- مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب - https://mirasmaktoob.com -

انتشار سندی بسیار ارزشمند در انساب و تبارشناسی

میراث مکتوب- اخیراً کتابی به صورت چاپ نسخه برگردان و بر اساس نسخه موجود در کتابخانه کاشف الغطاء در تهران و به وسیله انتشارات عظام و با همت ستایش بر انگیز مدیر فرهیخته آن و به صورتی بسیار نفیس و فاخر به چاپ رسیده است با عنوان الأنساب المشجره که اثری است بی نهایت ارزشمند. چند نکته ای را در رابطه با این کتاب اینجا مطرح می کنم و تفصیل را باید واگذاشت به زمانی دیگر و با مقایسه دقیقتر این متن با دیگر متون نسب از میان مبسوطات و مشجرات.

۱- نخست اینکه این نسخه که نام و عنوانی بر پیشانی ندارد، کما اینکه در پیشگفتار این چاپ مختصراً توضیح داده شده رونویسی مجددی است از روی نسخه کهنتری که در کتابخانه شیخ عبد الحسین الطهرانی، شیخ العراقین موجود بوده، به دست کاتب و صحافی زبردست و خوش ذوق از کربلا که دیگر بار کتابت شده است. آنچنانکه در مقدمه کوتاه این صحاف و کاتب بر نسخه حاضر آمده وی نسخه انساب یاد شده را به طرزی کتابت کرده تا استمرار شاخه ها و فروع انساب در بطون مختلف به خوبی روشن باشد؛ آن هم بدین شکل که آنرا به صورت مرقع گونه ای فراهم کرده است. وی از قلمهای مختلف ریز و درشت و گاه سرخ در این کار بهره برده که به احتمال قوی همه آنها در نسخه اصل هم به همین کیفیت بوده؛ چنانکه معمول کتابهای مشجرات در نسب است. شیوه کاتب کربلایی در این نوع مرقع نگاری بهره گیری از نوعی از کاغذهای پیوسته به هم بوده با هدف اینکه شجره انساب موجود در کتاب حاضر به شکل روشنتری قابل تشخیص باشد. توضیحی بابت این کتاب و این نسخه در گفتار مرحوم آقابزرگ طهرانی در الذریعه آمده که متأسفانه در پیشگفتار چاپ مورد توجه قرار نگرفته است. علامه طهرانی در الذریعه این نسخه را معرفی کرده که اینجا عین عبارت او را به دلیل اشتمال بر فوائد متعدد نقل می کنیم (نک: الذریعه، ج‏۲ / ۳۸۴ تا ۳۸۶):
“الأنساب المشجره. کبیر مبسوط فی خمس مجلدات ضخام بسبب ضخامه أوراقها المتصله بعضها ببعض لا بخیاطه بل بکتابه وجود واحد منها و اتصال آخر کل سطر من الورقه الأولى بأول السطر المقابل له من الورقه الثانیه و کذا آخر الثانیه بأول الثالثه. و هکذا. و الواصل بین کل ورقتین کاغذ لطیف قوی لا یمزق بکثره الطی و النشر. فکل مجلد یمکن أن یخرج أوراقها المتصله کذلک من بین الدفتین و تنشر من أولها إلى آخرها. فیرى فی صفحه واحده نظیر الخریطه المبسوطه و الطومار المنشور، فأربع مجلدات منها فی أنساب بنی هاشم إلى أن تنتهی إلى رسول الله ص، و المجلد الخامس مبدو باسم النبی ص ثم آبائه إلى أن تنتهی إلى آدم أبی البشر فی الورقه الأخیره، و نسخه أصل هذه النسخه المنتسخه عنها کانت فی مکتبه العلامه الشیخ عبد الحسین الطهرانی و هی قدیمه مکتوبه على ما هو المرسوم فی کتب الأنساب المشجره من کتابه وجهی الورقه و موازاه الخطوط الواصله من وجه کل ورقه إلى الوجه الآخر. فاستنسخ عنها فی سنه ۱۳۳۰- الحاج السید هاشم الصحاف الطهرانی نزیل الحائر و المتوفى بها فی رجب سنه ۱۳۳۵- هذه النسخه على الکیفیه المذکوره بخط جید و هی توجد فی مکتبه السید محمد مهدی الصدر ابن الحجه السید إسماعیل ابن السید صدر الدین العاملی الکاظمی و أصل الکتاب تصنیف بعض القدماء المعاصرین للشیخ الصدوق أبی جعفر ابن بابویه المتوفى سنه ۳۸۱ قدم له مقدمه طویله أورد فیها الآیات و الأحادیث الوارده فی فضل العتره الطاهره. و قال فی آخر المقدمه (هذه الآیات و الاخبار التی ذکرتها و غیرها مما لم أذکرها) بدأ فی أکثر روایاته بقول حدثنا و جمله ممن حدثوه إما من مشایخ الصدوق أو فی طبقه مشایخه (منهم) أبو علی حامد بن محمد الرفاء الهروی المتوفى سنه ۳۵۶ کما ترجم فی (ج- ۸: ص- ۱۷۳) من (تاریخ بغداد) و (منهم) أبو عبد الله محمد بن یعقوب بن یوسف الأصم الذی یروی عنه الصدوق فی الأمالی و إکمال الدین بتوسط شیخه أحمد بن محمد بن الحسین البزاز النیسابوری و (منهم) الشریف أبو علی محمد بن أحمد بن زباره العلوی عن أبی الحسن علی بن محمد بن قتیبه عن فضل بن شاذان کما فی هذه النسخه و قد روى الصدوق عنه فی باب النص على القائم ع من إکمال الدین هکذا (حدثنا الشریف الدین الصدوق أبو علی محمد بن أحمد بن زیاده بن عبد الله بن الحسن بن الحسن بن علی بن علی بن الحسین الشهید ع عن علی بن قتیبه) و هذا الشریف والد یحیى المترجم فی النجاشی و الخلاصه و المؤلف لکتاب الأصول الذی سبق ذکره مع ترجمه والده الشریف الزاهد العالم المتوفى سنه ۳۳۹، نقلا عن عمده الطالب و هو أبو الحسین محمد بن أحمد زباره بن محمد بن عبد الله بن الحسن بن الحسن بن علی بن علی بن الحسین الشهید ع و تعدد الکنیه بأبی علی فی الإکمال و أبی الحسین فی العمده شایع. و کذا نسبه علی إلى جده قتیبه فی الإکمال. کما أن زیاده (ابن) بعد (أحمد) و تصحیف (زباره) ب (زیاده) فی هذه النسخه و فی الإکمال لیس بغریب. و الغریب ما وقع من التعبیر عن هذا الشریف فی خاتمه المستدرک فی جدول أدرج فیه أسماء مشایخ الصدوق (ص ۷۱۵) هکذا محمد بن أحمد بن محمد بن زیاد بن عبد الله بن الحسن بن الحسین بن علی بن الحسین الشهید. ففیه تصحیف زباره بزیاد و تأخیره عن محمد و تبدیل الحسن الأفطس بالحسین و إسقاط علی والد الأفطس. و احتمال أنه رجل آخر من ولد عبد الله بن الحسن ابن الحسین الأصغر ابن السجاد ع لا وجه له لعدم ذکر النسابه لعبد الله ولدا اسمه زیاد فی جمیع ما بأیدینا من کتب الأنساب. بل لم یعهد من قدماء أهل البیت تسمیه أحد من ولدهم بزیاد”.
از گفتار آقا بزرگ هم معلوم است که کاتب نسخه حاضر تصرفی در مضمون و یا شیوه تشجیر انساب نداده بوده است. این توضیح را از آنجا لازم دانستم که از گفتار ناشران و شاید از نوع تعبیر کاتب کربلایی نسخه چنین بر می آید که گویی نسخه حاضر تفاوتی با نسخه مادر داشته و از اینرو از فقدان آن نسخه مادر اظهار تأسف کرده اند. البته تأسف از اینرو رواست که چنانکه از گفتار آقا بزرگ بر می آید آن نسخه کهنسال بوده است (محتمل است که این نسخه کهن جایی در یک کتابخانه اروپایی هنوز موجود باشد؛ نک: پس از این). البته ظاهراً خود آقا بزرگ آن نسخه را از نزدیک ندیده بوده و تنها نسخه موجود را رؤیت کرده بوده. این نسخه پیش از آنکه در نهایت در کتابخانه کاشف الغطاء قرار گیرد؛ چنانکه الذریعه تصریح می کند، زمانی در کتابخانه سید محمد مهدی الصدر ابن الحجه السید إسماعیل ابن السید صدر الدین العاملی الکاظمی بوده است. این نکته را هم اضافه کنم که در تکمله الطبقات (ص ۲۴۱)، مرحوم علامه روضاتی به مناسبتی ذکری از کتابخانه شیخ العراقین طهرانی می کند و از صاحب الذریعه نقل می کند که نسخه های کتابخانه شیخ العراقین بعد از مرگش سر از اروپا درآورده بوده؛ پس باید دید که الآن نسخه مادر مورد بحث در کدام کتابخانه اروپایی نهایتاً قرار گرفته است.
۲- نکته دوم اینکه در مقدمه ناشران، کتاب را تألیف یکی از معاصران شیخ صدوق فرض کرده اند. این مطلب اگر تنها با تکیه بر چند صفحه آغازین نسخه ناقص الأول موجود گفته آید؛ یعنی چند برگی که در آن احادیثی در فضائل اهل بیت پیامبر نقل شده بی تردید درست است؛ این گواهی را آقا بزرگ طهرانی، چنانکه در گفتار او دیده می شود، به ر وشنی مطرح کرده است؛ اما در تعبیر آقا بزرگ آمده است که “اصل کتاب” تألیف یکی از معاصران شیخ صدوق است شاید به این دلیل که در متن اصلی و ذی المقدمه الأنساب المشجره پر واضح است که کتاب تألیف و گردآمده ای است متعلق به صدها سال بعد. بدین ترتیب محتملاً آقابزرگ تصور می کرده که این کتاب اصلاً تألیفی است معاصر شیخ صدوق که بعدها انساب سادات بعدی بدان افزوده شده است. ملاحظه نسخه حاضر و ساختار آن به کلی چنین احتمالی را یعنی اینکه کتاب اصلاً در سده چهارم نوشته شده و بعد بیشتر حجم آن در طول زمان افزوده شده مردود می کند. البته آقابزرگ چون از این مسئله سخنی نگفته شاید توان گفت که آن مرحوم هم تنها با دیدن آن چند برگ آغازین حکم کلی داده است بر زمان تألیف کتاب؛ در حالی که با کمترین توجه به متن کتاب چنانکه گفتم روشن است که کتاب تألیفی است متأخرتر و مشتمل بر تشجیر انساب ساداتی از دوره های بسی متأخرتر. به نظر می رسد که بخش مقدمه یا به کل مربوط بوده به متنی دیگر در نسخه مادر که چون برگ میانی انجام و ترقیمه آن همراه با برگ آغازین عنوان کتاب بعد یعنی الأنساب المشجره افتاده بوده، کاتب کربلایی گمان برده که آن اولی مقدمه کتاب دوم است؛ و یا اینکه آنچه در این چند برگ آغازین آمده نقل قولهایی است که نویسنده الأنساب المشجره از کتابی کهن آورده و البته در آغاز آن به منبع نقل تذکر داده اما چون در نسخه مادر، مقدمه افتاده بنابراین هویت این نقل قولها در نسخه کتاب ناشناخته مانده است. نویسنده این سطور در یادداشتی دیگر به هویت این چند برگ و اهمیت آن خواهد پرداخت.
۳- نکته دیگری که لازم است تذکر دهم این است که از گفتار مرحوم علامه روضاتی در تکمله الذریعه روشن می شود که نسخه ای دیگر از کتاب ما در کتابخانه ای در ترکیه موجود است و ایشان آنرا “الأنساب المشجره الکبیره” می نامد و عکسی از آنرا چنانکه جای دیگری توضیح داده اند مرحوم علامه محقق طباطبایی برای ایشان از ترکیه تحفه آورده است (نک: تکمله الذریعه، ۱/۱۲۲؛ همو، در پرتو روضات، ص ۵۵۳؛ نیز نک: تکمله الطبقات، ص ۶۰ ). پس باید این نسخه را با آن نسخه سنجید و در پژوهش درباره اصل و نسب آن تحقیق کرد. من خود به خاطر می آورم که عکسی از نسخه ترکیه را در زمان حیات مرحوم محقق طباطبایی نزد ایشان دیده بودم؛ اما متأسفانه مشخصات آنرا جایی یادداشت نکرده ام. شاید این نسخه عکسی هنوز در مکتبه المحقق الطباطبایی در قم موجود باشد. بعید نمی دانم خود علامه روضاتی را درباره ماهیت این انساب مشجره در جایی گفتاری باشد؛ امید که منتشر شود؛ گرچه در تکمله الطبقات (ص ۶۰) آن مرحوم به مناسبتی از همین کتاب یاد می کند و از عبارتش پیداست که هویت نویسنده کتاب را نمی شناسد.
۴- در مورد خود کتاب انساب محل گفتگو باید گفت بر این اساس که این کتاب در انساب است و تحریر آن به صورت مشجر است و نه مبسوط و لذا از بطون و فروع پایین آغاز می کند و در نهایت به اصول انساب می رساند می توان کم و بیش بر اساس نام ساداتی که مبنای اصلی تشجیر او قرار گرفته اند و یا اینکه در حاشیه برگها از آنها نام برده شده و با تشجیر نسب آنها را به اصول انسابشان رسانیده تاریخ تقریبی این اثر را تخمین زد. البته این به شرطی است که متن کنونی را دست کم بخش عمده آنرا تألیف یک تن بدانیم و نه اینکه این کتاب هسته اصلی کهنی داشته که بعد نسابه های بعدی اشخاص سادات طبقات بعد را به تدریح بدان افزوده باشند. اما با وجود اینکه برخی اضافات در نسخه ما نه تنها محتمل است؛ بلکه به وضوح دیده هم می شود (و این مسئله معمول مشجرات بوده است)، اما نظم کتاب و ترتیب و تنظیم آن چنین می رساند که بخش عمده این کتاب تنظیم یک نویسنده است. البته جا به جا مواردی در فروع پایینتر دیده می شود که معلوم است بعداً به متن این مشجره افزوده شده است و ظاهراً قلمهای ریز و درشت به کار رفته و گاه علائمی که در پایان برخی یادداشتها دیده می شود مربوط است به همین دست الحاقات متعدد بعدی که کاتب خوش ذوق کربلایی عیناً مراعات آن موارد را کرده و عیناً آن تمایزها را منتقل کرده است. به هر حال ساختار این مشجره نشان می دهد این کتاب تألیف مستقلی است در انساب به صورت مشجره و تدوین شده از سوی یک دانشمند نسابه؛ نه اینکه مشجره ای در اصل مختصر در طول زمان توسط نسابه های بعدی گسترش پیدا کرده باشد. حال اینکه هویت این نسابه دانشمند چه بوده باید تحقیق بیشتری کرد و نویسند حاضر خود دست اندر کار مطالعه در این باب هست و اگر نتیجه ای به دست آمد انشاء الله عرضه خواهد شد. اما از آنچه در میان سادات طبقات پایینتر و در میان فروع مشجرات ذکر می کند چنین به نظر می رسد که نویسنده متعلق است به اوائل و یا نیمه های سده نهم (نک: تاریخی در ص ۱۸۴).
۵- آنچه مسلم است نویسنده از تاج الدین ابن معیه، استاد ابن عنبه نقلهایی دارد؛ مکرراً و باید متأخرتر از او باشد؛ اما اشاره ای به ابن عنبه و العمده در کتاب به صورت مکرر نیست و موردی هم که عجالتاً دیدم گویا از الحاقات بعدی است (نک: ص ۱۱۸) . بنابراین بعید نیست که از معاصران ابن عنبه بوده است؛ چرا که عموماً ابن عنبه برای انساب متأخرتر یکی از منابع اصلی بوده که بدان مکرر اشاره می کنند. البته نقلهایی هم از دانشمندان متأخرتر در این کتاب هست که محتملاً مواردی است از حاشیه ها و الحاقات نسخه مادر ؛ مانند نقل از شهید اول در این کتاب (نک: ص ۹۱؛ نیز برای برخی موارد دیگر، نک: ص ۱۶۴، ۱۶۵). در بخش سادات حسینی کتاب بر خلاف بخش اول، یعنی بخش مربوط به سادات حسنی که کاملاً به صورت مشجر است، نویسنده مبنا را ضمن اینکه بر اساس طریقه تشجیر گذاشته اما ترتیب را با ذکر امامان و از امام غائب آغاز کرده ( ونه از سادات متأخرتر و بدون رعایت ترتیب امامان) و به همین ترتیب تا حضرت امیر و این خود نشان می دهد که نویسنده در بخش سادات حسینی مبنایش را بر ترتیب امامان بر طبق عقیده اثنا عشریه قرار داده و از دیگر مطالب کتاب هم عقیده او به این مذهب پیداست.
۶- کتاب انساب مشجره تنها مشجرات خشک و خالی انساب سادات نیست؛ بلکه این کتاب مشتمل بر فوائد تاریخی بسیار زیاد و گاه منحصر به فرد است: در این کتاب اطلاعات زیادی از کتابهای انساب قدیمیتر نقل شده؛ منابعی که برخی از آنها همینک در دسترس نیست. او به وضوح بر اساس چند کتاب اصلی انساب مانند المجدی و تهذیب الأنساب و این دست کتابها اثرش را نوشته و گویا الأصیلی ابن طقطقی را هم در برابر خود داشته است. کتاب مشحون است از اطلاعات تاریخی درباره سادات در دوره های مختلف و نقلهای بی نهایت مفید و بعضاً یگانه، به ویژه آنچه درباره شماری از سادات متأخرتر نقل می کند. از نکات جالب توجه کتاب آن است که هر یک و یا چند برگ کتاب که به شاخه ای از شاخه ای مشجره النسب پرداخته اسامی شهرهایی که آن فرع از سادات در آن حضور داشته اند را بر بالای برگ ذکر می کند و از اینرو، این بخش و این شیوه او به کتاب منتقله الطالبیه ابن طباطبا می ماند.
۷- چنانکه گفتیم کتاب الأنساب المشجره ظاهراً در حدود اواسط سده نهم فراهم شده است؛ اما در آغاز بخش سادات حسینی در نسخه حاضر از ابو المظفر بهادر خان شاه طهماسب سخن رانده شده (ص ۹۶ و ۹۷) و گو اینکه در کلام خود نویسنده کتاب الأنساب المشجره عبارتی دال بر اهدای کتاب به او نیست (و البته نمی توانسته باشد؛ به دلیل آنکه نویسنده چنانکه گفتیم پیش از شاه طهماسب کتابش را تنظیم کرده) اما نام او با دو قلم متمایز رنگی در میانه دو برگ یاد شده آمده و بعد با قلمی با رنگی متفاوت (قلم زرد طلایی) نسب او در چند برگ پیاپی تا برگ متعلق به حمزه بن موسی بن جعفر (ع) نقل شده که در نسخه چاپی حاضر این نسب با این قلم به سختی قابل رؤیت است. این بخش باید الحاقی باشد؛ به این معنا که نسخه الأنساب المشجره را در زمان شاه طهماسب شخصی که هویتش را نمی دانیم برگرفته و در وقت کتابت آن (احتمالاً همان نسخه موجود در کتابخانه شیخ العراقین) با افزودن نسب صفویه به نام شاه طهماسب آنرا فراهم کرده و جالب این است که با وجود اینکه در اصل متن الأنساب المشجره در ذیل نام حمزه بن موسی بن جعفر (ع) اشاره ای به انساب صفویه نیست (ص ۱۱۲)، اما در آنچه الحاق شده ظاهراً به عمد تلاش شده تا سند سیادت مورد ادعای صفویه را بر کتاب افزون کنند. می دانیم که درباره سیادت صفویه حرف و حدیث بسیار است و کتابهای انساب پیش از عصر صفوی در این مورد با کتابهای تألیفی بعد از آن از این جهت اختلاف دارد؛ گو اینکه همواره محققانی هم بر خلاف ادعای احمد کسروی و شماری دیگر از پژوهشگران سیادت صفویه را درست دانسته اند و اسناد و مدارکی را در این باره جستجو کرده اند که البته محل بحث ما در اینجا نیست (نک: مقاله کازیو موریموتو درباره سندی تازه درباره سیادت صفویان که به فارسی هم ترجمه شده است). به هر حال نسخه حاضر از نقطه نظر بررسی تاریخ تحول این مسئله بسیار حائز اهمیت است.

منبع: کاتبان- بررسی های تاریخی (حسن انصاری)

[1]
[2]