- مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب - https://mirasmaktoob.com -

مطالعات گویش شناسی هیچ گاه در ایران نظام مند نبوده است

ميراث مكتوب – بهروز محمودی بختیاری زبان‌شناس ایرانی و دانشیار پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران است. پژوهش ‌های او عمدتاً در حوزه تحلیل گفتمان دراماتیک، رده‌شناسی زبانها و گویشهای ایرانی، آموزش زبان فارسی و سینمای اقتباسی است. او در موسسات دانشگاهی متعددی حضور وابسته داشته است، از جمله گروه زبانشناسی دانشگاه سیدنی (تا 2013)، مرکز مطالعات خاورمیانه دانشگاه راتگزر نیوجرسی (تا 2012)، گروه ایرانشناسی دانشگاه گوتینگن، گروه ایرانشناسی دانشگاه ماربورگ، و عضویت هیات علمی افتخاری دانشگاه بین‌المللی آریا (در ایروان). همچنین او از سال 1381 تا 1392 عضو گروه ایران‌شناسی و زبان‌شناسی مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی بوده است.
دكتر بهروز محمودي بختياري در گفت و گو با مركز پژوهشي از وضعيت پژوهش در حوزه گويش شناسي گله مند و امیدوار است که در زبان شناسی گرایش تخصصی گویش شناسی ایجاد شود و به طور مشخص اشخاصی را جذب کند که متون ادبیات فارسی را به خوبی می شناسند.

دانستن علم زبان شناسی و تحلیل متون تا چه اندازه بر روی تصحیح نسخه های خطی الزامی است؟
آقای دکتر علی اشرف صادقی مقاله مهمی در مجله زبان شناسی درباره اهمیت تصحیح متون دارند و استاد ژیلبر لازار نیز مقاله ای در معرفی متن قرآن قدس دارد که نشان می دهد گاهی ما با دانستن ویژگی های گویشی و واژه های مختلف گویشی هم بهتر می توانیم معانی را درک کنیم و هم دقیق تر محل نگارش متن را تعیین کنیم. مسئله گویش ها برای درک بهتر متون، مسئله جدیدی نیست و طیف وسیعی از خواننده ها را در بر میگیرد. مثلا برای خواندن برخی آثار معاصر مانند کلیدر یا سووشون باید تا حدی با لهجه های سبزواری و شیرازی آشنا بود، و یا اشراف به فارسی گفتاری تهران برای درک بهتر نوشته های افرادی چون صادق هدایت، صادق چوبک و احمد محمود ضروری است، چون دانستن گویش ها لایه های درونی متن را به خواننده اش بهتر نشان می دهد.
کار مهمی که می توان در جهت آشنایی با گویش ها انجام داد این است که واژه های گویش کهن را جمع آوری و بصورت فرهنگ لغات آن گویشها منتشر کنیم. گردآوری واژه هایی که در گفتمان شفاهی مردم اقوام مختلف ما جاری هستند، خدمت بزرگی به کسانی است که متون کهن را می خوانند.
متونی هستند مانند تاریخ بیهقی که مملو از ادبیات شفاهی و گویش های متفاوت است. اما متأسفانه در تصحیح به برخی از این واژه ها توجه نمی شود. علم گویش شناسی تا چه اندازه در این باره به مصححان کمک می کند؟
اجازه بدهید مثالی بزنم. حافظ بیتی دارد «صلاح کار کجا و من خراب کجا/ ببین تفاوت ره از کجاست تا بکجا». در اکثر چاپها، «به» را به عنوان حرف اضافه در نظر گرفته اند، آنرا جدا کرده اند و جداگانه هم خوانده اند. اما اگر به یاد آوریم که حافظ عواملی از گویش خودش (یعنی شیرازی) را وارد شعرش کرده، از اشتباه می پرهیزیم. اینکه او به جای «چهل» از «چل» استفاده میکند (چل سال بیش رفت که من لاف می زنم)، یا به جای «دهان» واژه «دهن» را به کار می برد (کیست که تن چو جام می جمله دهن نمی کند)، می تواند ما را نسبت به تاثیر گویش محلی او در شعرش حساس کند.

برخی از استادان اعتقاد دارند زبانشناسی امروزی علمی است که تئوری خود را از غرب گرفته و وارد نحو فارسی کرده است. شما تا چه اندازه با این موضوع موافق هستید؟

من هم با این موضوع هم موافقم و هم موافق نیستم، چون زبان شناسی به معنای امروزی اش علمی غربی است، ولی آثاری که در حوزه سنت ایرانی و اسلامی فقه للغه و مطالعات زبانی وجود دارد، نشان می دهد که زبان شناسی در میان دانشمندان فارسی زبان علمی شناخته شده بوده است.

یعنی در برهه ای که بخشی از علوم ما به غرب مصادره شد زبان شناسی رنگ غربی به خود گرفت.
ما باید بپذیریم در زمینه زبان شناسی کم کاری کرده ایم. در پرانتز بگویم که امسال پنجاهمین سال تأسیس رشته زبان شناسی در دانشگاه تهران است و ظاهرا کسی علاقه ندارد که در دانشگاه تهران نکوداشتی برای این موضوع برگزار کند. متأسفانه در دوره ای که رشته زبان شناسی تأسیس شد نقشه راه دقیق نداشتیم. به سنت زبانشناسی دانشگاههای امریکا نگاه کنید: آنها از سال 1900 تا 1930 هم و غم خود را صرف گردآوری و مستندسازی زبان های سرخپوستهای آمریکایی کردند و پس از آن به سراغ نظریه ها رفتند. این در حالی است که پایان نامه های ما به لحاظ موضوعی بسیار متشتت هستند و مطالعات گویشی به عنوان مثال هیچ گاه نظام مند و در چهارچوب یک برنامه کلان مطاله گویشها نبوده است. هر کس که دوست داشته روی گویشی (و عمدتا زبان مادری خودش) کار کرده، بدون آنکه خودش هم بداند که نتیجه کارش کجای پازل مطالعات زبانی کشورش را پر میکند. با وجود این، من ناامید نیستم. انتشار جلد اول فرهنگ جامع زبان فارسی به کوشش دکتر علی اشرف صادقی نوید دهنده شروع پروژه های کلان ملی برای زبان فارسی و انشالله گویشهای محلی است. امیدوارم پروژه ملی و کلان دوم (دستور جامع زبان فارسی) نیز بر اساس معیارهای درست زبانشناسی بزودی انتشار یابد.

بسیاری از کتاب های پژوهشی درباره زبان شناسی از آثار غربی نشأت گرفته اند. آسیبی که متوجه این موضوع است از کجا ناشی می شود؟
نسلی در دهه 60 زبان شناسی ایران را در دست گرفتند اکثرا تحصیل کرده های آمریکا بودند. از نظر بسیاری از آنها، دستاوردهای مغرب زمین و نوشته های علمی غربی مانند متون مقدسی بودند که کسی انها را به چالش نمی گرفت. درست است که ما باید با نظریه های غربی آشنا باشیم، اما اینکه نظریه های غربی را صرفاً بپذیریم و درباره آن بحث نکنیم مفید نیست، کما اینکه برخی از این نظریه ها آشکارا تاریخ مصرف داشته اند و اکنون دیگر باب نیستند، مانند نظریه مقوله و میزان هلیدی و یا نظریه حاکمیت و مرجع گزینی چامسکی (که با نظریه دیگری از همین دانشمند جایگزین شده است).
یکی از امیدواری های من این است که در زبان شناسی گرایش تخصصی گویش شناسی ایجاد شود و به طور مشخص اشخاصی را جذب کند که متون ادبیات فارسی را به خوبی می شناسند.

دکتر محمد دبیرسیاقی در صحبتی گفته بودند که برخی از قواعد زبان فارسی تغییر کرده است و دکتر منوچهر ستوده نیز اخیرا گفته است برخی اصطلاحات و واژه های فرهنگستان به دور از قواعد زبان فارسی است. حال دیدگاه شما در این باره چیست؟
وجود دانش ترمینولوژی یا اصطلاح شناسی با توجه به پیشرفت برق آسای دانش در روزگار ما اجتناب ناپذیر است. اگر برای واژه های جدید برابرنهاد فارسی مناسب نگذاریم ممکن است روزی چشممان را باز کنیم و ببینیم که فقط کسره اضافه های جملاتمان فارسی هستند. پس واژه گزینی پدیده خوبی است که باید با الگوهای علمی خود در فرهنگستان ادامه داشته باشد و حرفه ای های این حوزه هم با آن مشکلی ندارند. مثلا اکنون همه زبانشناس ها از برابرنهادهای فارسی و خوش آهنگی مثل «پیش انگاشت»، «تکواژگونه»، «گشتار» و یا «بهینگی» استفاده میکنند و مشکلی هم نیست. ولی من همین جا میخواستم پیشنهادی کنم. پیشنهادم این است که تا زمانی که واژه ای اصیل در گویشهای ما پیدا میشود، دست به ساخت واژه جدید نزنیم و همان واژه های گویشی را فعال کنیم. مثلا یادم هست که زمانی به دنبال برابرنهاد واژه عربی «هدیه» و واژه فرانسوی «کادو» بودم. پژوهش هایم در فرهنگ های گویشی نشان داد که در گویش های مرکزی ایران به هدیه «شادیانه» می گویند، که هم فارسی است، هم گوش نواز است و هم در حوزه ای از این کشور فعال است و کافی است رواج پیدا کند. .به نظر من تا زمانی که واژه ای را می توانیم در گویشها پیدا کنیم نیازی نیست واژه ای جدید از سوی فرهنگستان ساخته شود. ولی به هر حال باید در مورد جا افتادن واژه های مصوب فرهنگستان هم صبور بود. روزگاری مرحوم مجتبی مینوی به فرهنگستان اول حمله کرده بود و باور نمی کرد که روزی ملت ایران واژه «دانشکده» را به جای «کالج» به کار ببرد. ایکاش زنده بود و می دید که این اتفاق امروز افتاده است. همانطور که عرض کردم، در مورد نوواژه ها باید صبور بود.

فعالیت مرکز پژوهشی میراث مکتوب را در این باره چگونه ارزیابی می کنید؟
مرکز پژوهشی میراث مکتوب کارهای مهمی در این زمینه انجام داده است که یکی از این موارد برگزاری کارگاه نسخه شناسی است. کلاس هایی که دکتر صادقی برگزار می کردند بسیار مفید بود و امیدوارم متن این کلاس ها منتشر شود و بر روی سایت قرار بگیرد. من از همه دوستان در این مرکز تشکر میکنم و برایشان ارزوی توفیق دارم.

گفت و گو از سيده معصومه كلانكي
…………………………………………….

نظر کاربر:رویا سیفی
پنجشنبه 21 شهريور 1392 – 11:26

با سلام مصاحبه خوبی بود حرفایی که گفتند حرفهای دل بسیاری از زبانشناسها است. کاش میشد مطالعات گویشی به قول ایشان نظام مند شود. کاش یک نهادی تأسیس میشد که جمع آوری سراسری گویشهای ایرانی را قبل از نابودی آنها انجام دهد.

[1]
[2]