات يا خرافات را مطرح نميكنيم. مثلاً به عروج پيامبر اشارهاي نميكند و ميگويد اين موضوع از مقولة عقل خارج است. ابوريحان بيروني هم همين معيار را در تحقيق مالالهند براي اخبار تاريخي مطرح ميكند و همين نظريه را در كتابهاي علمياش پيگيري ميكند، از جمله در الجماهر به طور مثال در مورد حجر البرد يعني سنگي كه دفع كننده تگرگ ميشود و به اين مناسبت منسوب به برد شده بوده مي گويد: ”اين نيرنگ آسان است، زيرا آزمودن يا راستي يا ناراستي اين سخن بس دشوار است“. منظورش اين است كه زدن اين حرف آسان است و كسي نميتواند آن را رد كند.