- مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب - https://mirasmaktoob.com -

تعبیر سلطانی و ضرورت تصحیح آن

میراث مکتوب – یکی از نویسندگان ایران در سده هشتم هجری، قاضی اسماعیل بن نظام‌الملک ابرقوهی، صاحب آثار تحفه بهایی و تعبیر سلطانی است. وی در صفحه نخست تعبیر سلطانی، خود را چنین به خواننده می شناساند:

الحمد لله الذی خَصّ خواص الانام بمبشرات الاحلام و الصلوه علی من ختم به الوحی فی الیقظه و المنام و علی صحبه اهل الکشف و الالهام امّا بعد چنین گوید بندۀ درگاه اسمعیل بن نظام الملک الابرقوهی نبهه الله عن نومه الغافلین و شارکه فی دعاء الصالحین
وی در ادامه سخن، از کتاب و تاریخ نگارش آن چنین سخن می‌راند:

سبب تعبیر این تعبیر و موجب تحریر … که مسمّی است به تعبیر سلطانی آن شد که در شهور سنه ثلاث و ستین و سبعمائه به وقت بارگاه خلافت پناه حضرت اعلی سایه خدای و پادشاه جهان گشای تاج ستان تاج بخش و سلیمان باد رخش[…] معتضد امیرالمؤمنین جلال الدنیا و الدین ابوالفوارس شاه شجاع … توسلی لازم آمد و ….
سال تولّد ابرقوهی و سال درگذشت وی، دانسته نیست امّا از این گفتا او: « اگر زکریا را بیند او را در سن کهولت پسری آیذ لقوله تعالی و هبناله یحیی چنانکه در نظم گفته‌اند بیت:
زکریا به خواب در دیدن در کهولت بود پسر دیدن و بندۀ درگاه درین خواب صاحب تجربه است که او را بعد از رؤیت زکریا علیه السلام درین سن بنده زاده آمذ و او را به یحیی مسمّی گردانید … » چنانکه در مقاله‌ی «تعبیر سلطانی و فواید زبانی، ادبی و مردم شناختی آن» (چاپ شده در نامه فرهنگستان، تابستان ۱۳۹۰، شماره ی ۴۶) گفته شده ، می توان حدس زد که بظاهر قاضی ابرقوهی در سالهای آغازی سده هشتم متولّد شده باشد.

تعبیر سلطانی، دو بخش عمده دارد، بخش نخست که حاوی دو فصل و بیست نکته است، به مسائل و مبادی خوابگزاری و بخش دوم به گزارش خوابدیده ها، به ترتیب حروف الفبا، از خواب آبادانی تا یوز اختصاص یافته است.

ابرقوهی در نگارش این کتاب به خوابنامه های پیش از خود نظر داشته و اقوال پاره ای از معبّرین پیشین: ابن سیرین، ابراهیم کرمانی، حضرت امام جعفر صادق(ع) و … را نقل کرده است افزون بر خوابگزاران اسلامی، وی به تعابیر معبّران غیر اسلامی، چون ارطامید روس یونانی و براهمه و … توجه داشته است.
ابرقوهی در بخش نخست، خوابنامه‌های پیشین را به طور کلّی نقد می کند؛ اما اختصاصاً زبان به انتقاد از کتاب « کامل التعبیر» حبیش تفلیسی که از پرآوازه ترین کتب خوابگزاری به زبان فارسی است، گشاده است.
قاضی ابرقوهی برای هر چه شیرین تر کردن کتابش تمهیداتی اندیشیده و به کار بسته است. از کاربست این تمهیدات، تعبیر سلطانی از صورت کتابی که در برابر هر رؤیایی، لغت نامه وار تعبیر یا تعابیری را قرار دهد، بیرون آمده و در مجموع از سایر خوابنامه های فارسی متمایز شده است.

از میان ترفندهایی که خوابنامه‌ی ابرقوهی را از تعبیر الرویاهای دیگر متمایز کرده، در اینجا تنها به بررسی دو وجه: یکی آراستگی آن به ابیات منظومه ی خرگوشی و دیگری اشتمال آن بر حکایات و قصص تاریخی بسنده می‌شود. منظومه ی خرگوشی که تا امروز از آن نشانی به دست نیامده از آبشخورهای ابرقوهی در نگارش تعبیر سلطانی بوده است چنانکه خود می نویسد:
منظومه نیز که از تعبیر خرگوشی مستخرج است در نظر بوذ و احیاناً یک دو بیت از آن به حسب اقتضای مقام کالملح فی الطعام تلفیق رفته»

ابیات منقول از این منظومه، نسبتاً بسیار است و با استخراج و سامان دادن آنها می‌توان تا حدودی به بازسازی منظومه دست یازید. در اینجا برای نمونه، ابیاتی از این منظومه، نقل می شود.

ذیل «خرما». […] و قول منظومه این است:
هر که بیند به وقت خود خرما گردذ از هر مراد کامروا
منفعت باشدش از امیرانش تربیت باشد از وزیرانش
ذیل «کودک». […] و صاحب منظومه این حکایت آورده؛ بیت:
کوذکی دید در کنار کسی که خروشید زار زار بسی
روز دیگر به ابن سیرین گفت راز پوشیده را از او بنهمت
گفت اگر عود می زنی ای یار توبه کن وز خدای شرم بدار
و آنچنان بود توبه کرد جُوان بعد از آن روز گشت قرآن خوان
ذیل «قبا». […]و صاحب منظومه گفته اند؛ بیت:
آنکه بیند که او قبا پوشیذ درصف جنگ با عدو کوشیذ
در عبارت دلیل بر ظفرست نو و کُهنه دلیل خیر و شرست
«شیرتازه». به تأویل علم شرع و مال حلال بوذ و ینعکس و بالعکس و عبارت منظومه این است؛ بیت:
دیدن شیر علم و مال بود خوردنش روزی حلال بوذ
دیذن شیرماذیان در خواب هست جاه و جلالت و اسباب
شیر اشتر ولایت است و طرب و اثر آن فزون بود به عرب
شیر گاو آمذست فرخ فال باز عیش و فراخی سال
شیر خر با مرض قرین باشد شیر روباه همچنین باشد
شیر میش و بز است مال تمام شیر خر گشت مال هاء حرام
هست شیر گوزن بیماری شیر کُرکست اصل غم خواری
ذیل «سوزن». […] و عبارت منظومه این است، بیت:
سوزن و رشته با هم اندر خواب جمع مال است و زینت و اسباب
جامه ها دوختن حرام بوذ هرچه خواهد همه تمام شوذ
ورکسی جامۀ زنان دوزد مایۀ رنج و غصّه اندوزذ

ویژگی دیگر تعبیر سلطانی اشتمال آن بر حکایات و قصص تاریخی است؛ مثلاً، ذیل «رخسار»، خواب سیاه شدن روی را که در خوابگزاری اسلامی به دختردار شدن تعبیر می‌شود، آورده و سپس به نقل رویدادی تاریخی که چنین تعبیری را تأیید می‌کند، می پردازد و می نگارد که:

واگر روی سیاه یا جامه سفیذ بیند او را دختری آید لقوله تعالی: واذا بشر أحدهم بالانثی ظل وجهه مسودّاً و هو کظیم و در حکایت آمذه که مهدی خلیفه به خواب دیذ که روی او سیاه گشته بوذ و چون بیذار گشت این آیت متذکر شد قوله عز وجل: وَ امَّا الذین اسوَدَّت وجوههم أکفرتم بعد ایمانکم و عظیم بهراسید و صورت آن رؤیا با معبّران ملازم تقریر کرد و هیچ کذام تعبیری دلپذیر نتوانستند کرد و ابراهیم کرمانی که استاد صناعت است اتفاقاً در آن طرف بوذ و او را استحضار فرموذ و از آن خواب پرسیذ و گفت ظاهراً امیرالمؤمنین را ریحانه القلبی از عالم یهب لمن یشاء اناتاً کرامت خواهذ شد و چون دلیل پرسیذ به آیه مستشهد استدلال نموذ و خلیفه را هم در آن شب دختری به وجوذ آمذ و او را ده هزار درم عطا داد قاضی ابرقوهی در ذیل تعبیر آفتاب نیز رویدادی تاریخی را روایت می‌کند:

« و در روایت آمذه که صفیّه بنت حیی بن اخطب در قلعۀ خبیر به خواب دیذ که آفتاب در کنار او افتاذه و چون بیذار شد صورت واقعه به پذر باز گفت و پذرش طپانچۀ سخت بر روی وی زذ و گفت می خواهی که محمّد تو را بخواهذ و روز دیگر را قلعه بگرفت و او را بخواست و سبب کبوذی روی از وی سئوال فرموذ صلی الله علیه و علی آله و سلم و او قصه عن اوّلها الی آخرها باز راند.
چکیده سخن این که این ترفندها و تمهیدات دیگر، خوابنامه ی قاضی ابرقوهی را خواندنی کرده است و چون تا امروز جز کتاب «خوابگزاری» از مؤلفی ناشناخته و «التحبیر فی علم التعبیر» منسوب به فخر رازی که هر دو مختصرند و هر دو را فرزانه ی فقید ، زنده یاد ایرج افشار تصحیح و منتشر ساختند، کتابی جامع و مفصّل از قدما در زمینه ی نمادشناسی رؤیاها و خوابدیده ها که تصحیح انتقاد شده باشد، وجود ندارد، نگارنده دست به تصحیح تعبیر سلطانی زده است و امید دارد که در آینده ی نزدیک، آن را به یاری خداوند، منتشر سازد.

یادداشت از مختار کمیلی

………………………………………………….

نظر کاربر: مهرداد چترایی
یکشنبه ۸ دی ۱۳۹۲ – ۲۳:۰۱

درود.متن کتاب تعبیر سلطانی در دانشگاه آزاد اسلامی واحد نجف آباد به عنوان رساله دکتری بر اساس کهن ترین دستنویسهای آن تصحیح شده است.

[1]
[2]