- مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب - https://mirasmaktoob.com -

حسن بن سلیمان الحلی و آثارش

میراث مکتوب – از دوران صفویه وسیله علامه مجلسی و شماری دیگر از دانشمندان و محدثان امامیه، از آثار حدیثی عالمی به نام عز الدین ابو محمد الحسن بن سلیمان بن محمد (بن خالد) الحلی (العاملی) نام برده شده و بهره گرفته شده که اطلاعات ما درباره او بسیار اندک است. گفته اند که در محرم ۸۰۲ق زنده بوده است و از شاگردان شهید اول بوده و از او در اجازه ای از شهید در ۱۲ شعبان ۷۵۷ ق نام برده شده است. مشخصات او در امل الآمل و شماری از کتابهای تراجم مانند ریاض العلماء و اعیان الشیعه و طبقات اعلام الشیعه و الذریعه آقا بزرگ تهرانی مورد توجه قرار گرفته است. اما عمده منبع آگاهی های این کتابها از وجود حسن بن سلیمان الحلی، آثار موجود این مؤلف بوده و آنان بخشی از اطلاعات مربوط به نام، مشایخ و تألیفات او را تنها بر اساس نسخه های خطی کتابهای این مؤلف فراهم کرده بودند. متأسفانه مانند بسیاری از علمای سده های هفتم به بعد که تا آغاز دوران صفوی می زیسته اند، منابع مستقل کمتر اطلاع درستی درباره عالمان امامیه این دوران ارائه کرده اند و بسیاری از اطلاعات ما مرهون وجود اجازات و یا اطلاعاتی است که بر روی نسخه های خطی دیده می شده و بخشی از آنها با همت میرزا عبد الله اصفهانی معروف به افندی در ریاض العلماء و آثار دیگرش و نیز وسیله آقا بزرگ تهرانی در کتابهای متعددش گرد آمده است. در این میان اجازات بحار الأنوار و یکی دو کتاب دیگر بی اندازه در این مورد اهمیت دارند و باید دانشمندانی همت کنند و اجازات دیگر را از میان نسخه های خطی و جنگها و دفاتر بیاض و سواد و مجموعه ها گرد آورند تا اطلاعات ما در این مورد کامل تر شود؛ به ویژه اطلاعاتی که در حواشی نسخه ها و یا در اوراق اجازات و گواهی های همراه آنها و یا انجامه ها دیده می شود و البته در سالهای اخیر هم بخشی از آنها به همت محقق طباطبایی و نیز استاد سید احمد اشکوری گرد آمده اند. به هر حال به همین دلیل عمده اطلاعاتی که درباره حسن بن سلیمان حلی در اختیار است، متکی بر نسخه های خطی آثارش بوده و طبعا این منبع نمی تواند منبع مستقلی قلمداد شود، چرا که نسخه های خطی آثار این شخص نسخه های گواهی شده ای نیستند و عمدتا نیز نسخه های بسیار متأخری هستند و نمی توانند به تنهایی وجود تاریخی چنین کسی را با تمامی مشخصات ذکر شده ثابت کنند؛ به ویژه همانطور که خواهیم گفت اغتشاشی شگفت انگیز در آثار باقی مانده از این نویسنده دیده می شود، به طوری که هر گونه اعتماد بر آنها را برای شناسایی این مؤلف و به ویژه عناوین آثارش از میان می برد. تنها موردی که می توان آن را در مورد حسن بن سلیمان الحلی به عنوان منبع قابل اطمینان یاد کرد، اجازه ای است به خط شهید اول که گفتیم از سوی وی برای جمعی و از جمله برای حسن بن سلیمان الحلی العاملی نوشته شده است؛ اما در آن اجازه طبعا اشاره ای به تألیفات این شخص نشده و این پرسش مطرح خواهد بود که ارتباط کتابهای منسوب به یک حسن بن سلیمان الحلی با آن شاگرد و راوی شهید اول چیست؛ به ویژه که در تعبیر شهید او را العاملی هم خوانده و در نسبش هم اختلافی در منابع دیده می شود. آیا ممکن است ما با دو شخصیت متفاوت روبرو باشیم؟ اما از دیگر سو در آثار منسوب به حسن بن سلیمان، روایت مستقیم از شهید اول دیده می شود (به طور مثال، نک: مختصر بصائر الدرجات، ص ۳۰). در اجازه ای هم که گفته می شود حسن بن سلیمان برای یکی از شاگردانش نوشته، به روایت او از شهید در آن اجازه تصریح شده است.

به هر حال این نکته هم قابل طرح است که نام حسن بن سلیمان در میان شاگردان شهید اول دست کم در اجازات بحار و امثال آن دیده نمی شود و می دانیم که به دلیل سهم محوری شهید اول در اجازات متأخر امامیه، این مسئله خود پرسش بر انگیز است که چطور نام حسن بن سلیمان در حلقه های ارتباطی اجازات به شهید نیامده است؟ در خود کتابهایی که به نام حسن بن سلیمان در اختیار است، البته اشاراتی به زمان و مشایخ او وجود دارد که کما اینکه گفتیم عمدتا همین موارد محل استناد منابع تراجم متأخر بوده است. به هر حال گرایشات و سنت فکری وی دقیقا روشن نیست و ما میزان پایبندی او را به افکار شهید اول نمی دانیم. برخی از روایات او مأخوذ از کتابهای شناخته شده است که امروزه در اختیارند و در مورد آنها دست کم از لحاظ اصالت ادعا می توان اعتماد کرد؛ اما در مواردی هم حسن بن سلیمان از منابعی نقل می کند که گرچه خود آن منابع شهرت دارند و یا قابل اعتماد بوده اند، اما نمی توان در نقلهای حسن بن سلیمان اعتمادی کرد، چون معلوم نیست آن احادیث را از کدام نسخه های خطی اقتباس کرده است. اما مهمتر از همه نقلهای زیادی است که او از منابع ناشناخته امامی ارائه می دهد که نام کتابها و مؤلفان آنها در منابع قابل اعتماد نیامده و اصلا معلوم نیست که وی این مطالب را از کجا و به چه صورت گرد آورده است.

به ویژه اینکه او به روایات کتابهای غلات و نصیریه علاقه وافری دارد. اصولا حسن بن سلیمان، آن طور که در کتابهای باقی مانده او دیده می شود، شخصیتی است حدیث گرا با گرایشات تند غالیانه و بدون روحیه نقادی نسبت به احادیث و روایات که هر گونه روایتی را از هرگونه منبعی می تواند نقل کند و عمده توجه او به موضوعات خاصی است که عمدتا غلات شیعه از آنها روایتی خاص را ارائه می داده اند و درست همان دیدگاههای خاص مورد توجه حسن بن سلیمان قرار گرفته است؛ در موضوعاتی مانند رجعت و کرّات، عوالم ذر و امثال آنها. وی در این گونه مباحث، عموما جانب روایاتی را می گیرد که معمولا از سوی فقیهان و رجالیان و محدثان معتبر امامیه مورد انتقاد قرار گرفته است و به ویژه از روایات و احادیث و منابعی استفاده می کند که دست کم بخشی از آنها حتی وسیله علامه مجلسی نیز مورد انتقاد قرار گرفته است و تکیه آنها بر منابع غلات و نصیریه کاملا گواهی می شود؛ مانند روایات او از حسین بن حمدان الخصیبی و یا در مورد مقتل عمر بن الخطاب که ریشه در روایات نصیری دارد. در سده هشتم البته این نوع تمایلات غالیانه در میان برخی محافل و مجامع شیعی گسترش پیدا کرده بود و نشانه عمده آن هم حافظ رجب برسی است که دقیقا معاصر حسن بن سلیمان الحلی بوده است؛ اما در حالی که رجب برسی آشکارا تحت نفوذ جریانهای عرفانی و نهضتهای تندروی گنوسیستی شیعی و با گرایشات خاص تأویلی بوده است؛ حسن بن سلیمان بیشتر در چارچوب احادیث سنتی باقی می ماند اما بر خلاف بسیاری از فقیهان امامی که در نقل احادیث جانب ضوابط را رعایت می کرده اند، وی در دسته شماری از نویسندگانی است که گرایش آشکاری به نقل احادیث از منابع مشکوک و یا با مضامین غالیانه دارد.

برای مطالعه ادامه این مقاله نوشته حسن انصاری اینجا [1] کلیک کنید.

[2]
[3]