کد خبر:6183
پ
فاقد تصویر شاخص

آنچه بر تاریخ تهران گذشته است

روستای کم نام و نشان و گمنام و کم جمعیت تهران در شمال شهر بزرگ و باستانی ری، دیرسالی است که به پایتخت و بزرگ‌ترین شهر ایران تبدیل شده.

میراث مکتوب – روستای کم نام و نشان و گمنام و کم جمعیت تهران در شمال شهر بزرگ و باستانی ری، دیرسالی است که به پایتخت و بزرگ‌ترین شهر ایران تبدیل شده و امروزه جمعیت آن از 15 میلیون تن فراتر رفته است. روستایی که زمانی ساکنانش،خانه‌هایی در زیر زمین می‌ساختند، امروزه به شهری بدل شده که ساختمان‌هایش، اندکی سر به آسمان می‌سایند و در شلوغی و رفت‌وآمدهایروزانۀمردم، آلودگی هوا، آلودگی صوتی و چیزهایی از این دست به بسیاری از کلان‌شهرهای جهان پهلو می‌زند.


شاید کمتر کسی در این زندگی ماشینی و شلوغی و سر و صدای بی‌امان تهران، به فکر افتاده و وقت کرده باشد تا به پیشینۀ بلندبالای شهر تهران نگاهی بیندازد. خوشبختانه چاپ چنین کتاب‌هایی در زمینۀ تهران‌پژوهی به اطلاعات ما از تهران می‌افزاید. به تازگی چهارمین کتاب منتشر شدۀ دفتر پژوهش‌های فرهنگی دربارۀ شهر تهران با نام اودلاجان به قلم دکتر ناصر تکمیل همایون استاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، به منطقۀقدیمی اودلاجان اختصاص یافته است که اطلاعات درخور و ارزنده‌ای از این محله ارائه می‌کند.


کتاب اودلاجاندربردارندهٔ پیش‌سخن و 5 فصل است که نویسنده در پیش‌سخن به کوتاهی از پیشینۀروستای طهران می‌گوید. نام طهران نخستین بار در فارسنامۀ  ابن بلخی آمده است آنجا که انارهای منطقۀ کوار را در نیکویی با انار طهران می‌سنجد. با مرگ طغرل سلجوقی در طجرشت (تجریش) به سال 455 قمری و ورود سلطلان ارسلان بدانجا، اندکی به آوازۀروستای طهران افزوده شد. امیر تیمور گورکانی، اندکی پس از تازش‌هایش، طهران را خیمه‌گاه سپاهیان خود ساخت. رفته‌رفته این روستای کوچک به شهرکی تبدیل شد و سپس به دستور شاه تهماسب صفوی در سال 961 قمری به شهری نوین بدل گشت و امروزه آن را با نام منطقۀصفوی می‌شناسیم که محلۀ عودلاجان بخشی از منطقۀ صفوی تهران است.


فصل نخست این کتاب «سابقۀ تاریخی محلات تهران» نام دارد که دکتر تکمیل‌همایون در این فصل با استناد به یاقوت حموی و زکریای قزوینی، به دوازده محلۀ روستای تهران اشاره می‌کند که گویی مردمان این دوازده محله چندان سر سازگاری با همدیگر نداشته‌اندو به قول زکریای قزوینی: «همگی با هم دشمنند و همدیگر را می‌کشند و غارت می‌کنند. تهرانی‌ها در همسایه‌آزاری و خرابکاری از هر قومی در هر جایی گوی سبقت را ربوده‌اند.»


شهر جدید تهران در سال 961 قمری به دستور شاه تهماسب صفوی با چهار دروازۀ شمیران، شاه عبدالعظیم، قزوین و دولاب ساخته شد کهیکی از محله‌هایدوازده‌گانۀ تهران، از دورۀقاجاریه بدین سو به نام اودلاجان آوازه یافت. سپس‌تر با تعیین «بیگلربیگی» در دورۀ شاه‌ عباس اول، موقعیت حکومتی پیدا کرد. علامه محمد قزوینی دربارۀ نام اودلاجان چنین گفته است که: «… دلاجیدن یا دراجیدن در گویش‌های منطقه به معنای پخش کردن آمده و دو حرف الف و نون نشانۀنام مکان است و «او» در گویش منطقه و مناطق بسیار در ایران به معنای آب است. در این معنا ترکیب سه واژه «او، دلاج یا دراج، ان» اودلاجان یا اودراجان مکان پخش آب است.»


نویسنده در فصل دوم که نامش «کلان محله اودلاجان و تحولات جغرافیایی آن» نام دارد، نخست به گسترۀمحلۀ اودلاجان می‌پردازد که از شمال به خیابان امیرکبیر، از شرق به خیابان ری، از جنوب به خیابان 15 خرداد و از غرب به خیابان ناصرخسرو منتهی می‌شود. این محله خود به زیرمحله‌هایی تقسیم می‌شد که دربردازندۀ محلۀ باغ امین، محلۀ حیاط شاهی، محلۀد روازۀ شمیران، محلۀ سادات جنوب سرچشمه پایین، محلۀ شاه غلامان، محله عرب‌ها، محلۀ نو و محلۀ یهودی‌ها بود. همچنین نویسنده در ادامۀ ا ین فصل به نام میدان‌ها و گذرها، چشمه‌ها، قنات‌ها و آب‌انبارها، باغ‌ها و مزرعه‌ها و دیگر اماکن این محلۀ کهن می‌پردازد.


فصل سوم این کتاب «عوامل اجتماعی و اقتصادی شکل‌گیری محله» نام دارد که دکتر تکمیل‌همایون به انگیزهٔنام‌گذاریمحله‌ها، مکان‌های مذهبی و فرهنگی، مکتب‌خانه‌ها، مدرسه‌ها و فرهنگسراها، اماکن مقدس یهودیان، اماکن تجاری و اقتصادی همچون کاروانسراها و بازارچه‌هاومکان‌هایی از این دست پرداخته است.


نویسنده در فصل چهارم که «پراکندگی ساکنان و تعلقات اجتماعی آنان» نام گرفته است از تنوع جمعیتی اودلاجان سخن می‌گوید و در ادامه به مرور کوچه به کوچۀ محلۀ اودلاجان می‌پردازد. کوچه‌هایی چون کوچۀ ارمنی‌ها، کوچۀ ماست‌بندها، کوچۀ سادات، کوچۀ سرایدار باشی، کوچۀ مشیرالدوله، کوچۀ وزیر امورخارجه، کوچۀ یهودی‌ها، کوچۀ خراسانی‌ها، کوچۀ افغان‌ها، کوچۀافشارها، شماری از کوچه‌های محلهٔاودلاجان است که در برخی از آنها، چهره‌های سرشناسی چون پروین اعتصامی شاعر پرآوزاه، سیدحسن مدرس و سیدعبدالله بهبهانی زندگی می‌کرده‌اند. نویسنده همچنین خانه به خانه به عمارت‌ها و خانه‌های این محله همچون عمارت سپهسالار، عمارت حشمت‌الدوله، عمارت نصیرالدوله، خانۀکمال‌الملک، خانۀفرمانفرما، خانۀموتمن‌الملک، نگاه انداخته است.


دکتر ناصر تکمیل‌همایون در فصل پنجم که «اوضاع کنونی و نوع بازسازی فرهنگی» نام دارد به تغییرات سیمای این محله در دورۀرضاشاه و دورۀ معاصر می‌پردازد. رضاشاه به جهت افزایش جمعیت شهر تهران و همچنین ورود خودرو و وسایل ترابری جدید، به گسترش و تعریض خیابان‌ها پرداخت. محۀ اودلاجان نیز دستخوش تغییرات شد و با ساخت خیابان سیروس (مصطفی خمینی) به دو بخش شرقی و غربی تقسیم شد. همچنین تغییرات دیگری انجام گرفت که پی‌آمدش رفتن شماری از مردم از این محله بود. پس از نابسامانی‌های زمان جنگ، مهاجران جنگی و افغانی‌های مهاجر، ساکنان این محله شدند. با وجود ثبت محلۀ اودلاجان در فهرست آثار ملی، بی‌توجهی شهرداری از یک سو و توجه نداشتن سازمان میراث فرهنگی به این محله، به اضمحلال خانه‌های قدیمی این محله انجامیده است. هم‌اکنون شمال محلهٔاودلاجان، منطقۀ مسکونی و جنوب آن زیر سلطۀبازار و انبارهای آن و کسب و کار مردم است.


نویسنده در سخن پایانی‌اش بر این کتاب، از علاقه‌مندان به تاریخ قدیم تهران گفته است که برآن هستند تا سیمای گذشتۀاین محلۀقدیمی تهران را زنده کنند که در این میان هماهنگی سازمان‌ها و نهادهایی چون میراث فرهنگی، شهرداری، آموزش و پرورش، اوقاف و … برای زنده‌کردن یکی از محله‌های قدیمی تهران مفید خواهد بود.


از دیگر مزیت‌های این کتاب می‌توان به تصاویر رنگی کتاب از کوچه‌ها، خانه‌های قدیمی و … اشاره کرد.


تکمیل همایون: ناصر، تهران، اودلاجان، تهران، دفتر پژوهش‌های فرهنگی، 1393.


منبع: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612