کد خبر:10359
پ
ARSHIVE

آرشیف ملی و ضرورت توجه جدی به آن

افغانستان امروز، از دیرباز یکی از کانون‌های نسخه‌پردازی و کتابت نسخه‌های خطی بوده است. نسخه‌های نفیس قرآن شریف بازمانده از دوره غزنویان بهترین سند هنرمندی و دانش نیاکان ما است.

میراث مکتوب – افغانستان امروز، از دیرباز یکی از کانون‌های نسخه‌پردازی و کتابت نسخه‌های خطی بوده است. نسخه‌های نفیس قرآن شریف بازمانده از دوره غزنویان بهترین سند هنرمندی و دانش نیاکان ما است.

پس از آن نیز این آتش نمرد و بلکه در دوره‌هایی دیگر و در سویی دیگر از کشور فروزان‌تر شد که باید به تلاش‌های شاهان و شاه‌زادگان هنرمند تیموری در سده نهم در هرات اشاره کنیم. در نیمه نخست این سده، گروهی از هنرمندان و مؤرخان و ادبا در دربار شاهرخ مشغول تألیف آثار و نسخه‌پردازی بودند و در آن سوی شهر، فرزندش بایسنغر میرزا گروهی دیگر از خوش‌نویسان و نگارگران و صحافان و جلدسازان و … را از گوشه و کنار دنیا در باغ سفید گردآورد بود، تا باور و اعتقادش را به فرهنگ و دانش ثبت تاریخ علم و هنر کند. از همان کارگاه نسخه‌پردازی بایسنغر امروز نسخه‌هایی چون شاه‌نامه بایسنغری و قرآن بایسنغری بر جای مانده‌اند که زیب و سبب اعتبار موزیم‌های کشورهای دور و نزدیک‌مان است.
این که چطور و چگونه این نسخه‌ها دست به دست گردید و کتابخانه‌های ما خالی شد، این‌جا مجال طرح آن نیست. اما امروز نتیجه آن شده که کشور ما و یگانه مخزن نسخ خطی (به غیر از دو سه کتابخانه کوچک دیگر که مجموعاً به ۵۰۰ نسخه هم نمی‌رسد) آن، در میان کشورهای منطقه به لحاظ تعداد نسخه، فقیرترین کشور و به لحاظ اعتبار علمی، گم‌نام و ناشناخته باقی بماند. بسیار واضح است که نوحه‌سرایی و دریغاگویی بر داستان دردناک خروج نسخ خطی از کشور در گذشته سودی ندارد. آن‌چه اهمیت دارد این است که از امروز جلو خروج این نسخه‌ها از کشور گرفته شود و مشکلات و کاستی‌های آرشیف ملی از میان برداشته شود تا این نهاد در میان دیگر آرشیف‌ها و کتابخانه‌های منطقه، سری بلند کند.
بدیهی است که راهی دشوار و سخت پیش روی ما است. راهی که سفر در آن از چندی پیش آغاز شده، اما به دلایلی حرکت ما در آن کند و بطی است. این سفر را باید سرعت بخشید تا بیش از این از دیگر کاروانیان عقب نمانیم. در این مطلب کوتاه، به طرح سه راه‌کار که با توسل به آن‌ها می‌توانیم آرشیف ملی افغانستان را وارد گردونه رقابت با دیگر آرشیف‌های منطقه از نظر پویایی و اعتبار علمی و تحقیقی کنیم، پرداخته‌ایم.
آرشیف ملی افغانستان، با حدود هشت هزار نسخه، بزرگ‌ترین گنجینه نسخ و اسناد خطی در کشور است. با این همه، این مرکز متأسفانه در میان آرشیف‌ها و مخازن نسخ خطی منطقه از جایگاه مناسبی برخوردار نیست. علت عمده این امر، نخست شمار پایین نسخ خطی در این مجموعه و زنده‌نبودن این مرکز است به این معنا که آرشیف ملی صرفاً محل نگهداری و استراحت نسخه‌ها است و در مقایسه با دیگر کشورها، محل رجوع و رفت و آمد محقّقان نیست. فهرست‌های ناقصش دردی را دوا نمی‌کند و شیوه ارتباط با آن برای پژوهش‌گران خارجی بسیار دشوار است. کتاب و مجله‌ای هم نشر نکرده تا از پویایی آن نشانه‌ای باشد.
نخستین راه دخیل‌شدن، کنترول و نظارت آرشیف بر بازار سیاه نسخ و اسناد خطی در شهرها و مناطق مختلف کشور است. بدون تردید چند برابر مجموعه فعلی در آرشیف، همین اکنون در بدخشان و تخار، غزنی و وردک و غور و هرات در اختیار مردم و نسخه‌فروشان است. اکنون در کشور بیشترین نسخه‌ها از دو منطقه غزنی، لوگر و وردک و ولایات بدخشان، کندز و تخار به دست می‌آید.
بسیاری از مردم و هم‌وطنان علی‌رغم این که از نگهداری درست این نسخه‌ها غافل هستند و در مواردی بسیاری از این نسخه‌ها نیز در نتیجه کم‌توجهی از بین رفته است، میلی به اهدا و فروش این آثار به آرشیف ملی ندارند. وزارت اطلاعات و فرهنگ کشور و آرشیف ملی از طرق مختلف باید آنان را به اهدای این دست از آثار ترغیب و فواید فراوان این کار را به آنان تفهیم کنند. اگر در این امر سیاست‌مداران و دولت‌مردان و زنان ما – که بعضاً کتابخانه‌های بزرگی هم دارند که شامل نسخ خطی نیز می‌شود- پیش‌گام شوند، می‌تواند محرّک و انگیزاننده خوبی برای دیگران باشد. در پهلوی تشویق مردم به اهدای نسخ، برای برخی که تمایل به فروش آثار خود دارند، باید راه بدیل نمایانده شود تا نسخه‌های خود را به جای فروش در بازار و خروج آن از کشور، به آرشیف ملی بفروشند.
پروسه‌ی خریداری نسخ خطی آرشیف ملی افغانستان برای یک فروشنده‌ی نسخه، اکنون بسیار وقت‌گیر و خسته‌کن است و گاه ماه‌ها به طول می‌انجامد. این مشکل سبب می‌شود که فروشنده برای جلوگیری از ضیاع وقت خود و هم‌چنین با توجه به نیازمندی عاجل به پول، بازار را بر آرشیف ترجیح دهد. لذا این پروسه را باید بسیار کوتاه و شفاف کرد تا به همان قیمتی که در بازار نسخه، یک کتاب قلمی ارزش دارد، در آرشیف و حد اکثر در ظرف چند روز خریداری شود.
همین اکنون صدها نسخه خطی در بازار کابل در انتظار خریداران از پاکستان و ایران و کشورهای عربی به سر می‌برند.

برخی از این نسخه‌ها بسیار نفیس بوده و به خط بهترین کاتبان دوره تیموری، صفوی و قاجار نوشته شده است. چندی پیش من خود در این بازار، نسخه‌ای از التیسیر فی التفسیر ابوحفص عمر بن محمد بن احمد نجم النسفی (۴۶۱-۵۳۷ق.) را از نزدیک دیدم که در تاریخ ۵۲۳ق. و روزگار حیات مؤلف کتابت شده بود. این نسخه به سرعت خریداری و ظاهراً از کشور خارج ساخته شد. این کاملاً طبیعی است وقتی که درهای مخازن آرشیف ما به روی این نسخه‌ها بسته است، نسخه‌ها بازار و مقصد دیگری برای خود پیدا می‌کنند و همین است که روزانه ده‌ها نسخه‌ی ما از مرزهای زمینی و هوایی به بیرون از کشور قاچاق می‌شود. دولت افغانستان باید بر سرحدات خود نظارت بیش‌تر وضع کند و مجازات خروج نسخه از کشور را چند برابر کند. در پهلوی این، درهای آرشیف را به روی این نسخ و آثار باز کند. بعضاً کسانی که در کار خرید و فروش نسخه هستند، فروش این آثار را به دولت افغانستان و لو با قیمت کمتر بر هر خریدار و کتابخانه خارجی ترجیح خواهند داد. دولت و وزارت اطلاعات و فرهنگ هم‌چنین باید بودجه خریداری نسخ خطی را افزایش دهند و در یک پروسه شفاف و با حضور کارشناسان مختلف هیچ نسخه باارزشی را اجازه برگشت از آرشیف ندهد. این فریادی است که بارها از سوی نسخهشناسان مطرح ما از عبدالحی حبیبی گرفته تا فکری سلجوقی و وکیلی پوپلزایی و دیگران بلند شده اما متأسفانه تا کنون نیز بنا به دلایلی به توصیه این بزرگان عمل نشده است. البته خوش‌بختانه از چندی بدین سو، این حرکت در آرشیف ملی افغانستان شروع شده، اما با توجه به محدودیت بودجه و مراجعه اندک مردم، آهنگ کُندی دارد. توجه در این عرصه، ضمن آن که می‌تواند در درازمدت به لحاظ آمار و ارقام، آرشیف ملی افغانستان را در سطوح بالاتری مطرح کند، نسخه‌های کتابت شده نیاکان ما را در دست فرزندان‌شان باقی خواهد گذاشت که این کم‌ترین حق آن‌ها بر ما است.
راه‌کار دوم انتشار فهرست‌های نسخ خطی و اسناد آرشیف ملی است. با آن که در گذشته تلاش‌هایی در قسمت فهرست‌نویسی نسخ و اسناد موجود در آرشیف شروع شده و یک جلد فهرست قرآن‌ها، دو جلد آثار ادبی و یک جلد مخطوطات پشتوی آرشیف قبلاً انتشار یافته، ولی قسمت اعظم نسخه‌های ما هنوز فهرست نشده‌اند و محققان و نسخه‌شناسان حتا از عناوین نسخ موجود در آرشیف بی‌خبر استند. این فهرست‌ها باید به سرعت تدوین و چاپ شوند. وب‌سایت آرشیف ساخته شود و امکان دست‌رسی محققان داخلی و خارجی از طریق این سایت با آرشیف فراهم شود. محققان از هر کجای دنیا می‌توانند، از این طریق به صورت مستقیم نسخ و اسناد درخواستی خود را فرمایش دهند و در بدل حق‌الزحمه‌ی اندک حدود فی صفحه ۵ یا ۱۰ افغانی آن آثار برایشان به صورت دیجیتل ارسال شود. این کار سبب در‌آمد‌زایی برای آرشیف و وزارت اطلاعات و فرهنگ نیز خواهد شد. عواید به دست آمده را نیز می‌توان صرف خریداری نسخه‌های جدید برای آرشیف کرد.
هم‌چنین باید فهرست‌های منتشر شده را با موجودی فعلی آرشیف‌های خود در یک تحقیق مطابقت دهیم. بر اساس تحقیقات من، شمار قابل توجهی از نسخه‌هایی که در کتابخانه‌های مختلف ما پیش از تشکیل آرشیف ملی وجود داشته از جمله آرشیف هرات، امروز دیگر وجود ندارند و جالب آن که هیچ کس تا کنون به غیبت این نسخه‌ها پی‌نبرده است. پیشنهاد می‌کنم دانشجو یا دانشجویانی از رشته‌های ادبیات، فهرست سرژ دولوژیه بورکوی نخستین فهرست‌نویس کتابخانه‌های ما که به فهرست‌نویسی پنج کتابخانه موزیم هرات، فاکولته ادبیات کابل، کتابخانه سلطنتی محمدظاهر شاه، وزارت مطبوعات و موزیم کابل پرداخته و فهرست‌های بعدی فکری سلجوقی (کتابخانه خطی وزارت اطلاعات و کلتور)، علی‌اصغر بشیر (آرشیف ملی)، خلیل‌الله خلیلی (کتابخانه سلطنتی محمدظاهر شاه)، عبدالقدیر مشتری (آرشیف ملی)، محمداعظم افضلی و محمدانور نیّر (آرشیف ملی) را با موجودی فعلی آرشیف در کابل و هرات مقایسه کنند آن‌گاه متوجه غیبت شمار زیادی از نسخه‌های باارزش خود خواهیم شد. به طور مثال ده‌ها نسخه را فکری سلجوقی در آثارش ذکر کرده که برای موزیم هرات خریده، ولی از بسیاری از آن‌ها امروزه هیچ نشانی نیست. شناسایی این نسخه‌ها که ثبت در آرشیف‌ها و کتابخانه‌های سه چهار دهه اخیر ما بوده، کمک می‌کند برای جهت ردیابی و تحصیل مجدد آن‌ها اقدامات خود را آغاز کنیم و در نهایت هم‌چون نسخه‌ی نفیس مجموعه لطایف و سفینه ظرایف که چند دهه قبل از کتابخانه فاکولته ادبیات کابل سرقت شده بود و بعد از ۳۵ سال سرگردانی در پاکستان و ایران با ارائه اسناد و شواهد، مالکیت خود را بر آن اثبات کردیم، به کشور باز گردد. این قضیه سخت قابل تحقیق و بررسی است. پیشنهاد می‌شود کمیسیونی جهت پی‌گیری و ردیابی این نسخه‌ها در آرشیف ملی افغانستان آغاز به کار کند.
راه‌کار سوم، بدل‌کردن آرشیف فعلی به یک کتابخانه زنده و پویا است. این کار از طریق نشر و چاپ نسخه‌های نفیس ما به صورت عکسی یا فکسی میله با

قطع و صحافت زیبا امکان‌پذیر خواهد بود. بسیاری از کتابخانه‌ها و مخازن نسخ خطی، آثار ارزشمند خود را با مقدمه‌ای کوتاه به صورت رنگی و در قطع اصلی کتاب منتشر می‌کنند. این رویه، باید به سرعت در آرشیف ملی نیز پیاده شود. جز این باید بخش تحقیقات و نسخه‌شناسی آرشیف نیز در تشکیل این نهاد ایجاد و آغاز به فعّالیت کند. وظیفه این بخش در ابتدا انتشار مجله آرشیف خواهد بود که به بحث پیرامون نسخه‌ها، اسناد و تصحیح متون در افغانستان خواهد پرداخت. این بخش ضمن تحقیق، با راه‌نمایی محقّقان در قسمت انتخاب موضوعات تحقیقی، مقالات و نوشته‌های آن‌ها را در این مجله به چاپ خواهد رساند.
هم‌چنین این بخش باید مطالعات و رساله‌های تحصیلی دانشجویان رشته‌های ادبیات و علوم بشری را به بخش تصحیح متون سوق دهد. بسیاری از آثاری که به روشن‌شدن فضای اجتماعی و فرهنگی کشور در سده‌های اخیر کمک می‌کند، چشم انتظار محققی نشسته‌اند. آثار بسیاری از شاعران و مورّخان ما هنوز چاپ ناشده باقی مانده‌اند. در چنین حالتی رفتن به سوی نگارش تاریخ ادبی، فرهنگی و اجتماعی ما درست نیست و کاری ناقص خواهد بود. به طور مثال مؤرخین ما نباید از کنار نسخه‌های با ارزشی چون یادداشت‌های روزانه داراشکوه در خصوص جنگ و محاصره قندهار یا جنگ‌نامه آزادخان معاصر تیمورشاه و محققین ادبی ما از کنار دیوان مهردلخان مشرقی، میرزا شیراحمد جلال‌آبادی ملک‌الشعرای دربار عبدالرحمن خان، مهجور کابلی از شاعران این عصر و میرزا رحمت بدخشی و میرزاخان کابلی معاصر زمان‌شاه بگذرند. محققان علوم دینی ما نباید از آثار و تفسیرهای معین‌الدین فراهی بگذرند و سیره منحصر به فرد جمال‌الدین عطاء هروی را نادیده انگارند. به همین ترتیب ده‌ها نسخه ارزشمند به زبان پشتو در آرشیف وجود دارد که نیازمند تصحیح و انتشار هستند و باید محققان ادبیات پشتو گرد تنهایی را از چهره این نسخ برگیرند.
در صورت انتشار چنین تحقیقاتی است که آن گاه ما می‌توانیم آثار نفیس خود را در برنامه حافظه جهانی یونسکو به عنوان میراث افغانستان ثبت کنیم. یگانه عاملی که ما تا حالا در این امر ناکام بوده‌ایم، نبود تحقیقات معیاری راجع به این آثار است. یونسکو در فورمه ثبت این آثار از هر کشور می‌خواهد که آدرس و نشانی سه منبع که منحصر به فرد بودن آن اثر را تایید کند، در فورمه درج کند و چون آن‌چنان تحقیقاتی انجام نشده، همواره این خانه‌ها در فورمه‌های ما خالی است.
این‌ها مشکلاتی است که آرشیف ملی افغانستان اکنون با آن دست به گریبان است، امیدواری محققان و دل‌سوزان فرهنگ ما بر آن است که دولت و وزارت اطلاعات و فرهنگ کشور با توجه به موانع و چالش‌های سد راه آرشیف ملی، از راه‌کارهای پیشنهاد شده مدد جسته و سبب ارتقای جایگاه تحقیقی و اعتبار این یگانه و اصلی‌ترین گنجینه خطی ما شوند.
دکتور خلیـل‌الله افضلی، پژوهش‌گر و نسخه‌شناس – دوشنبه ۲۵ ثور ۱۳۹۶

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612